رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه؛
خطبههای رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه این هفته تهران دقایقی قبل آغاز شد.
به گزارش خبرگزاری آنا، رهبر فرزانه انقلاب تا ساعاتی دیگر در مراسم بزرگداشت مجاهد فی سبیلالله و سیّد عزیز امت اسلامی، شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله و همراهان ایشان ازجمله سردار شهید نیلفروشان در خطبههای پیش از نماز جمعه سخنرانی خواهد کرد.
محور بیانات رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران به شرح زیر است:
در قرآن پیوستگی مومنین به معنای ولایت و موجب رحمت الهی است.
سیاست قرآن این است که ملتهای مسلمان باهم پیوستگی داشته باشند.
دشمن ملت ایران همان دشمن ملت فلسطین، لبنان، عراق، مصر، سوریه و یمن است.
باید کمربند استقلال از ایران تا غزه و لبنان و همه کشورهای اسلامی را محکم ببندیم.
هر ملتی حق دارد از کشور و خاک خود در مقابل متجاوز دفاع کند.
طوفان الاقصی یک حرکت قانونی و بینالمللی بود و حق با فلسطینی ها بود.
کار درخشان نیروهای مسلح ما دو سه شب قبل یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود.
در انجام وظیفه نه تعلل میکنیم و نه شتاب زده میشویم.
رهبر انقلاب در خطبههای عربی در نمازجمعه تهران گفتند:
لازم دانستم تکریم از برادرم و عزیزم و مایهی فخرم، چهرهی محبوب دنیای اسلام، و زبان گویای ملّتهای منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیّدحسن نصراللّه (رضوان اللّه علیه) در نماز جمعهی تهران باشد، و تذکّراتی هم به عرض همه برسانم. مخاطب این خطبه همهی دنیای اسلام است، ولی ملّت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است.
ما همه در شهادت سیّد عزیز، مصیبتزده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار کرد. البتّه عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسینبنعلی (علیهما السّلام) است؛ زندهکننده، و درسدهنده، و انگیزهبخش، و امیدآفرین است.
سیّدحسن نصراللّه جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایهی دلگرمی و جرئت مبارزان و حقطلبان بود. گسترهی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.
مهمترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیاییاش برای شما ملّت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیّتهای برجستهای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توکّل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.
عزیزان من! ملّت باوفای لبنان! جوانان پُرشور حزباللّه و امل! فرزندان من! امروز هم خواستهی سیّد شهید ما از ملّتش، و از جبههی مقاومت، و از همهی امّت اسلامی همین است.
دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشکیلات مستحکم حزباللّه یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فیسبیلاللّه صدمهی جدّی بزند، ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیر نظامیان و داغدار کردن غیر مسلّحین را نشانهی پیروزی خود قلمداد میکند. نتیجه چیست؟ محصول این رفتار، تراکم خشم و افزایش انگیزهی مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و از جانگذشتگان بیشتر، و تنگتر شدن حلقهی محاصرهی گرگ خونآشام، و سرانجام، حذف وجود ننگین او از صحنهی وجود است. انشاءالله.
عزیزان! دلهای داغدار با یاد خدا و طلب نصرت از او آرامش مییابد؛ ویرانیها ترمیم میشود، و صبر و استقامت شما عزّت و کرامت به بار میآورد.
سیّد عزیز، سی سال در رأس مبارزهای دشوار قرار داشت؛ حزباللّه را قدم به قدم بالا آورد... با تدبیر سیّد، حزباللّه مرحله به مرحله و صبورانه و منطقی و طبیعی رشد کرد و آثار وجودی خود را در مقاطع گوناگون در عقب نشاندن رژیم صهیونی، به رخ دشمنانش کشید: «ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد». حزباللّه حقّاً «شجرهی طیّبه» است.
حزباللّه و رهبر قهرمان و شهید آن، عصارهی فضائل تاریخی و هویّتی لبنانند. ما ایرانیها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کَرَکی، و شهید زینالدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهائی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهرهمند کردهاند.
اداء دِین به لبنان مجروح و خونین، وظیفهی ما و وظیفهی همهی مسلمانها است. حزباللّه و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همهی منطقه و همهی دنیای اسلام گام برداشتند.
تکیهی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازهی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن. رفتار سفّاکانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است.
تکیهی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است...
این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است. یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجرهی خبیثهی كندهشده از روى زمين است که به گفتهی صدق الهی قرارى ندارد.
[رژیم صهیونی] صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن اللّه. دلیل واضح این ادّعا آن است که اکنون یک سال است که دشمن با هزینهکرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با کمک همهجانبهی آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فیسبیلاللّه که محصور و ممنوع از هر گونه کمک از خارجند، شکست خورده و تنها هنرشان بمباران خانهها و مدرسهها و بیمارستانها و مراکز جمعیّتی غیر مسلّحین بوده است!
این رژیم خبیث، بیریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن اللّه... امروز بتدریج خود باند جنایتکار صهیونیست هم به این نتیجه رسیدهاند که بر حماس و حزباللّه هرگز پیروز نخواهند شد.