آیا خیزش مردمی در غرب ماشین جنگی اسرائیل را متوقف میکند؟
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- سعید امینی؛ طوفان الاقصی معادلات نظام بینالملل را تغییر داده و نظم جهانی که آمریکا به دنبال آن بوده را با اخلال روبهرو کرده است. هفت ماه از این عملیات گذشته و رژیم صهیونیستی با حمله همهجانبه و گستردهای که به نوار غزه داشته و با حمایتهای همهجانبه غرب همچنان نتوانسته این منطقه را تصرف و حماس را از بین ببرد.
طوفان الاقصی فقط یک عملیات نظامی محسوب نمیشود؛ بلکه اهدافی دیگر از قبال این عملیات دنبال میشوند؛ اهدافی ازجمله پی بردن به مظلومیت مردم فلسطین، مشخص شدن خوی وحشیگری رژیم صهیونیستی، نمایان کردن شعارهای پوچ غرب در مقوله حقوق بشر، اثبات ناکارآمدی نهادهای حقوق بشری و ارکان سازمان ملل متحد بهویژه شواری امنیت، ایجاد موج جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی و آگاهسازی افکار عمومی نسبت به واقعیتهای موجود در فلسطین و اثبات کذب بودن آنچه در رسانههای غربی در خصوص مسئله فلسطین مخابره میشود.
خیزش دانشگاهیان آمریکا حیرت و تعجب همگان را به همراه داشته و نظریهپردازان و تحلیلگران روابط بینالملل را به این انگاره واداشته که دوران نظم آمریکایی به پایان رسیده و دیگر آمریکا را نمیتوان قدرت هژمون دنیا دانست
طوفان الاقصی در دو بعد نظامی و غیرنظامی قابل تفسیر است. هدف از بعد نظامی، اثبات شکننده بودن ساختار اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی بود که با موفقیت پیش رفت و بعد غیرنظامی آن هم تحمیل تبعات سنگین بینالمللی به رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش بود که تا به امروز گسترش پیدا کرده و دامن رژیم اشغالگر قدس و غرب بهویژه آمریکا را گرفته است.
این روزها شاهد خیزش اساتید و دانشجویان آمریکایی هستیم؛ اقدامی که تقریباً در تاریخ آمریکا کمنظیر و بلکه بینظیر است.
شاید کمتر کسی فکر میکرد در آمریکا بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی چنین اتفاقاتی در جریان باشد و بیداری افکار عمومی اتفاق بیفتد آنهم در شرایطی که رسانهها بهشدت از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی حمایت میکنند و یا در کشوری که لابیهای قدرتمند صهیونیستی تمام ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی آن را به تصرف درآوردهاند.
خیزش دانشگاهیان آمریکا حیرت و تعجب همگان را به همراه داشته و نظریهپردازان و تحلیلگران روابط بینالملل را به این انگاره واداشته که دوران نظم آمریکایی به پایان رسیده و دیگر آمریکا را نمیتوان قدرت هژمون دنیا دانست و لذا نظم جهانی جدید و در حال گذار در حال تشکیل است که باید محور مقاومت را یکی از اضلاع این نظم جهانی دانست. به عبارت بهتر، دوران ائتلافها و قطببندیها فرارسیده و دیگر هرگز شاهد یکصدایی در دنیا نخواهیم بود و به همین دلیل آمریکا و غرب هرگز نخواهند توانست واقعیتهای مربوط به فلسطین را انکار و حقایق را وارونه جلوه دهند.
«حسین کنعانیمقدم» کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار آنا، درباره خیزش اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا اظهار میکند: «ایالاتمتحده آمریکا در یک پارادوکسی قرار گرفته که هم میخواهد از رژیم صهیونیستی حمایت کند و آن را بهعنوان امنیت ملی آمریکا تلقی کند و هم از سوی دیگر باید پاسخ نسل جدید آمریکا را که به دنبال آزادی و حقوق بشر و موضوعات دیگر هستند را بدهد.»
