صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۵۸ - ۰۲ مهر ۱۴۰۳
بر اساس نتایج برخی از پژوهش‌ها؛

برای توسعه تئاتر در کشور چه باید کرد؟

توسعه تئاتر به‌عنوان نیازی فرهنگی در جامعه امروز دارای ابعاد مختلفی است و راه برون‌رفت آن تقویت گروه‌های تئاتری، توسعه کالبدی و بازتعریف حوزه نظارت است.
کد خبر : 932678

خبرگزاری آنا، هادی مومنی: امروزه اندیشمندان و پژوهشگران برای انجام پژوهش‌های خود به ضرورت و اهمیت هنر به عنوان نماد تمدن بشری پی برده و آن را بسیار مهم می‌شمرند. با این حال متاسفانه در کشور ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز آنطور که باید و شاید به این حوزه توجه نشده و مورد بی‌مهری سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران قرار گرفته است.

شاید از همین‌رو است که شکافی برناگذشتنی بین میدان‌های اصلی هنر کشور و نهادهای مدیریتی هنر (دولت) افتاده است. در یک تحلیل کلی، پارادایم‌های (الگو/ سرمشق) حاکم برسیاست‌گذاری‌ها و مدیریت هنری کشور با پاردایم حاکم بر میدان اصلی فعالیت‌های هنری دچار گونه‌ای ناهم‌زمانی شده است.

این موضوع در رشته‌هایی چون هنرهای تجسمی شدت بیشتری دارد و طی سال‌های اخیر در رشته‌های دیگری چون هنرهای نمایشی، موسیقی و حتی سینما شاهد این شکاف و تغییر پارادایم‌ها بوده‌ایم.

پرسش اصلی گزارش حاضر این است که برای توسعه تئاتر کشور چه باید کرد؟ در همین ابتدای بحث به شکل فشرده‌ای به اهمیت عرصه فرهنگ در توسعه کشور می‌پردازیم تا بیش‌ازپیش مبحث «توسعه هنر» را به عنوان یک ضرورت و ساخت زمینه‌های توسعه در دیگر عرصه‌ها (فرهنگ، اقتصاد، سیاست و...) به رسمیت بشناسیم و در نظر داشته باشیم.

* توسعه، چگونه؟

حسین انتظامی در کتاب «توسعه، چگونه؟» مسئله شناسی برنامه ریزی توسعه در ایران می‌نویسد: کشور ما در زمره اولین کشورهایی است که برنامه‌ریزی توسعه را شروع کرده است؛ حتی در بین کشورهای در حال توسعه، اولین بوده است اما چرا هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه ناکام بوده است؟ و کجا را درست کنیم تا کامیاب شویم؟

آموزش، فرهنگ، هنر و پژوهش حوزه‌هایی هستند که کمترین سهم را در برنامه‌ریزی توسعه دارند

انتظامی در فصل دوم این کتاب که توسط پژوهشکده مطالعات راهبردی منتشر شده است، در رابطه با مسئله توسعه، به اهمیت مسئله «فرهنگ» می‌پردازد و ذیل آن به این نکته اشاره دارد که آموزش، فرهنگ، هنر و پژوهش حوزه‌هایی هستند که کمترین سهم را در برنامه‌ریزی توسعه دارند.

انتظامی در ادامه با اشاره به اینکه برنامه‌ریزی توسعه در ایران با همه ادعای جامعیت خود تنها شاخص‌های اقتصاد کلان را هدف‌گیری می‌کند، می‌نویسد: از آنجا که برنامه‌ریزی توسعه توسط اقتصاددانان نوشته می‌شود فرهنگ را در حد رفع تکلیف و سالاد برنامه می‌پندارد. در متون برنامه‌ها نسبت حوزه فرهنگ به سایر حوزه‌ها بسیار اندک است و فرابخشی نحیف را تشکیل می‌دهد. همین قاعده در بودجه هم جاری است.

