اقتصاد دانشبنیان؛ انتخاب آگاهانه یا الزام تقدیری توسعه
بر این اساس کارآمدی چنین نظام اقتصادی، بیشتر از هر چیز، مستلزم تعریف ساختارها و فرایندهای شناخت، ساماندهی و بهرهگیری از عوامل مؤثر و اثربخش در تولید و بکارگیری دانش است و از اینروست که از بازیگری و بازیگیری این ساختارها، فرایندها و عوامل زمینه ظهور عملکرد دانشبنیان و در نهایت عملکرد جامع در یک سازمان ممکن میشود.
در سازمان یا جامعهای که اصرار و تمرکز فزایندهای بر تجربه و ارشدیت باشد و بیاعتباری و بیاعتمادی نسبت به دانش، نوآوری و علم تسری یابد، طوری که تجربه در اختیار زایش و پرورش علم قرار نگیرد، به یقین یک چرخه کاهنده و دور تسلسل در پیشرفت و تعالی خلق میشود.
تجربه یعنی تکرار دانش گذشته و این میتواند سبب توقف زمان و فریزکردن یک سازمان در گذشته هم باشد؛ اما اگر همین تجربه در خدمت دانش قرار گیرد و تبدیل این دانش به علم، عملی شود، آنگاه باید تجربه و ارشدیت را قابل احترام و تحسین دانست.
بستر زایش و پرورش اقتصاد دانشبنیان، زمینهای است که تجربه در خدمت خلق، بسط و عملیاتی کردن دانش باشد. تردیدی نیست که افزایش طبقه متوسط در کشور به عنوان یک کلانروند، سبب شکلگیری و یا تسریع و تشدید در روندهای دیگری از جمله مصرفگرایی، رفاهطلبی، سلامتطلبی و ... شده است.
از سوی دیگر کلانروند دیگری مانند دیجیتالیشدن در جهان، روز به روز فناوری را با زندگی ما عجین و عجینتر کرده است و روند کاهش منابع طبیعی و ذخایر ژنتیک طبیعی هم نکته بسیار مهمی دیگری است که نباید نادیده گرفت. درهم تنیدگی چنین روندهای راهبردی و مهم در اطراف ما، معادله توسعه و ترقی در یک جامعه و سازمان را پیچیدهتر میکند.
از یک طرف با فزایندگی تقاضا چه در مصرف، چه در اشتغال، چه در رفاه و چه در عرصه بهداشت و سلامت و از طرف دیگر با فزایندگی مجازیسازی و فناوریمداری و کاهش منابع طبیعی روبرو شدهایم که همه این نشانگان و سیگنالها درصدد گوشزد کردن این نکتهاند که ساختار و فرایندهای پارادایم اقتصاد متعارف و کنونی، دیگر کارا و اثربخش نخواهد بود.
بی گمان در چنین وضعیتی ضرورت دارد، طرحی نو در فضای اقتصادی و حتی دیگر حوزهها دراندازیم که پارادایم جایگزین،اکنون، اقتصاد دانشبنیان است و این فوریت و اهمیت، ورود به پارادایم اقتصاد دانشبنیان، اقتصادی که پایه آن فناوری و علم است را گوشزد و توصیه میکند.
اصرار بر تدابیر مبتنی بر آزمون ـ خطا و یا تکرار تجربه و بدون استفاده موثر از علم، فناوری، نوآوری و محوریت دادن به آنها، وضعیت موجود در مدیریت شهری، اشتغال، مصرف، بهرهوری سازمانی و ملی، آموزش و بسیاری دیگر از مولفههای زندگی، بسیار نگرانکننده و حتی دهشتناک خواهد بود.
اینجاست که ضرورت دارد بدانیم وقت آن رسیده که نگاه نرمافزارانهتری به اقتصاد داشته و با دقیقشدن و تعمق در آن، موتور محرکه و پیشران را نه منابع طبیعی بلکه ایده و نوآوری نیروی انسانی قرار دهیم و برای رسیدن به غایت اقتصاد که اقتصادی پایدار است از مسیر اقتصاد دانشبنیان گذر کنیم.
*استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
انتهای پیام/