صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۳۰ - ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
در یک پژوهش تحلیل شد؛

رابطه اشتغال زودرس با سطح توسعه انسانی

یافته‌های یک پژوهش نشان می‌دهد در مناطقی که سطح سواد پایین‌تر است، سطح تولید ناخالص هم پایین‌تر است و زوداشتغالی رواج بیشتری دارد.
کد خبر : 923396

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، اشتغال زودرس، هنگامی که جسم و روان کودکان و نوجوانان در حال رشد است و باید همه آنها تحصیل کنند و آموزش ببینند، آثار زیان‌باری را به جامعه تحمیل می‌کند؛ ضمن اینکه بسته به شدت آن نشانه بارز میزان فقر و فلاکت به‌ویژه در کشور‌های در حال توسعه است. با توجه به اهمیت موضوع، تحلیل تفاوت‌های فضایی این پدیدة ناخوشایند در مقیاس استانی و تبیین رابطه آن با سطح توسعه انسانی و شاخص‌های سه‌گانه آن یعنی سرانه تولید ناخالص داخلی، سواد و امید به زندگی، موضوع یک پژوهش دانشگاهی قرار گرفته است.

حمید شایان (استاد گروه جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه فردوسی مشهد) و همکارانش در دانشگاه فردوسی مشهد در پژوهشی با عنوان «تحلیل رابطه اشتغال زودرس با سطح توسعة انسانی در استان‌های ایران» به این موضوع می‌پردازند که  ازجمله علل مهم اشتغال نوجوانان به‌ویژه در کار‌های نامتناسب با شرایط روحی و جسمی آنها، وجود فقر و مشکلات اقتصادی خانواده است. در بسیاری مواقع به‌ویژه در کشور‌های ضعیف و توسعه‌نیافته کار نوجوانان نقشی اساسی در تأمین نیاز‌های اقتصادی خانوار دارد.

در این زمینه مقوله‌نامه‌های متعددی به تصویب رسیده که بیشتر کمترین سن کار و شرایط کار نوجوانان را تعیین کرده‌اند. در مشاغل و کار‌هایی که به علت ماهیت و شرایط برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان‌بارند، کمترین سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود.   در فرایند ریشه‌کنی کار کودکان، چه در کشور‌های در حال توسعه و چه در کشور‌های توسعه‌یافته، پیشرفت چشمگیری حاصل شده است؛ به همین ترتیب حجم زیادی از پژوهش‌های تجربی درزمینه بررسی عوامل تعیین‌کننده کار کودکان پدید آمده است.

{$sepehr_key_670}

توسعه جوامع به توسعه منابع انسانی گره می‌خورد و امروزه سرمایه انسانی محور هرگونه توسعه قلمداد می‌شود. در سال‌های اخیر، نقش بالقوه توسعه سرمایه انسانی در رشد و توسعه اقتصادی و ارتقای سطح اجتماعی جوامع در سطح ملی، توجه بسیاری از صاحب‌نظران را در بخش توسعه منابع انسانی جلب کرده است.

به نظر می‌رسد ارتقای سطح توسعه انسانی به معنای واقعی و گسترده مانع گسترش پدیده زوداشتغالی خواهد بود. با وجود گزارش‌های مبنی بر افزایش سطح توسعه انسانی ایران، پرسش قابل طرح این است که چرا پدیده زوداشتغالی در بعضی استان‌ها رو به افزایش است.

پاسخ اولیه این است که سطح توسعه انسانی در مقیاس ملی ارائه می‌شود و بنابراین تفاوت‌های آن در مقیاس خرد، استان، شهرستان، بخش و دهستان، هویدا نیست؛ به همین دلیل شدت زوداشتغالی در بین قشر‌های فقیر جامعه روستایی و حاشیه‌نشین شهری در استان‌های خاصی رایج‌تر است. در جوامعی که توسعه انسانی کم است، فقر اقتصادی‌فرهنگی باعث اشتغال زودرس می‌شود؛ به بیانی به دلیل درآمد ناکافی، دسترسی‌نداشتن به امکانات، محرومیت اجتماعی، کمبود نیروی ماهر انسانی و سواد کمتر، اشتغال زودرس پدیدار می‌شود؛ بنابراین سطح درآمد و تحصیلات از علل و عوامل اشتغال زودرس و نیز تعیین‌کننده سطح توسعه انسانی به شمار می‌آید. امید به زندگی به‌مثابه یکی از سه شاخص تعیین‌کننده سطح توسعه انسانی متأثر از عوامل متنوعی است. در نواحی‌ای که فقر و اشتغال زودرس رایج‌تر است، امید به زندگی هم کمتر از سطح ملی است؛ به هر حال اثبات همخوانی نواحی‌ای که از سطح سواد، تولید و امید به زندگی پایین‌تری همراه با اشتغال زودرس بیشتری رنج می‌برند، می‌تواند تلنگری جدی به متولیان نظام سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کشور وارد کند.

