صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۱:۲۵ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۵

پژمان بازغی: نمی‌توانم به جای دخترم تصمیم بگیرم

روزنامه جام‌جم با پژمان بازغی به بهانه اکران دو فیلم «خنده‌های آتوسا» و «بارکد» گفتگو کرده است.
کد خبر : 92549

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، در این مطلب آمده است: پژمان بازغی از سال 71 با فیلم «اعتراف» وارد سینما شد. او در ادامه راه با سریال پر بیننده «آژانس دوستی» توانست بیشتر در چشم مردم دیده شود و از آن پس تا امروز همواره از بازیگران نقش اصلی در سینما و تلویزیون بوده است تا جایی که سال گذشته با 9 فیلم سینمایی پرکارترین بازیگر مرد سینمای ایران بود. او هیچ‌گاه علاقه‌ای به درجا زدن ندارد و به همین دلیل کارهای متنوع از نقش‌های متفاوت در کارنامه کاری‌اش دیده می‌شود. این بازیگر سینما و تلویزیون این روزها فیلم «خنده‌های آتوسا» و «بارکد» را بر پرده سینماها دارد. روز گذشته هم خبری مبنی‌بر سکته قلبی این بازیگر منتشر شد که خوشبختانه صحت نداشت و بازغی در هنگام بازی فوتبال برجام ستاره‌ها دچار افت فشارخون می‌شود که سریع به بیمارستان انتقال می‌یابد و همسر این بازیگر هم از روند درمان و بهبودی او ابراز رضایت داشت.


«خنده‌های آتوسا» دومین همکاری شما با علیرضا فرید در مقام کارگردان است، چه ویژگی‌ای سبب شد تا پس از «دو ساعت بعد مهرآباد» در اثر دیگر این فیلمساز نقش‌آفرینی کنید.


آقای فرید از دوستان نزدیک من هستند و می‌توانم بگویم هر دو باری هم که فیلم ساختند به اصرار من بوده. ایشان تحصیلکرده سینما هستند و سال‌ها مستندهای بسیار خوبی ساختند که در تلویزیون هم بارها پخش شده. در «دو ساعت بعد مهرآباد» که اصلا قرار نبود من بازی کنم.


چه کسی قرار بود بازی کند؟


نمی‌دانم! ولی من به دلیل دوستی‌ای که با علیرضا دارم یک فیلم سینمایی را رد کردم تا به «دو ساعت بعد مهرآباد» رسیدم. او ساعت‌ها با من حرف زد تا بالاخره متقاعد شدم، اما در فیلم «خنده‌های آتوسا» نقش موسی کاملا برای من نوشته شده بود. آن‌موقع هم من سرکار بودم، اما با توجه به زمان فیلمبرداری فیلم که کلا چهار روز بود، آن را قبول کردم. البته این را هم بگویم ما یک ماه پیش تولید و تمرین داشتیم، اما سرانجام چهار روزه «خنده‌های آتوسا» را فیلمبرداری کردیم.


شخصیت موسی نماد آدم‌های طبقه پایین جامعه است که با وجود برخی تنگدستی‌های اقتصادی، اما مردانگی و شهامت در آنها خیلی پررنگ دیده می‌شود. شما نگاهتان به این تیپ آدم‌ها در جامعه چگونه است.


ببینید ما در جلسات گفت‌وگویی که با بازیگران و کارگردان داشتیم به تمام لایه‌های شخصیتی این کاراکترها فکر کرده بودیم. می‌دانستیم موسی کیست، از کجا آمده، غذای مورد علاقه‌اش چیست، شغلش چیست و... حتی در جایی از فیلم هم به دست‌های او اشاره می‌شود. ما می‌دانستیم که او مکانیکی است زحمتکش و.... این‌طور آدم‌ها در جامعه ما کم نیستند و هستند کسانی‌که خودشان نان شبشان را ندارند، اما وقتی کسی از آنها کمک می‌خواهد به او کمک می‌کنند. موسی شکل مدرن‌تر شده این آدم‌ها به لحاظ ظاهر و شکل و شمایل بود که حتی برای او یک گوش شکسته هم گذاشته بودند که یادآور ورزش و اخلاق پهلوانی برای مخاطب باشد.


وجه عصیانگر موسی از کجا می‌آید؟


اتفاقا به نظر من اگر آقای فرید وزنه بیشتر این شخصیت را روی عصیانگری‌اش می‌آورد، بهتر می‌شد. تمام آدم‌های آن قطار در شکل‌های مختلف اجتماعی عصیانگر بودند، حالا بعضی‌ها درونگراتر و بعضی‌ها برونگراتر. موسی برونگرا بود، سرش را توی شیشه می‌زد، استرس داشت و....


بازی شما در این فیلم مقابل یک نفر نیست. می‌توان گفت چند نفر بازیگر مقابلتان بودند. کار کردن با آنها چگونه بود؟ به نظرم هماهنگی و یکدستی خوبی بین‌تان وجود داشت؟


همان‌طور که گفتم تمرینات خوبی داشتیم. ما انگار تئاتر کار می‌کردیم. در ساعت‌هایی که فیلمبرداری بود باید ذهن‌مان را متمرکز می‌کردیم. چون وقت زیادی نداشتیم و باید طی همان چهار روز در قطاری که حرکت می‌کرد فیلم را می‌گرفتیم. خوشبختانه تیم خوبی هم داشتیم.


