دانشمند یادگیری ماشینی: هوش مصنوعی به مورچه شباهت دارد نه انسان!
به گزارش خبرگزاری آنا؛ چه چیزی انسانها را از کل هستی متمایز میکند؟ بسیاری از مردم پاسخ میدهند که این هوش ماست. با این حال ظهور ماشینهای به ظاهر هوشمند این طرز تفکر را به چالش میکشد. شرکتهای پشت این فناوری جدید، در قالب چت جی پی تی و رقبای آن، از دستیابی به هوش عمومی مصنوعی صحبت میکنند: ماشینهایی که در طیف وسیعی از وظایف دارای سطح هوشی مشابه انسانها هستند.
نیل لارنس، استاد متخصص هوش مصنوعی، معتقد است که هوش مصنوعی بیشتر به مورچهها شباهت دارد تا انسان. به باور او باید دیدگاه دقیقتری از هوش داشته باشیم تا بفهمیم ماشینها چگونه جامعه را واقعاً متحول خواهند کرد. بسیاری از مردم بر این باورند که هوش انسانی ما را از سایر اشکال زندگی متمایز میکند، اما ظهور ماشینهای هوشمند این باور را به چالش میکشد. شرکتهایی که فناوریهای هوش مصنوعی را توسعه میدهند، مانند چت جی پی تی، هدفشان دستیابی به هوش عمومی مصنوعی است که ماشینها را قادر میسازد تا در وظایف مختلف، هوش سطح انسانی داشته باشند.
آیا این رشد رعدآسا در هوش مصنوعی باعث میشود که هوش انسان و بنابراین ما انسانها دیگر مهم نباشیم؟ نیل لارنس، استاد یادگیری ماشین در دانشگاه کمبریج، اینطور فکر نمیکند و معتقد است که باید مفهوم هوش مصنوعی عمومی را به کلی کنار بگذاریم.
لارنس در کتاب جدیدش به نام «انسان اتمی: درک خودمان در عصر هوش مصنوعی» این موضوع را مطرح میکند که تنها با درک بهتر هوش خودمان و اینکه چقدر متفاوت از همتای مصنوعی آن است، میتوانیم از هر دو نهایت استفاده را ببریم. او تلاش دارد توضیح دهد که چرا فکر میکند هم هوش انسانی و هم هوش مصنوعی اشتباه گرفته شدهاند، چرا مقایسه این دو بیمعنی است و چرا در نهایت، ما به درک دقیقتری از هوش نیاز داریم.
هوش مصنوعی هنوز فاقد جنبههای حیاتی هوش انسانی است، به ویژه در مهارتهای اجتماعی و عملکردهای حرکتی. لارنس معتقد است که تجربیات، آسیبپذیریها و احساسات انسانی، مانند مرگ و میر و خیانت، بهطور مشخصی هوش ما را شکل میدهند و نمیتوان آنها را در ماشینها تکرار کرد
لزوم تمرکز بر پردازش اطلاعات
لارنس تغییر تمرکز از هوش به پردازش اطلاعات را پیشنهاد میکند و تأکید دارد که سیستمهای توزیعشده، مانند کلونی مورچهها، نمونهای از هوش مشارکتی هستند. مورچهها برای رسیدن به منابع مورد نیازشان، ارتباط برقرار میکنند که نشاندهندۀ نوعی هوش است که به تواناییهای فردی متکی نیست.
لارنس تأکید میکند که اکوسیستمها، از جمله فرهنگ انسانی، به شکلدهی هوش توزیعشده در بازههای زمانی وسیع کمک میکنند و مقایسه با هوش مصنوعی را مشکل میکنند. هوش مصنوعی سرعت پردازش چشمگیری دارد، اما به استدلال لارنس، این پردازش شبیه پردازش اطلاعات مورچهها است تا شناخت انسان.
خطر عمومی شدن دادهها
ظهور هوش مصنوعی مکالمه ای، مانند چت جی پی تی نقطه عطف مهم و تحولآفرینی بود. افراد میتوانند به کمک آن، مستقیماً بدون کمک به مهارتهای کدنویسی با ماشینها کار کنند. چنین روندی میتواند روند فعالیت شرکتهای فناوری را مختل کند، زیرا مردم به طور مستقل به منابع اطلاعاتی دسترسی پیدا کردهاند که همین موضوع به باور لارنس، اتفاق خطرناکی است.
نقطه ضعف مهم ماشینهای هوشمند
هوش مصنوعی هنوز فاقد جنبههای حیاتی هوش انسانی است، به ویژه در مهارتهای اجتماعی و عملکردهای حرکتی. لارنس معتقد است که تجربیات، آسیبپذیریها و احساسات انسانی، مانند مرگ و میر و خیانت، بهطور مشخصی هوش ما را شکل میدهند و نمیتوان آنها را در ماشینها تکرار کرد.
اگر درک کنیم که با وجود هوش مصنوعی همچنان منحصربهفرد هستیم، هوش و جایگاه انسانی ما در مسیر تکامل تقویت خواهد شد.
این مقاله از پایگاه اینترنتی نیوساینتیست به فارسی برگردان شده است.
انتهای پیام/