صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۲ - ۱۴ آذر ۱۴۰۳
آنا بررسی کرد

تغییر معادلات در سوریه؛ تحلیلی بر چرایی بحران حلب

حادثه سقوط پیاپی خطوط ارتش سوریه در حلب ما را به یاد سقوط استان ادلب در سال ۱۳۹۴ می‌اندازد و اینکه پیروزی در آن دوران حاصل نشد مگر زمانی که نیرو‌های فاطمیون، حزب‌الله، سپاه، فصائل عراقی، قوات‌النمر و لشکر ۴ سوری در کنار هم برای نابودی تروریست‌ها مبارزه کردند.
کد خبر : 944245

خبرگزاری آنا- عماد نجار: تنها ساعاتی پس از آتش‌بس بین بیروت و تل‌آویو برخی گروه‌های تکفیری و تروریستی حملات غافلگیرانه خود را به سوریه آغاز کردند و این مثل آن بود که عدم دستیابی رژیم صهیونی به اهداف ادعایی‌شان باعث گشوده شدن زخم کینه‌های قبل شده است.

بی‌شک باید پذیرفت اسرائیل در برابر لبنان و غزه متحمل شکستی راهبردی شده است و به همین دلیل فرماندهی تروریست‌های تکفیری در سوریه را بر عهده گرفت و البته در میان این عقده گشایی شهادت سردار رشید سپاه اسلام سرتیپ دوم پاسدار کیومرث (هاشم) پورهاشمی معروف به حاج هاشم از مدافعان دیرین حرم و مستشار ارشد نظامی ایران و برادر جاوید الاثر ابوالفضل پورهاشمی در دوران دفاع مقدس داغی بر دل‌های رزمندگان مقاومت نهاد.

در تحلیل پیش رو به طور خلاصه به برخی موضوعات مربوط به بحران سوریه می‌پردازیم که پاسخی برای سوالات پیش‌آمده در خصوص این غافلگیری و نحوه مواجهه با آن است.

بی‌شک تا قبل از ترور فواد شکر و اسماعیل هنیه، جبهه مقاومت ابتکار عمل را در جبهه‌های غزه، لبنان، عراق و یمن در دست داشت و با رونمایی از جبهه‌های جدید و حملات ترکیبی و پیچیده موجبات سردرگمی دشمن صهیونی را فراهم کرد. ولی دشمن در اقدامی چند مرحله‌ای شامل شیفت کردن حجم سنگین حملات به غزه و سپس به لبنان و همچنین ایجاد تغییرات در سطح و گستردگی، با روش‌های جنگی غیر معمول، ابتکار عمل را به نفع خود تغییر داد.

در این چرخش نه تنها ابتکار عمل از دست مقاومت خارج شد بلکه در برخی موارد باعث غافلگیری محور مقاومت نیز شد تا آنجاکه دشمن در اقدام علیه ما یک گام جلو افتاد.

بی‌شک یکی از دلایل پذیرش آتش‌بس ۶۰ روزه توسط لبنان تجدید قوا برای گام دوم رویارویی با دشمن صهیونی بود؛ اما بازیابی توان تهاجمی صهیونیست‌ها تبدیل به یک بدل استراتژیک شد که همانا حمله تروریست‌ها به حلب بود. شرایط فعلی پتانسیل تحلیل توان دفاعی مقاومت در یک روند مستمر نظامی را دارد؛ چراکه جبهه درگیری جدیدی را به روی مقاومت گشوده است.

خطوط دفاعی غیر فعال، فقدان فرماندهی منسجم و واحد، عدم توجه به تحرکات، بی اعتنایی به هشدار‌های مکرر در باب تحرکات و ... ازجمله دلایل گرفتاری حلب در شرایط فعلی است

از آن سو نیز گروه‌های تکفیری با استفاده از سلاح‌های اهدایی در سال ۱۳۹۸ و غافلگیری و و غفلت در خطوط شمالی سوریه عملیاتی را آغاز کردند که سقوط خطوط دفاعی حلب بطور پیاپی تائید کننده این موضوعات است. شرایط به گونه‌ای پیشرفت که فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران دستور حفظ حلب را به هر قیمتی و تا هر مقدار صادر کرد و یگان پهپادی و توپخانه‌ای مقاومت از موقعیت‌های مختلف ازجمله دیرالزور حملاتی را علیه تروریست‌ها آغاز کردند. همین موارد باعث کندی حرکت و پیشروی نیرو‌های تروریست و حتی دفع حملات آنها شد.

همچنین فرماندهی روسیه در پایگاه حمیمیم ضمن برقراری تماس با مسکو و ارائه توضیحات در خصوص شرایط میدانی درخواست تزریق فوری تسلیحات نظامی و تجهیزات دقیق کرد که منجر به واکنش‌های مناسبی علیه تکفیری‌ها شد. اما نمی‌توان تمایل روس‌ها برای نزدیک شدن به ترکیه با هدف ممانعت از افتادن آنکارا در آغوش غرب را نادیده گرفت حال آنکه در سوی دیگر ماجرا، حمایت ترکیه از بروز درگیری در سوریه میتواند بر میزان و حجم حملات روسیه علیه تروریست‌ها تاثیرگذار باشد.