این کارشناس مسائل سیاسی میافزاید: «اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بود. دولت ایالات متحده آمریکا باید از میان گزینههایی که وجود دارند یکی را انتخاب کند؛ یعنی یا به خواست ملت خود گوش فرا دهد یا اینکه به خواست و مطالبه لابی صهیونیست که میخواهد آمریکا را در باتلاق بیشتر فرو ببرد توجه کند.»
همانطور که مورد تأکید قرار گرفت، ایالات متحده آمریکا به یک پارادوکسی مبتلا شده؛ یعنی هم شعار حمایت از حقوق بشر را سر میدهد و هم از بزرگترین ناقض حقوق بشر یعنی رژیم صهیونیستی حمایت میکند. واضح و مبرهن است که در آستانه انتخابات آمریکا، هریک از کاندیداهای ریاست جمهوری نیاز شدید به حمایتهای مالی و سیاسی لابی صهیونیستی دارند و هر کاندیدایی بتواند وفاداری خود و پایبندیاش به تداوم حمایت از رژیم صهیونیستی را اثبات کند و آن را آشکار سازد از حمایتهای بیشتر بهرهمند خواهد بود و به همین دلیل دولت بایدن سیاست مشت آهنین را علیه دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا به کار گرفته و درصدد خفه کردن صداهای مخالف برآمده است.
قطعاً هیچگاه قدرتهای غربی گمان نمیکردند چنگ غزه تا این حد زمانبر، طولانی و فرسایشی باشد و رژیم صهیونیستی با سد بزرگی به نام مقاومت برخورد کند. غرب که پیش از جنگ غزه از تبعات جنگ روسیه و اوکراین رنج میبرد و همچنان هم یک تهدید امنیتی بزرگ برایش محسوب میشد و حتی حیات اروپا را به خطر انداخته این بار با چالشی بزرگتر در غرب آسیا و در ساحل شرقی دریای مدیترانه روبهرو شده است.
اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بود
آمریکاییها و کشورهای اروپایی بهویژه انگلیس، فرانسه و آلمان از همان ابتدای عملیات طوقان الاقصی واقعیتها را تحریف کردند و از چرایی وقوع این عملیات نگفتند و حق را به جنایتکار و اشغالگر بزرگ تاریخ دادند.
«عباس مقتدایی» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار آنا، میگوید: «غربیها میخواهند جای جلاد و شهید را در تحولات غزه تغییر دهند، ولی غرب در این پروژه موفق نخواهد شد و با خیزشهایی که در اروپا و آمریکا آغاز شده این هدف به شکست کشانده خواهد شد. مردم دنیا آگاه شدهاند و در عصری که ابزارهای ارتباطاتی روز به روز گسترش و توسعه پیدا میکنند، کتمان حقیقت و تحریف واقعیتها ناشدنی است.»
نتیجهای که میتوان گرفت این است که غرب بهویژه آمریکا در شرایط سخت و دشواری قرار گرفتهاند، چون اگر به حمایتهایشان از رژیم صهیونیستی ادامه دهند امکان تشدید خیزشها و خروشهای مردمی در داخل کشورهایشان افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر به خاطر منافع اقتصادی که از سوی لابیهای صهیونیستی میبرند، در اتخاذ یک موضع جدی علیه جنایتهای این رژیم عاجز و مردد ماندهاند.
بههرحال غربی که زمانی پروژه صلح ابراهیمی را دنبال میکرد، درصدد مظلوم نشان دادن اسرائیل برآمده بود و میخواست ایران و محور مقاومت را محور ناامنی و رژیم صهیونیستی را عنصر امنیتبخش نشان دهد ولی همه این پروژهها با عملیات طوفانالأقصی شکست خوردند و غرب در تنگنا قرار گرفت. بههرحال، سران اروپایی و آمریکایی باید تصمیم بگیرند در نظم جدید جهانی که بعد از عملیات طوفانالأقصی شکلگرفته کدام طرف میخواهند بایستند؟ آیا امنیت جهانی را فدای حمایت از یک رژیم غاصب و کودککش خواهند کرد و یا اینکه برای جلوگیری از آشوبها و اعتراضات جهانی و جلوگیری از وقوع بحرانهای بزرگ بینالمللی ماشین جنگی اسرائیل را متوقف خواهند کرد؟
انتهای پیام/