صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۴۴ - ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
بازاندیشی در جامعه‌شناسی؛

بازگشت به روایت اقتصاد و جامعه

اگر هر متنی را میان‌متنیت در نظر بگیریم که پای متون دیگر را به میان می‌کشد تا نابسندگی آنها را نشان دهد، مهمترین میان‌متنیت جامعه‌شناسی، متن اقتصاد بوده است.
کد خبر : 907196

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ارتباط جامعه شناسی و اقتصاد ارتباطی چند جانبه است و در طی زمان از لحاظ کمی و کیفی دچار دگرگونی و پیچیدگی شده است.

حمزه نوذری (دانش‌یار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی) در مقاله‌ای با عنوان «بازاندیشی در جامعه‌شناسی: بازگشت به روایت اقتصاد و جامعه» به این موضوع می‌پردازد که اندیشە جامعه‌شناسان کلاسیک نه تنها از اقتصاد دور نبود بلکه اقتصاد در بطن نظریه‌های آنها قرار داشته است. اگر به آثار جامعه‌شناسان در قرن نوزدهم نگاه کنیم همراهی و مجادلات بسیاری با علم اقتصاد وجود دارد.

* اقتصاد در دنیای مدرن

این پژوهشگر می‌نویسد: دراوایل و اواسط قرن نوزدهم رویکرد اقتصاد کلاسیک و در اواخر قرن نوزدهم رویکرد اقتصاد مارژینالیستی و مکتب اطریشی مدعی اصلی توضیح پدیده‌های اقتصادی در دنیای مدرن بودند و جامعه‌شناسان در چنین زمینه و شرایطی که این دو نحلۀ علم اقتصاد مسلّط بودند، سعی کردند پدیده‌های اقتصادی را تحلیل کنند و به همین دلیل مواجهات و گاهی اقتباس‌هایی از علم اقتصاد در دو حوزه انسان‌شناسی و روش‌شناسی داشته‌اند.

* ارتباط جامعه‌شناسی و اقتصاد

به زعم این پژوهشگر بخش مهمی ازمتون جامعه‌شناسی در این دوره در گفتگو با آرا اقتصادی شکل گرفته است. اگر هر متنی را میان‌متنیت در نظر بگیریم که پای متون دیگر را به میان می‌کشد تا نابسندگی آنها را نشان دهد، مهمترین میان‌متنیت جامعه‌شناسی، متن اقتصاد بوده است.

پدیده‌های اقتصادی را اگر عمیق‌تر نگاه کنیم به دقایقی می‌رسیم که علم اقتصاد از آنها غفلت کرده است

نوذری در این پژوهش توضیح می‌دهد که در این میان جامعه‌شناسان کلاسیک گاهی از روش و نظریات اقتصاد اقتباس کرده‌اند ولی آن را در مسیر دیگری گسترش داده‌اند. آنها نشان دادند که پدیده‌های اقتصادی را اگر عمیق‌تر نگاه کنیم به دقایقی می‌رسیم که علم اقتصاد از آنها غفلت کرده است. رویکرد جامعه‌شناسان کلاسیک به پدیده‌های اقتصادی در دوره‌های بعدی کمرنگ شد هرچند تلاش‌هایی برای این کار صورت گرفته است.

* اقتصاد در آثار جامعه‌شناسان معاصر

از نظر این پژوهشگر در چند سال اخیر سوئدبرگ تلاش کرده است مجدداً خوانشی از ارتباط میان نظریه‌های جامعه‌شناسی و اقتصاد را صورت‌بندی کند و علاوه بر نشان دادن وجوه اقتصادی در آثار جامعه‌شناسان کلاسیک، در آثار جامعه‌شناسان معاصر هم مواجهه با علم اقتصاد را نشان دهد؛ اما نقد‌های جدی به مباحث ایشان وارد است. در ادامه باید گفت از جمله مهمترین نقد‌ها این است که دلبستگی ایشان برای توسعە حوزه جامعه‌شناسی اقتصادی، وی را از درک عمیق مباحث جامعه‌شناسان کلاسیک نسبت به رابطۀ میان جامعه‌شناسی و اقتصاد باز داشته است.

بدون فهم پدیده‌های اقتصادی، نظریه‌پردازی درباره جامعه ممکن نیست

از نظر نوذری یکی از پُرثمرترین کار‌ها برای نشان‌ دادن رابطۀ میان اقتصاد و جامعه‌شناسی، آثارمارکس است، درحالیکه سوئدبرگ، مارکس را جزء جامعه‌شناسان کلاسیک تلقی نمی‌کند و معتقد است میان آثار مارکس و آن چه که جامعه‌شناسی اقتصادی می‌دانیم فاصلۀ بسیاری است. درحالی‌که به نظر می‌رسد مبنای جامعه‌شناسی را باید در آثار مارکس جستجو کرد به‌ویژه جایی که از انسان نوعی در مقابل انسان منزوی علم اقتصاد سخن می‌گوید.

* نظریه آدرنو درباره رابطه جامعه‌شناس و پدیده‌های اقتصادی

نوذری در انتها با اشاره به این موضوع که آدورنو درباره جامعه‌شناسی که می‌خواهد جامعه شناس بماند و تحلیل پدیده‌های اقتصادی را به علم اقتصاد واگذار نماید می‌نویسد: با چنین کاری (منظور بی‌ارتباطی و کم‌ارتباطی بین جامعه‌شناسی و اقتصاد) جامعه‌شناسی چیزی را از نظر می‌اندازد که علت واقعی همۀ چیز‌ها است وی در جواب کسانی که معتقد بودند توضیح فرایند‌های اقتصادی را باید به علم اقتصاد واگذار کرد معتقد است با این نگاه جامعه‌شناسی تولید و بازتولید اجتماعی زندگی جامعه در مقام کل را نادیده می‌گیرد کلاسیک‌های جامعه‌شناسی این نکته را به‌خوبی درک کرده‌اند که بدون فهم پدیده‌های اقتصادی، نظریه‌پردازی درباره جامعه ممکن نیست.

این پژوهشگر در نهایت با اشاره به این موضوع که  اگر بازنگری در جامعه‌شناسی ایران نیاز باشد، یک راه بازگشت به متون کلاسیک‌های جامعه‌شناسی به‌ویژه روایت آنها از رابطۀ اقتصاد و جامعه است؛ رابطه‌ای که امروز بیش از هر زمان دیگری مسئله‌ای دشوار و پیچیده است. مواجهات مارکس، وبر و زیمل در این خصوص نه‌ تنها نیازمند واکاوی بیشتر است بلکه با مسائل امروزی جامعه و علم جامعه‌شناسی ارتباط عمیقی دارد.

او در پایان می‌نویسد: شاید به مذاق جامعه‌شناسان امروز خوش نیاید اگر ادعا کنیم که بیشتر مباحث اصلی وبر و زیمل برگرفته از علم اقتصاد است، هرچند نوآوری‌های در آن ایجاد کرده‌اند.

انتهای پیام/

ارسال نظر