در جشنواره امسال فیلم «بارکد» را هم داشتید که بزودی اکران عمومی می‌شود. نکته جالب درخصوص حضورتان در فیلم‌ها، انرژی‌ای است که فارغ از کوتاهی و بلندی نقش برایشان می‌گذارید. در «بارکد» هم با وجود کوتاهی نقش خیلی خوب در آن ظاهر شدید. به شکلی که زمان جشنواره فجر خیلی‌ها گمان می‌کردند دست‌کم نامزد سیمرغ نقش مکمل مرد بشوید.


متاسفانه ما دچار یک‌جور دوگانگی در سینمایمان هستیم و اصلا تکلیفمان با سینما مشخص نیست. یک‌سری فیلم‌ها فقط برای مردم ساخته می‌شوند و این فیلم‌ها اصولا مورد توجه داورها قرار نمی‌گیرند! مثلا فیلم خوش ساخت، خوش‌ریتم و مفرح «بارکد» در هیچ رشته‌ای در جشنواره فجر نامزد نشد! سینما در همه جای دنیا یعنی سرگرمی و ما این را فراموش کردیم. تولیدات سینمای ما زیاد است که از این تعداد فقط 22ـ20 فیلم مورد قضاوت در جشنواره فجر قرار می‌گیرد. آن هم قضاوتی که نگاه شخصی در آن دخیل است. به همین دلیل ما باید ده‌ها جشنواره موضوعی (اجتماعی، سیاسی، طنز و... ) در داخل کشور داشته باشیم که هر فیلمی در ژانر خودش مورد ارزیابی قرار بگیرد.


درباره کوتاهی نقش هم باید بگویم اصلا مهم نیست. هیچ‌وقت به اندازه نقش فکر نکردم و نگاهم متری نبوده. همیشه فکر کردم نقشی که بازی می‌کنم چه تاثیری در پیشبرد جریان قصه دارد.


شما و همسرتان (خانم مستانه مهاجر ‌/‌ تدوینگر سینما) هر دو هنرمند هستید. دوست دارید دخترتان «نفس» هم وارد عرصه بازیگری شود؟


هر طور که خودش دلش بخواهد. من نمی‌توانم به جای او تصمیم بگیرم، اما به هر حال محیط خانواده‌اش محیطی هنری است و اطرافش پر از کتاب و فیلم است.


الان خودش خیلی فیلم دوست دارد و هفته‌ای یک بار دوست دارد که به سینما برود، اما متاسفانه در ایران به سینمای کودک خیلی بها داده نمی‌شود. در صورتی ‌که اکثر فیلمسازان بزرگ ما کارشان را از سینمای کودک و کانون پرورش فکری شروع کردند. هیچ اتفاقی نمی‌افتد اگر تنها یک سالن از سینماهای این شهر را صرفا به اکران فیلم‌های کودک اختصاص دهیم. الان متاسفانه فیلم‌های خوب کودک ما قربانی شرایط بد اکرانشان می‌شوند.


برای پایان این گفت‌وگو دوست دارم درباره فیلم «ناهید» هم بپرسم، در یکی دو هفته گذشته خبر اصلی سینما، موفقیت فیلم «فروشنده» و عوامل آن در جشنواره کن بود، اما شما هم با فیلم «ناهید» ساخته آیدا پناهنده در این رویداد حضور موفقی داشتید که کمتر رسانه‌ای شد.


در وهله اول به تیم سازنده فیلم «فروشنده» تبریک می‌گویم و بعد به اصغر فرهادی که سال‌های اخیر واقعا برای سینمای ایران افتخارآفرینی کرده.


شهاب حسینی عزیز هم بالاخره مزد زحمات چند ساله‌اش را گرفت و توانست یکی از معتبرترین جوایز سینمای جهان را به‌دست آورد. این اتفاق برای هر ایرانی خوشحال‌کننده و باعث افتخار است. خانم پناهنده هم امسال علاوه بر این‌که به‌عنوان استعداد جوان جشنواره فیلم کن انتخاب شد، موفق به دریافت اولین جایزه کن به‌عنوان تاثیرگذارترین بانوی سینمای جهان هم شد که هیچ جا از آن صحبت نشد! واقعا جای تعجب دارد! متاسفانه هنوز باور نداریم که سینما رسانه‌ای تاثیرگذار و قوی است که هر کشوری به آن نیاز دارد. این‌که ما توانایی عرض اندام بین سینمای این‌همه کشور را داریم نشان‌دهنده قدرت، تفکر و پیشینه تاریخی ماست. ما سینمایمان را با پیشینه تاریخی‌مان تطبیق دادیم و توانستیم زبانمان را به دنیا ثابت کنیم.


انتهای پیام/

ارسال نظر