صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۷:۲۶ - ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳

نوسروده حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب

نوسروده‌ حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
کد خبر : 908066

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده‌ حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.

فرصت زیتونی خدا

مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:

دِلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..

چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز

به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشی‌ست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز

از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژد‌ها مگریز

بزن به گُرده‌ی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز

اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومه‌ی هدا مگریز

به شرحِ سلسله‌ی موج‌ها کسی می‌گفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز

در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینه‌ها دست بر دعا، مگریز

بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتون‌هاست
از این کرانه‌ی زیتونی خدا مگریز

به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا می‌زند تو را، مگریز

تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علی‌ست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر

به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز

به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعه‌ی خیبر از آن غزا مگریز

به پیشِ تیغِ علی مرحب آمده‌ست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز

بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز

بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز

جراحتی‌ست اگر قبله‌ی نخستین را
اجابتی‌ست در آن قبة الصّفا مگریز

چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز

اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز

صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز

بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکسته‌ام از نسخه‌ی شفا مگریز.

انتهای پیام/

ارسال نظر