در ادامه انتظامی با اشاره به دیدگاه آمارتیاسن، می‌نویسد: فرهنگ به سه شیوه کاملا متمایز اما مرتبط، در توسعه نقش دارد:

  1. نقش سازنده: توسعه در مفهوم گسترده خود به ناگزیر بعد فرهنگی را در بر می گیرد و توسعه فرهنگی، عنصر اساسی و جدایی ناپذیر آن است.
  2. نقش ارزیابی: فرهنگ تعیین می کند که ما در واقع به چه چیزی علاقه و تعلق داریم.
  3. نقش ابزاری: اهداف ما هرچه باشد، تا حدودی با فرهنگ و اخلاقیات ما تعیین می شود. اما کارکرد فرهنگ فقط به این خلاصه نمی شود. پارامترهای فرهنگی نیز  نقش مهمی چه برای رشد اقتصادی و چه برای تحقق دیگر هدف ها از جمله سطح زندگی دارد.

از نظر این استاد دانشگاه، تا فرهنگ جامعه تغییر نکند نمی‌توان به توسعه دل بست. در ادامه مبتنی بر همین رویکرد به بازخوانی وضعیت تئاتر در کشور می‌پردازیم و ایده‌هایی را برای توسعه این هنر مطرح خواهیم کرد.

* هنرهای نمایشی و فقدان سیاست‌گذاری هنری 

یکی از مهم‌ترین عرصه‌های هنر که نقش ارزنده‌ای در توسعه هنر به خصوص هنر سینما و سریال‌سازی نمایش خانگی دارد، هنرهای نمایشی است. این اهمیت بنا به دلایل مختلفی مورد توجه نیست و در سطح تقنین نیز این نقطه ضعف وجود دارد. با اینکه جنبه‌های مختلف سیاستی‌ای می‌توان برای بخش‌های مختلف این حوزه ترسیم کرد، اما سکوت سیاست‌گذاری در آن، ضعف سیاست‌گذاری هنری را نشان می‌دهد.

بنا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس (خرداد 1390)، در حوزه تئاتر هیچ‌گونه قانونی که به صورت خاص مربوط به هنرهای نمایشی باشد وجود ندارد.

از منظری دیگر هنر تئاتر از ابتدای ورودش به ایران با افت‌وخیز‌های فراوانی روبه‌رو بوده است، رویکرد‌های متفاوتی در این زمینه توسط نظریه‌پردازان و هنرمندان ایرانی این رشته بیان‌شده که همواره مورد توجه جامعه به‌ویژه اهالی هنر تئاتر قرارگرفته است؛ با این همه آن‌گونه که باید رویکرد توسعه این هنر در ساختار و سازمان تئاتری و هم‌چنین آنچه باید به تئاتر ملی منجر شود، هنوز شکل نگرفته است.

اگرچه برای برنامه‌ریزی توسعه به دولتی توسعه‌خواه نیاز داریم ولی این بدان معنا نیست که تا آن کل حاصل نشود اجزاء، بی‌نقش‌اند. برای توسعه به شهروندانی توسعه‌خواه نیاز داریم که ریشه‌اش در آموزش است

از ورود هنر‌های نمایشی نوین به ایران بیش از 160 سال می‌گذرد؛ یعنی با آغاز هنگامه رویارویی جدی ما با تمدن نوین غرب؛ مدرنیته. در این سال‌ها، این هنر با افت‌وخیز‌های بسیاری مواجه بوده است.

 سال‌های آغازین ورود به جهت ناآشنایی جامعه ایرانی با سازوکارها، جایگاه و الزامات تئاتر به‌عنوان عنصری فرهنگی و شکاف عمیق آن با آنچه در ایران به‌عنوان نمایش پذیرفته و اجرا می‌شد، به این هنر چه از سوی جامعه و چه از سوی حاکمیت توجّه مناسبی نشد.

 از یک‌سو روی‌آوری به آن متکی به علاقه و تلاش و ذوق شخصی بود و از سوی دیگر بیش‌تر وجهی تفریحی و فراغتی داشت.

در این گزارش تلاش خواهیم کرد با پرداختن به پیشنه هنرهای نمایشی نگاهی داشته باشیم به کارکردهای اصلی تئاتر و همچنین ابعاد مختلف توسعه هنرهای نمایشی در کشور را مورد واکاوی قرار خواهیم داد.

* طفولیت تئاتر در ایران

حسن مقدم سال ۱۳۰۱ حدود یک ماه بعد از اجرای «جعفرخان از فرنگ آمده»، در سخنرانی خود در دارالفنون به این نکته اشاره کرد که: «تئاتر ایران طفلی است نوزاد و عده اکثر‌های ما ـ که اغلب هم تفناً اکتری می‌کنند ـ خیلی محدود است. تئاترنویس‌ها انگشت‌شمارند. وسایل اجرای نمایش هیچ موجود نیست؛ بنابراین گمان می‌کنم که موقع سخت‌گیری برای ما هنوز نیامده و بلکه موقع آن است که بعضی از اکتر‌ها و منصفین را در این راه تشویق کنیم.» اشاره به تفننی بودن بازیگری در تئاتر حکایت از فقدان جای‌گیر شدن مناسب این هنر به‌عنوان عنصری فرهنگی در بدو شکل‌گیری آن و جدیدالورود بودن آن دارد.

