ضرورت اجرای سیاست «مدرسه محوری» برای احیای علوم تربیتی
به گزارش خبرگزاری آنا، محمود مهرمحمدی، استاد بازنشستهی گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس، در نشستی با عنوان «بررسی علوم تربیتی و برنامهریزی درسی آکادمیک» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، اظهار کرد: تمرکزگرایی و الگوی حاکمیتی بسته در آموزشوپرورش چنان همهچیز را در قبضهی خود گرفته که علومتربیتی عملاً از کارکرد اصلی خود خارج شده و برای دانشآموختگان این حوزه تقاضای چندانی وجود ندارد. تنها معدودی از افراد با ویژگیهای خاص به حلقههای تصمیمسازی و تصمیمگیری راه مییابند و باقی در حاشیه قرار میگیرند. این مشکل، ریشهای تاریخی دارد که عیسی صدیق نیز در کتاب «ایران مدرن و نظام آموزشی آن» - که رساله دکتری او در دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۳۱ است - به آن اشاره کرده و مختص دوره پس از انقلاب نیست. این استاد دانشگاه افزود: از نظر من، مهمترین تحول ساختاری که میتواند به علوم تربیتی و دانشآموختگان آن وجاهت ببخشد، اجرای سیاست «مدرسه محوری» است. با تحقق این سیاست، نیاز به متخصصان تربیتی بهصورت نهادینه ایجاد خواهد شد و این افراد به عنوان مشاور در بوردها یا هیأتهای امنا مشغول به فعالیت خواهند شد. این امر موجب شناسایی ضعفها و کمبودها خواهد شد و دانشگاهها نیز میتوانند برنامههایی برای تجهیز دانشآموختگان به مهارتهای مورد نیاز تدوین کنند.
مولف کتاب «پژوهش روایی در علوم تربیتی» در ادامه بیان کرد: جای تعجب است که در شرایطی که ساختار موجود تقاضا را به حداقل رسانده، عرضهی بیرویه دانشجو نیز همچنان ادامه دارد! سیاست انبوهپذیری بدون رعایت استانداردهای کیفی در پذیرش دانشجو، خصوصاً در مقاطع تحصیلات تکمیلی، طی چند دهه گذشته دنبال شده است؛ این امر منجر به تولید دانشآموختگانی شده که فاقد کارآیی لازم بوده و قادر به خلق ارزش نیستند، و همین موضوع بیاعتمادی نسبت به این حوزه را به یک عارضهی مزمن تبدیل کرده است.
مهرمحمدی با اشاره به اختلاف میان اصحاب علوم تربیتی و مدیران و سیاستگذاران آموزشی، اظهار داشت: نگاه حاکمیت به آموزشوپرورش به عنوان دستگاهی است که مأموریت اصلی آن انتقال ایدئولوژی و بازتولید نظم سیاسی-اجتماعی موجود است. از سوی دیگر، متخصصان علوم تربیتی رسالت اصلی خود را ترویج مفهوم پداگوژی و تطبیق اقدامات میدانی با اصول تربیتی میدانند. به میزانی که میان ایدئولوژی و پداگوژی تضادی آشتیناپذیر وجود داشته باشد، زمینهی درگیری و تضاد وجود خواهد داشت. تا زمانی که برای این نزاع بنیادی فکری نشود، مسیر علوم تربیتی در دانشگاهها و آموزش در مدارس به طور مستقل و بدون تعامل معنادار ادامه خواهد یافت. مگر آنکه رویکردی که کانت دربارهی رفع نزاع میان دانشکدهها توصیه میکند، مورد توجه قرار گیرد و حکومتها دریابند که پذیرش رویکرد پداگوژیک و تربیت نسل جدید، گرچه ممکن است حکمرانی را دشوار کند، اما دوام و ثبات آن را تضمین خواهد کرد.
وی با اشاره به مفهوم «سوزن به خود زدن» افزود: ما دانشگاهیان عمدتاً در نقل علم فعال هستیم و کمتر از عقل فعال بهره میبریم. بهعبارتی، نهاد علم در حوزه علوم تربیتی از توانایی لازم برای نقد و تغذیه حوزه سیاستگذاری برخوردار نبوده و بیشتر به انتقال معرفت از خارج به داخل پرداخته است. مهرمحمدی خاطرنشان کرد که اگرچه ترجمه آثار خارجی نمادی از عقل نقل است، اما گذر نکردن از آن و استفاده نکردن از آن بهعنوان سکوی پرتاب مسئلهساز خواهد بود. همانطور که نهضت ترجمه در دورههای طلایی اسلام و دوران مدرن غرب نقش مهمی در پیشرفت علمی ایفا کرده است.
انتهای پیام/