رسانهها؛ کانالی برای انتقال مفاهیم علمی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، این ایده که علم بسیار پیچیدهتر از آن است که عموم مردم قادر به درک آن باشند، اگرچه شاید در عصر حاضر تفکر شایعی نباشد، اما سالها بینش رایج در میان اندیشمندان بود. گسترش نفوذ رسانهها و ابزار ارتباطات جمعی، توجه فزاینده عامه مردم به علم و فناوری و همچنین آغاز رسانهایشدن علم، این حقیقت را روشن میکند که بهواسطه پیچیدگیهای مفاهیم علمی، وجود یک میانجیگر قدرتمند، میان دانشمندان و عموم مردم ضروری است.
اکرم قدیمی (دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور تهران) در مقالهای با عنوان «نظریههای ارتباطات عمومی علم: کمبودها، انحرافها و گفتوگوها» به این موضوع پرداخته است که در قیاس با شیوه قدیمی انتقال علم به عموم، نگاه نظری و تجربی در ارتباطات عمومی علم به نسبت از تاریخچهای کوتاهتر برخوردار است. به عنوان مثال دقیقاً در سال 1992 بود که نشریه پژوهشی با عنوان «درک عامه ازعلم» آغاز به کار کرد.
* پنداشت سنتی از ارتباطات عمومی علم
ارتباطات علم که افراد غیرمتخصص را مخاطب قرار میدهد از سنت دیرینهای برخوردار است. پنداشت سنتی و اشاعهگرا از ارتباطات عمومی علم، مفهومی از موارد زیر را تلفیق میکند:
- رسانهها به عنوان کانالی برای انتقال مفاهیم علمی طراحی شدهاند، اما اغلب به دلیل تبحر کم و/ یا چیرگی سایر اولویتها (به عنوان مثال منافع تجاری) بهطور شایسته قادر به انجام این وظیفه نیستند؛
- عموم مردم به عنوان افرادی منفعل، که به صورت پیشفرض نسبت به علم جهالت و ضدیت دارند را میتوان با تزریق میزان مناسبی از ارتباطات علم اصلاح کرد؛
- ارتباطات علم به عنوان فرایندی تک بعدی و یکطرفه که در آن بافتار مبدأ (شرح مبسوط تخصصی) و بافتار مقصد (گفتمان عمومی) میتواند کاملا از هم جدا شود و تنها مورد اول بر مورد دوم تأثیرگذار است؛
- ارتباطات به عنوان فرایندی وسیعتر با انتقال دانش از فردی یا گروهی از افراد به سایرین مرتبط است؛
- دانش قابل انتقال از بافتاری به بافتار دیگر است بدون اینکه تغییرات قابل توجهی در آن پدید آید. پس این امکان وجود دارد که ایدهای یا نتیجهای را از اجتماع علمی گرفته و به عموم مردم انتقال دهیم.
{$sepehr_key_1052}
در این پژوهش در ادامه به این نکته اشاره شده است که چنین مفاهیمی به صورت متقابل باعث تقویت همدیگر شدهاند، گاهی تا حدی همپوشانی هم دارند.
* ارتباطات عمومی علم ادامه دهنده مباحث علم
به گفته این پژوهش اطلاعات علمی در خصوص پنداشت سنتی از ارتباطات عمومی علم بسیار منتقدانه است. به جای تمایز شدید میان علم و ترویج آن، آنان مدل «پیوستگی» ارتباطات علم را پیشنهاد میکنند.
این پژوهش بیان میکند که در کنار پیوستگی، تفاوتهای تدریجی در بافتارها و سبکهای گوناگون ارتباطات/ دریافت در تفسیر ایدههای علمی قابل تشخیصاند. چهار مرحله اصلی زیر در فرایند ارتباطات علمی مطرح است:
- سطح درونجامعه علمی (تخصصی): به صورت متمایزی غامضترین سطحی است که به وسیله مقالههای چاپ شده در نشریههای علمی تخصصی قابل تشخیص است.
- سطح بین جامعه علمی و جامعه (نیمهتخصصی): شامل متون متنوعی از مقالههای بین رشتهای منتشره در نشریات بریج از قبیل نیچر و ساینس تا مقالات ارائه شده در جلسههای پژوهشگرانی که در رشته یکسان اما در حیطههای متفاوت فعالیت میکنند.
- سطح آموزشی : فلک با عنوان «علم مرجعگرا» از آن یاد میکند، مرحلهای که پیکره نظری آن توسعهیافته و منسجم است و الگوی آن به عنوان الگویی کامل معرفی شده است. در این سطح تأکید بر دیدگاه تاریخی و ماهیت تجمیعی تلاشهای علمی است.
- سطح عامهپسند (عمومی): به عنوان مثال مقالههای علمی چاپ شده در مطالعات روزانه و «علوم غیرحرفهای» برنامههای مستند تلویزیون را دربرمیگیرد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که این نوع از گونهشناسی که ارتباطات علم را به عنوان مجموعه پیوستهای از متون با تفاوتهایی در درجه و نه در نوع و در سطوح مختلف ارائه میدهد، ما را به تجسم نوعی خط سیر برای ایدههای علمی دعوت میکند که از بافتار تفسیری درون جامعه علمی آغاز و با عبور از سطوح میانی به بافتار عمومی منتهی میشوند.
* ویژگی ناهماهنگی و تفکیک در علم
به زعم این پژوهش یکی از ویژگیهای علم معاصر در بافت جامعه ذاتاً ناهماهنگی و تفکیک است: ارتباطات برای هماهنگی به فشار در راستای خصوصیسازی و کالایی شدن دانش، دسترسی آزاد و به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات و درخواستهای شهروندان برای دخالت بیشتر بستگی دارد.
{$sepehr_key_1053}
به گفته این پژوهش همه اینها، استفاده از یک مدل ارتباطی علمی واحد را برای انواع وضعیت/ تخصصی/ عمومی، غیرقابل قبول میداند جدول زیر، سه مدل کلیدی تعامل متخصص/ عمومی، گفتگو و مشارکت همراه با دیدگاه آنها در زمینه ارتباطات و زمینههای گسترده ایدئولوژیک را بیان میکند.
در ادامه این نوشته بیان میکند که ارتباطات را نباید به عنوان یک رویداد محدود و ثابت و نه به عنوان یک مجازات تغییر داد که میتواند انجام شود یا نشود. در عوض، آن را باید به عنوان یک فرایند مشاهده کرد که به طور متناوب، ویژگیهای متفاوتی را شامل میشود.
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که ارتباط، فقط یک ابزار فنی نیست که در یک ایدئولوژی خاص علمی و نقش آن در روند توسعه اقتصادی و پیشرفت اجتماعی عمل کند، بلکه باید به عنوان کلید پویایی در هسته این فرایندهای تکاملی، تعریف دوباره معانی علم و عموم، دانش و شهروندی، تخصص و دموکراسی شناخته شود.
انتهای پیام/