هرچند کمی بعدازاین تاریخ با ترجمه متون غربی و آداپته کردن نمایشنامه‌ها، گروه‌های تئاتری توانستند، جایگاهی برای خود بیابند، ولی این نوزاد، حالت احتضار خود را رها نکرد و تنها توانست گام‌های اندکی در جهت رشد خود بردارد.

* تنها درام ملی می‌تواند به فریاد تئاتر محتضر ما برسد

بعد‌ها عبدالحسین نوشین با تأکید بر لزوم نمایشنامه‌نویسی ایرانی بر این نکته صحه گذاشت که «تنها درام ملی می‌تواند به فریاد تئاتر محتضر ما برسد» و این‌گونه، کانون معضل تئاتر ایران را به تصویر کشید.

به هر صورت، با کندی رشد و دشواری پذیرش اجتماعی، بالاخره تئاتر در سیر روند تکاملی خود در ایران، توانست همچون عنصری فرهنگی وارد عرصه حیات اجتماعی ما شود و به‌عنوان دل‌مشغولی و بخشی از زندگی برخی از اقشار اجتماعی و هنرمندان جای گیرد.

* از دهه ۲۰ تا بعد از انقلاب، ماجرای رونق هنر تئاتر

رونق این هنر در دهه ۲۰ و اثرگذاری آن در جریان‌ها و تحولات سیاسی، افول آن در ۳۰ و ۴۰ به‌ویژه با شکل‌گیری آتراکسیون و حیات مجدد این هنر در دهه ۵۰ حکایت از نقشی دارد که تئاتر برای خود در جامعه ایرانی تعریف کرده است.

پس از انقلاب اسلامی هرچند به دلیل شرایط انقلابی در سال‌های اول، این هنر همچون بسیاری از هنر‌ها با مشکلاتی مواجه بود، ولی به‌زودی توانست راه خود را بیابد و با سامان یافتن سالن‌های نمایش تحت مدیریت مرکز هنر‌های نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز فعالیت حوزه هنری راه رشد و گسترش خود را پی گیرد.

در این دوران، هرچند بر تعداد سالن‌های نمایشی افزوده نشد، اما تلاش شد از ظرفیت‌های موجود در حد نهایت بهره‌برداری شود.

این روند با درانداختن جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر وجهی دیگر یافت و زمینه برای فعالیت روزافزون هنرمندان و گروه‌های تئاتری فراهم آمد؛ به‌گونه‌ای که اکنون به‌رغم مجموع مسائل و مشکلاتی که بر حرکت این هنر بند زده‌اند، می‌توان از کارنامه‌ای قابل‌اتکا در این حوزه سخن گفت؛ کارنامه‌ای که اگر بخشی از فرصت چانه‌زنی‌های اجرایی را به بازشناخت مسائلمان اختصاص می‌دادیم، اکنون بسی ارزشمند‌تر می‌بود.

* کارکرد‌های تئاتر؛ فراغت یا نگاه نقادانه؟

از نظر حسین انتظامی، اگرچه برای برنامه‌ریزی توسعه به دولتی توسعه‌خواه نیاز داریم ولی این بدان معنا نیست که تا آن کل حاصل نشود اجزاء، بی‌نقش‌اند. برای توسعه به شهروندانی توسعه‌خواه نیاز داریم که ریشه‌اش در آموزش است.

بی‌شک علاوه بر آموزش و پرورش، انواع هنر(سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و...) می‌توانند به شکل میانجی توسعه فرهنگی عمل کنند، در یک تحلیل کلی می‌توان شش کارکرد را برای تئاتر بازشناخت:

  1. عنصری خودشناسانه
  2. عنصری فرهنگی
  3. عنصری آموزشی
  4. عنصری ایدئولوژیک
  5. عنصری انتقادی
  6. عنصری تفریحی ـ فراغتی

بدیهی است پایه همه این کارکرد‌ها زیبایی‌شناسی است که می‌تواند به شکل آشکار و پنهانی به توسعه و گسترش فرهنگ عمومی کمک کند، اگر این مهم (شناخت درست زبان رسانه و فرم) در دستور کار کارگردان‌ها قرار نگیرد، آثار نمی‌توانند تاثیرگذاری عمیقی بر مخاطب داشته باشند و به آثاری ماندگار تبدیل شوند.

