صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۱۲ - ۲۶ تير ۱۴۰۳

همیشه سرخ و درخشان قیام عاشورا

شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد کاشان به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی قطعه اشعاری سروده است.
کد خبر : 922502

به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، عبدالرضا مدرس‌زاده شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان به مناسبت ایام محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی قطعه اشعاری سروده که از نظر مخاطبان می‌گذرد:

دست و چشم

ای از تو شد عصاره ایثار دست و چشم

دارند بر رشادتت اقرار دست و چشم

 

مشکل‌گشای عالمی از بس که بوده‌است

از تو به کار ِ هر چه گرفتار دست و چشم

 

قامت چنان نسب بود از مادرت نصیب

میراث‌دار حیدر کرار دست و چشم

 

هرگز به یمن غیرت عباس منزلت

خسته نشد ز حمله بسیار دست و چشم

 

از صولت علی چو نشانی به جان توست

دادند درس تازه به احرار دست و چشم

 

در رزم بی‌نظیر تو ای پهلوان عشق

نگذاشت جای طعنه و انکار دست و چشم

 

در جنگ با پلیدی و نامردمی هنوز

این گونه کس نداد به پیکار دست و چشم

 

با سرخی شریعه، کجا گم شریعت است؟ 

جایی که هست قافله‌سالار دست و چشم

 

آن را که سر به خاک رکاب تو می‌رسد

هرگز نرفت در پی اغیار دست و چشم

 

مبهوت محتشم شده از مقتلی که گفت:

شرمنده شد ز طفل عطش‌دار دست و چشم

 

بر دست غیر ننگرد و فخر می‌کند

تا شیعه را ز توست هوادار دست و چشم

 

عاشورا

 

همیشه سرخ و درخشان قیام عاشورا

همیشه تازه و خوانا پیام عاشورا

 

حسین خون خدا شد که تا ابد باشد

برای اهل حقیقت، امام عاشورا

 

به زیر اسب بیفتاده‌اند و سالم ماند

به رغم هر چه جنایت مرام عاشورا

 

نداشت غیر ظفر در فراسوی تاریخ

به خون نشست اگر صبح و شام عاشورا

 

فرات هست خجل هم‌چنان که شده‌است

به تشنگی ِ حرم، تلخ، کام عاشورا

 

طلوع صبح ظفر شد که مردمان شرف

زدند بیرق خون را به بام عاشورا

 

چه باک این که بیفتد ز چشم بدخواهان

رسید هر که به فیض سلام عاشورا

 

برای روشنی چشم جان و دل کافی است

غبار سرخ نشسته به گام عاشورا

 

شگفت نیست که تا صبح رستخیز عظیم

به تشنگان برسد فیض عام عاشورا

 

گذشته‌اند ز سودای سود، اهل ولا

زنند سکه ایمان به نام عاشورا

 

چه دست و پای زنند اشقیا که بربندند

دهان پر سخن سرخ‌فام عاشورا

 

عصر عاشورا

 

ز قتل شاه شهیدان در عصر عاشورا

به خون نشست دل و جان در عصر عاشورا

 

بهار سرخ رقم خورد بس که می‌آویخت

ز روی نی گل و ریحان در عصر عاشورا

 

سرود حنجر عطشان سرخ رنگ حسین

سرود تازه ایمان در عصر عاشورا

 

ز تشنگان، اثر ناله رفت تا عیوق

گریست دیده کیوان در عصر عاشورا

 

ز بس ستاره که افتاد روی خاک بلا

درید مهر، گریبان در عصر عاشورا

 

به غیر خاک که بر سر بریخت چاره نداشت

هر آن که بود پشیمان در عصر عاشورا

 

فراهم است کجا از حماسه‌های شگرف؟ 

شنیدنی‌تر از ایران در عصر عاشورا

انتهای پیام/

ارسال نظر