صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نوسروده بابایی به یاد شهید سیدحسن نصرالله؛

خوک صهیون، قسم به خون شهید/ بعد از این، امنیت نخواهد دید

احمد بابایی، شاعر شناخته شده کشورمان در پی شهادت سیدحسن نصرالله، سروده جدید خود را به روح بلند رهبر شهید حز‌ب‌الله لبنان تقدیم کرد.
کد خبر : 934167
 
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، در پی شهادت سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان، احمد بابایی شاعر کشورمان جدیدترین اثر خود را تقدیم این مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت کرد.

خاک، درگیر آسمان شده است/ بازهم فصل امتحان شده است

خنجر شمر، خون چکان شده است/ فصل شمشیر شیعیان شده است

دامنش شک مکن که لک دارد/ به علی هرکسی که شک دارد

عشق، اهریمنی نخواهد شد/ خصم، بی‌دشمنی نخواهد شد

خونِ دل، گفتنی نخواهد شد/ نابرادر، تنی نخواهد شد

اُف به بی غیرتی که دم نزند/ یا در این روضه، ناله هم نزند

باز باران، ترانه می‌خواند/ روضه خوان، بی بهانه می‌خواند

هر خبر، روضه‌ای پریشان است/ دل ما داغدار لبنان است

کشتنِ طفل و زن؟! زبانم لال/ قتل سید حسن؟! زبانم لال

بازهم خصم را عذاب بده/ سیدی! هارداسان؟ جواب بده

سیدی! تشنه‌ی صدای توایم/ چشم در راه نعره‌های توایم

حاج قاسم! کجایی‌ای غم ناب؟‌/ ای برادر! برادرت دریاب...

باز یک سینه چاک افتاده/ پهلوان روی خاک افتاده

رخ به باران اشک می‌شویند/ نه! بگو که دروغ می‌گویند!

بازهم داغ یار می‌بینم/ مرکبی بی سوار می‌بینم

سوخته مغز استخوان مرا/ آنکه کشته برادران مرا

تجربه کرده‌ایم خوبی را/ وسط غصه، پایکوبی را!

شب اگر تلخ شد، فلق با ماست/ تجربه کرده‌ایم حق با ماست

آی مردم! که چشمِ تر دارید/ چلّه‌ی انتقام بردارید

غفلت از آفتاب ممنوع است/ شب، به هم خورده خواب ممنوع است

اولین بار نیست بد کردند/ پیش از این، راه یاس سد کردند

هرچه اندوه در جگر داریم/ به حساب یهود بگذاریم

گاه باران، تگرگ خواهد شد/ توبه‌ی گرگ، مرگ خواهد شد

خیمه‌ی شعله در جگر داریم/ اشک، کافیست! تیغ برداریم

ذوالفقار و شکست، یعنی چه؟/ دست بر روی دست، یعنی چه؟

از غرور یزید، خسته شدیم/ اذن میدان دهید! خسته شدیم

راه جلّاد، بسته خواهد شد/ دست صهیون، شکسته خواهد شد

خوک صهیون، قسم به خون شهید/ بعد از این، امنیت نخواهد دید

آی صهیون! تقاص جانکاه است/ صبر ما سینه‌ای پر از آه است

آه ما خشم غیرت‌الله است/ اصل طوفان، هنوز در راه است

سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟/ آن به موسیِ ما برادر، کیست؟

آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟/ هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست؟!

خشمگین شیعه‌ی همان شیریم/ شک مکن! انتقام می‌گیریم

انتهای پیام/

ارسال نظر