در بخش دیگری از این بحران به عدم واکنش رژیم صهیونی نسبت به قشون‌کشی متحدین در سوریه می‌رسیم که حاکی از عدم تمایل تل آویو برای برجا گذاشتن ردپای خود در بحران آفرینی در منطقه و مسبب حمایت علنی آنها از تروریست‌ها و تاثیرگذار در روابطشان با روسیه خواهد بود.

در این میان، صنعا تصمیم دارد که در روز‌های آینده حملات خود، علی‌الخصوص در بخش دریایی را افزایش دهد. در این بین، علاقه‌ای وجود دارد که حملات به سرزمین‌های اشغالی، با هماهنگی و مشارکت مقاومت عراق صورت گیرد و گروه‌های مقاومت عراق در آخرین جلسات خود بر تداوم حمله به اشغالگر توافق داشته‌اند، اما اختلافات با دولت همچنان وجود دارد. استدلال هم این است که هیچ بهانه‌ای به رژیم نباید داد تا پای عراق دوباره به جنگ و ویرانی باز شود.  

خطوط دفاعی در چند خط عقب‌تر ایجاد شد تا در مدت زمان مناسب بتوان شکلی قدرتمند و ایستا به آن داد و سرعت تروریست‌ها را گرفت و پاتک‌های مناسب طراحی کرد

از سوی دیگر، ورود نیرو‌های یمنی و عراقی برای جبران توقف آتش در بخش شمالی اسرائیل و حضور لشکر سرافراز فاطمیون و یک تیپ جدید از نیرو‌های ایرانی به خطوط درگیری در سوریه می‌تواند در راستای اجرای فرامین فرماندهی مقاومت باشد. همچنین نیرو‌های زبده سوری از لشکر ۴ غیاث دلا گرفته تا قوات النمر سهیل حسن و سرلشکر صالح عبدالله به جبهه‌های حلب توانست بحران حلب را کنترل کند.  

ولی این حادثه سقوط پیاپی خطوط در حلب ما را به یاد سقوط استان ادلب در سال ۱۳۹۴ می‌اندازد که پیروزی آن دوران نیز حاصل نشد مگر زمانی که نیرو‌های فاطمیون، حزب‌الله، سپاه، فصائل عراقی، قوات‌النمر و لشکر ۴ سوری در کنار هم برای نابودی تروریست‌ها مبارزه کردند.

حلب چرا در این شرایط قرار گرفت؟

خطوط دفاعی غیر فعال، فقدان فرماندهی منسجم و واحد، عدم توجه به تحرکات، بی اعتنایی به هشدار‌های مکرر در باب تحرکات، تمرکز کامل بر لبنان، اعتماد به گشت زنی‌های دائمی نیرو‌های ترکیه، اعتماد به حفظ آتش بس توسط ترکیه، گرایش خطوط مرزی به انفعال، عدم شکل گیری خط دفاعی منسجم، عدم حضور نیرو‌های کمکی مازاد در خطوط دوم و سوم جبهه، عملکرد نامناسب ارتش سوری و حتی عدم مقاومت در برخی جبهه‌ها به دلیل جلوگیری از آسیب دیدن شهر‌ها را ازجمله دلایل گرفتاری حلب در شرایط فعلی است.

همه این موارد دست به دست هم دادند تا شرایط را برای حلب به این مرحله برسانند و مختصر نیرو‌های فاطمیون و زینبیون هم علیرغم رشادت‌های مخلصانه خود در لحظات آغازین امکان ایستادگی در برابر تهاجمات نداشتند.

این خطایی است که رژیم صهیونی هم دچار آن شده بود و با آنکه تحرکات نیرو‌های حماس را دیده بود به دلیل خطای محاسباتی بر این باور بود که حماس توان اجرای عملیات نظامی را ندارد و تنها سرگرم بحران‌های سیاسی و اقتصادی داخلی است.

شدت و سرعت حمله تروریست‌ها به حلب در حدی بالا بود که علیرغم صف‌آرایی نیرو‌های مقاومت و شکل گیری نیرو‌های پشتیبان، فرصتی برای ایجاد خطوط منظم دفاعی ایجاد نشد و به همین دلیل خطوط دفاعی در چند خط عقب‌تر ایجاد شد تا در مدت زمان مناسب بتوان شکلی قدرتمند و ایستا به آن داد و سرعت تروریست‌ها را گرفت و پاتک‌های مناسب طراحی کرد.

اگر بخواهیم شرایط جنگی حلب را تحلیل کنیم باید گفت که این منطقه از لحاظ نظامی سقوط کرده ولی به دلیل وسعت و گستردگی جغرافیایی، تروریست‌ها به‌طور کامل آن را تصرف نکرده اند و در پایان باید به نکته‌ای کلیدی اشاره کرد مبنی بر اینکه در بعد راهبردی، از حلب و حماه و حمص مهمتر، تاسیسات صنایع دفاعی السفیره است که باید برای حفظ آن تمام جدیت و تلاش بکار گرفته شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر