واکاوی مشابهت رفتار 5 ستاره یورو 2016 با شرایط اجتماعی کشورشان
برای بررسی رابطه فوتبالیستهای مسابقات یورو با وضعیت اجتماعی کشورها، 5 بازیکن شاخص را از 5 تیم این جام انتخاب کرده و از ویژگیهایشان گفتهایم. هرکدام از آنها به یک ویژگی در فوتبال امروز اروپا مشهورند که به نحوی با فلسفه فوتبالی و حتی سیاسی – اجتماعی کشورشان مرتبط است.
کد خبر : 94280
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه خراسان در ادامه نوشت: در این بررسی، سعی کردهایم که این بازیکنان، از تیمهای مدعی عنوان قهرمانی انتخاب شوند و به همین دلیل، به بازیکنانی مثل «زلاتان ابراهیموویچ» از تیم ملی سوئد و «گرث بیل» از تیم ملی ولز نپرداختهایم.
به سادگیِ مولر
وقتی در جریان «فاجعه بلوهوریزونته» تیم ملی آلمان، برزیل را در خاک خودش 7-1 شکست داد، چیزی که بیش از همه به چشم کارشناسان فوتبال آمد، تفاوت ظاهری بازیکنان دو تیم بود. موهای رنگشده، تتوهای زیاد و خلاصه تیپِ فشن برزیلیها، عمدهترین تفاوتهای ظاهریشان با ژرمنها بود. بعضیها به طعنه میگفتند بازیکنان آلمان، به جای تتو کردن، تمرین میکنند! همین جمله، فلسفه فوتبال آلمان به عنوان پرافتخارترین تیم ملی اروپاست؛ و «توماس مولر» با آن ظاهر ساده و بچهمدرسهایاش، فوتبالیست تراز آنها. او تمام دوران بازیاش را در «بایرن مونیخ» گذرانده، بازیکن همیشه قهرمان در تیم همیشه قهرمان. نام خانوادگی توماس مولر، بیش از هرچیز یادآور «گِرد مولر» مهاجم گلزن دهه 70 این کشور است و سادگیاش هم دقیقاً به او رفته! مهاجمی معمولی که نه تکنیکی بود، نه سرعتی، نه بلندقامت و نه شوتزن، فقط بلد بود گل بزند، به همین سادگی! البته فوتبال خاص آلمان تا مدت ها طرفدار پررنگ کردن امثال ماتئوس، برمه، افنبرگ، بالاک و اشتایگر بود، بازیکنانی که نماینده مربی در زمین بودند، به تیم نظم می دادند، خشک و معمولی بازی و رفتار می کردند و تمرکز خاصی روی بازی داشتند. جالب است کار تیمی چنان در بین آلمانی ها وجود دارد که کمتر در این تیم فوق ستاره ای خاص ظاهر می شود، حتی امثال بکن بائر هم به خاطر هدایت تیم درون زمین اسطوره شدند.
به تنهاییِ رونالدو
در فوتبال قاعدهای وجود دارد که میگوید وقتی بازیکنی پابهتوپ میشود، باید همتیمیهایش به او نزدیک شوند تا بتواند به آن ها پاس بدهد. اما «کریستیانو رونالدو» از این قاعده مستثناست! مشهور است که دلیل موفقیت رونالدو در تیمهای باشگاهیاش، این بوده که دیگر بازیکنان، به جای آن که به او نزدیک شوند، از او دور میشدند! این جمله، معنای «پرتغال با رونالدو» است. رونالدو ستارهای کاملاً غیراروپایی است، برای تیم ملی کشوری که از هیچ نظر شبیه به بیشتر کشورهای اروپایی نیست. تیمهای آمریکای جنوبی به شور و هیجان مشهورند، درست برخلاف فوتبال سرد اروپاییها. «رونالدو» که حتی نامش هم یادآور ستاره تکرارنشدنی تیم ملی برزیل است، همین وضعیت را در پرتغال این دوره ایجاد کرده. او تک ستارهِ این تیمِ بدون ستاره است. رونالدو، با آن چهره برنزه و تکنیک بالا، بیشتر از هرچیزی به همزبانانش در کوچهپسکوچههای «ریودوژانیرو» و «سائوپائولو» میماند تا اروپاییهای ذوب در کارِ تیمی. او در صورت قهرمانی، تاریخساز خواهد شد؛ چون اولین بازیکنی است که اگر جام را بالای سر ببرد، توانسته است تیمش را یکتنه به قهرمانی اروپا برساند. چون کلاً جام ملتهای اروپا اصلاً جای این چیزها نیست و اروپاییها اصلاً اهل این حرفها نیستند! اروپا جای تیمهای تکنفره و سوپراستارهای همهفنحریف آمریکای جنوبی نیست، یورو جای «تیم»هاست نه «ستاره»ها.
به تعصب بوفون
پنج نفر از بزرگ ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایتالیا یعنی «دینو زوف»، «والتر زنگا»، «پائولو مالدینی»، «فرانکو بارهسی» و «فابیو کاناوارو» یا دروازهبان بودهاند یا مدافع. آنها قهرمانان تیمی با فلسفه به شدت دفاعی هستند که همیشه، بهترین بازیکن دروازهبانش است! امروز هم کاپیتان «جیانلوییجی بوفون» به همراه مدافعان همتیمیاش که همگی از «یوونتوس» آمدهاند، به دنبال فتح این جام، برای پر کردن تالار افتخاراتش است. اما این دوران، دوران ایتالیا نیست. بعد از جام جهانی 2006 و قهرمانی بوفون با ایتالیا، هیچ تیم قهرمانی در هیچ تورنمنتی، فوتبال دفاعی ارائه نکرده است. تیمهای ملی اسپانیا و آلمان و باشگاههایشان «رئال مادرید»، «بارسلونا» و «بایرن مونیخ» به عنوان ابرقدرتهای امروز فوتبال، دنیا را قانع کردهاند که «بازی مالکانه» را به عنوان تنها شیوه قهرمانی بپذیرد. اما تیمی که ستارهاش دروازهبانش باشد، رسماً اعلام کرده است که این قاعده را قبول ندارد. بوفون، نماد تعصب ایتالیایی است، چه در باشگاهش و چه در تیم ملی. وقتی یوونتوس به خاطر تبانی به دسته دوم رفت، او از معدود بازیکنانی بود که در تیمش ماند و آن را دوباره به قله فوتبال رساند. بوفون در تیم ملی هم بعد از قهرمانی یک دهه پیش، دو جام جهانی و یک یوروی بسیار بد را تجربه کرده، اما همچنان با 38 سال سن، دست از تلاش برنداشته است. بوفون، کاپیتانِ متعصب ایتالیاییهای متعصب، مرد مبارزه است.
به خشونتِ رونی
سالهاست که فوتبال انگلیس را با سیستم 2-4-4 میشناسند. در این سیستم بازی دومهاجمه، مهاجم اول، بلندقامت و سرزن است؛ مانند «هری کین» و مهاجم سایه، سریع و با توانایی بازی سازی؛ دقیقاً «وین رونی». او دارای قدرت بدنی و قدرت شوتزنی بالا و همچنین خشونت بالای بازی است. درست مثل هولیگانهای هموطنش! اگر اخبار مسابقات یورو را دنبال کرده باشید، از جدال تمامعیار هولیگانهای انگلیسی و روسی پیش و پس از بازی این دو تیم خبر دارید. این دعوای خیابانی، دوباره ثابت کرد که انگلیسیها، همان انگلیسیهای سابق هستند! با هر خطکشی که بخواهید اندازه بگیرید، وین رونی نماد کامل فوتبال انگلیسی است، در همه چیز؛ چه در سبک بازی و چه در حاشیهها. او بیرون از مستطیل سبز هم کاملاً «انگلیسی» رفتار میکند. در کشورِ مبدع رسانههای زرد، وین رونی لااقل هفتهای یک بار روی جلد روزنامه زرد «سان» میرود! او با رفتارهای زننده و بیادبانه در خارج از زمین فوتبال (و حتی داخل آن!) که توسط عکاسان پاپاراتزی بارها شکار شده، به قهرمان و الگوی بسیاری از جوانهای انگلیسی تبدیل شده است. جوانهای هموطنش او را از خودشان میدانند و به همین دلیل، کسی در انگلیس به «روی هاجسون» سرمربی تیم، به خاطر دعوت این ستاره رو به افول برای این مسابقات، خردهای نگرفت. تیم بیحاشیه و ستارههای جوان انگلیس، هویت «انگلیسی» را کم داشت. وین رونی اجازه نمیدهد آنها هیچ کمبودی را احساس کنند!
به جداییطلبیِ اینیستا
برای تیمی که «تیکیتاکا» را به فوتبال دنیا معرفی کرده، افت دارد که بهترین بازیکنش، بازی سازش نباشد! «آندرس اینیستا» با قامت کوتاه، تکنیک بالا و پاسهای طلایی، همانقدر که موتور محرک «تیکیتاکا»ست، نماد دودستگی و آشفتگی سیاسی اسپانیا هم هست. او به عنوان کاپیتان بارسلونا پا به میدان یورو 2016 گذاشته و در صورت قهرمانی، احتمالاً مانند پویول و ژاوی در جام جهانی 2010، با پرچم کاتالونیا به جای پرچم اسپانیا عکس خواهد انداخت. حضور اینیستا به عنوان قلب بازی اسپانیا، برای تیم بینالمللی مادریدی بسیار طعنهآمیز است؛ تیمی که ستارههایش را از اقصی نقاط دنیا با پولهای گزاف به اسپانیا میکشاند و از تیمی که بیش از هر چیزی به «لاماسیا» (آکادمی فوتبال مشهور بندر بارسلون) تکیه دارد، شکست میخورد. این شکست، شکست در یک رقابت شدید درونتیمی است. غلبه فلسفه تیمی و بازی گروهی باشگاه «بارسلونا» به عنوان نماد استان جداییطلب «کاتالونیا» بر فلسفه مبتنی بر تکنیکهای فردی و ستارهپروری باشگاه «رئال مادرید». در دهه اخیر که فوتبال اسپانیا در رده ملی، موفق بوده و تیکیتاکا به گفتمان محبوب فوتبال دنیا تبدیل شده، همواره برنده این نبرد، کاتالونیا بوده است. حضور 7 بازیکن از مکتب لاماسیا و تنها 2 بازیکن از مکتب پایتختنشینان ثروتمند، در بازی اول اسپانیا برابر چک، باز هم نشان داد که اینیستا و هماستانیهایش، جانشینان ژنرال «فرانکو» را شکست دادهاند.
انتهای پیام/