{$sepehr_key_671}

پژوهش حاضر در پی نشان‌دادن این همخوانی در متن فضایی سرزمین ایران است. آگاهی از سطح اشتغال زودرس براساس داده‌های رسمی مرکز آمار ایران می‌تواند یکی از معیار‌هایی باشد که نواحی عقب‌مانده‌تر را بهتر آشکار می‌کند؛ به‌ویژه به این دلیل که شاخص‌های مبیّن سطح توسعه انسانی مانند درآمد سرانه و امید به زندگی با توجه به احتمال خطای محاسباتی ناشی از ثبت غیردقیق اطلاعات، ممکن است کمی با واقعیت فاصله داشته باشند؛ به هر حال فرض نویسندگان بر این است که تا حد پذیرفته‌ای می‌توان از آنها بهره گرفت.

شایان و همکارانش در این مطالعه برای شناسایی عوامل مهم احتمالی مؤثر بر پدیده زوداشتغالی در مقیاس استانی، با تکیه بر داده‌های اسنادی ثانویه معتبر فرض را بر این گرفته‌اند که در نواحی‌ای که سطح توسعه انسانی ارتقای بیشتری یافته، شدت اشتغال زودرس کمتر است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، روشن‌سازی اوج تفاوت‌های فضایی پدیده زوداشتغالی و رابطه آن با سطح توسعه انسانی در استان‌های ایران برپایه پاسخ به دو پرسش زیر در نظر گرفته شده است:

  • میزان تفاوت‌های فضایی پدیده زوداشتغالی در گروه‌های سنی ۱۰- ۱۹ سال در سطح استان‌های ایران چقدر است؟
  • چه رابطه‌ای بین اشتغال زودرس با سطح توسعه انسانی و شاخص‌های آن وجود دارد؟

این پژوهش بیان می‌کند که اشتغال زودرس یکی از نشانه‌های مهم توسعه‌نیافتگی است؛ زیرا منشأ آن، فقر اقتصادی و فرهنگی و بی‌توجهی به نیروی انسانی پویاست. در سطح جهانی در کشور‌هایی که ازنظر توسعه انسانی در رده بالا قرار دارند، به دلیل پوشش گسترده نظام آموزشی و اهمیت مهارت و تخصص در کسب شغل، اشتغال زودرس پدیدة قابل اعتنایی نیست؛ ولی در ایران به‌منزله کشوری در حال توسعه نسبت زیادی از جمعیت ۱۰ تا ۱۹ سال شاغل یا بیکار یا جویای کار هستند. تفاوتی که از این نظر میان استان‌های کشور وجود دارد نیز جلب توجه می‌کند؛ بنابراین در این نوشتار مسئله زوداشتغالی در ارتباط با شاخص‌های توسعه انسانی بررسی شده است. در سطح کشور حدود ۵ درصد از جمعیت ۱۰ تا ۱۹ ساله شاغل و ۲۳ درصد از جمعیت این رده سنی بیکار یا جویای کار بوده‌اند. رقم دوم نشان می‌دهد بخش مهمی از این جمعیت نه در حال تحصیل هستند و نه شاغل و این مشکل بزرگی در ساختار جمعیتی- اقتصادی کشور است.

{$sepehr_key_672}

درمجموع با ترکیب همه شاخص‌های پژوهش می‌توان گفت در بین شهرهای کشور استان سیستان و بلوچستان با شرایط خاص باید در اولویت نظام سیاست‌گذاری سرزمینی جای داده شود. در مرحله بعدی استان‌های خراسان شمالی، آذربایجان غربی، اردبیل، کردستان، گلستان و خراسان جنوبی قرار می‌گیرند. همچنین با توجه به رقم زیاد اشتغال زودرس بالقوه (بیکاران جویای کار در سنین خارج از سن کار) همراه با دیگر شاخص‌های پژوهش، لازم است استان‌های کرمانشاه، ایلام، خوزستان و چهارمحال و بختیاری مورد توجه ویژه باشند؛ زیرا حدود یک‌سوم جمعیت ۱۰ تا ۱۹ ساله آنها بیکار یا جویای کار بوده‌اند و در صورت غفلت از این پدیده، مشکلات متعدد و عمیق‌تری به این نواحی راهبردی عمدتاً مرزی و پیرو آن به کل کشور تحمیل خواهد شد.

در نهایت اینکه مبتنی بر نتایج پژوهش پیشنهاد می‌شود برای هرکدام از این چهار منطقه اولویت‌دار در افق کوتاه‌مدت و میان‌مدت، براساس توانمندی‌های ناحیه‌ای و ملی و موقعیت مرزی آنها در ارتباط با کشور‌های پاکستان، عراق، ترکیه، آذربایجان، افغانستان و ترکمنستان، راهکار‌های توسعه مؤثری پیش‌بینی شود. تهیه طرح آمایش و تصویب و عملیاتی‌سازی سریع مفاد آن در این استان‌ها ازجمله این راهکارهاست.

انتهای پیام/

ارسال نظر