فارغ از شیوه مداخله (تنظیم قواعد مالکیت هنری، پشتیبانی رسمی، ممیزی و...)، چارچوب‌بندی حقوقی و سیاسی هرگونه کردار هنری و فرهنگی بر عهده دولت است. حتی عدم مداخله نسبی را می‌توان شکلی از دخالت غیر مستقیم دانست

هرچند عموما در دو دهه اخیر با گسترش تئاتر‌های لاکچری و گران قیمت و اضافه شدن موسیقی و تولید کنسرت-نمایش‌ها، عنصر تفریحی و فراغتی تئاتر برجسته بوده و بخش‌های آموزشی و انتقادی آن به محاق رفته است، اما همچنان در گوشه و کنار سالن‌های نمایش کشور می‌‎توان شاهد آثار نوآورانه‌ای و خلاقی بود که هم عنصر خودشناسانه را در خود دارند هم فضای فرهنگی شهروندان را رشد می‌‎دهند هم با رویکردی انتقادی و آگاهی بخشی جمعی تلاش می‌کنند جهان را به جای بهتری تبدیل کنند.

*  گره اساسی توسعه تئاتر در کجاست؟

هوارد بکر در کتاب جهان های هنر یک فصل کامل را به مناسبات میان هنر و دولت اختصاص می‌دهد. وی در این فصل به درستی بر نقش کانونی دولت در زنجیره تولید اثر، ساخت و پرداخت و نیز پذیرش آن از سوی مخاطب پا می‌فشرد.

واقعیت هم این است که فارغ از شیوه مداخله (تنظیم قواعد مالکیت هنری، پشتیبانی رسمی، ممیزی و...)، چارچوب‌بندی حقوقی و سیاسی هرگونه کردار هنری و فرهنگی بر عهده دولت است. حتی عدم مداخله نسبی را می‌توان شکلی از دخالت غیر مستقیم دانست.

با این همه همان‌گونه که در ابتدای گزارش اشاره شد، مناسبات هنر و دولت در دهه اخیر دچار یک ناهم‌زمانی تاریخی شده است و شاید از همین رو است که ارتباط میدان هنر با مدیریت نهادی دولتی به حداقل رسیده است.

در این مسیر برای رسیدن به وضعیت مطلوب، باید بار دیگر از خود بپرسیم که گره اساسی توسعه تئاتر در کجاست؟

بی‌شک برای رسیدن به پاسخ این پرسش و حرکت به سمت توسعه تئاتر باید سراغ هنرمندان و پژوهشگران این عرصه رفت. هنرمندان و پژوهشگران حوزۀ تئاتر به‌عنوان فعالان این بخش از یک‌سو کم‌وبیش با فضای اجرایی و برنامه‌ریزی تئاتر آشنا هستند و از سوی دیگر ارتباطی بلا واسطه با مخاطبان و جامعه دارند. ازاین‌رو، به‌خوبی می‌توانند فضای موجود و وضعیت مطلوب را واکاوی کنند.

علاوه بر این‌ بررسی وضعیت موجود تئاتر کشور و ارائه راه‌حل‌هایی برای رشد و توسعه آن بدون توجه به آرا و دیدگاه‌های آنان بلاموضوع خواهد بود.

پژوهش‌های انجام‌شده در این عرصه نشان می‌دهد که تئاتر به‌عنوان نیازی فرهنگی در جامعه امروز دارای ابعاد مختلفی است و راه برون‌رفت آن تقویت گروه‌های تئاتری، توسعه کالبدی و بازتعریف حوزه نظارت است.

در تحلیل آخر نتیجه بررسی دیدگاه و ارزیابی رویکرد هنرمندان و پژوهشگران برجسته تئاتر کشور است که می‌تواند سند راه توسعه تئاتر باشد. بی‌شک بررسی و کاویدن دیدگاه‌های آنان، تصویر روشنی از آینده توسعه تئاتر به دست می‌دهد.

انتهای پیام/

ارسال نظر