چرا آمریکا باید نگران درگیری مجدد ایران و اسرائیل باشد؟
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، آمریکا و متحدان اروپاییاش تواناییشان در رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی را بزرگنمایی و اینطور القا میکنند که حمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مواضع نظامی رژیم صهیونیستی را با موفقیت دفع کردهاند.
بااینحال، آنگونه که «رویترز» مینویسد، با علنیترشدن نبرد پنهان ایران و اسرائیل، دستکم تحلیلگران و کارشناسان نظامی باور ندارند که ایالات متحده از آمادگی لازم برای مقابله با حملات گسترده بعدی برخوردار باشد.
بهعبارتدیگر؛ مقامهای فعلی و سابق دولت واشینگتن بر این باورند که آرایش نظامی نیروهای آمریکایی بر مبنای تمرکز بر یک جنگ بزرگ و طولانی در خاورمیانه چیده نشده است و شاید پنتاگون باید با در نظر گرفتن چشمانداز بحرانی اوضاع، نسبت به برآوردهای قبلی درباره اولویتهای نظامیاش در سطح منطقه تجدیدنظر کند.
وقوع جنگ تمامعیار در منطقه، میتواند راهبرد آمریکا در اعزام برقآسای نیرو را به بوته آزمایش بگذارد
بزرگترین تردید این است که آیا در صورت درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل، آمریکاییها از تعداد نیروی کافی برای حمایت از رژیم صهیونیستی برخوردار هستند.
تهران میگوید تمایلی برای تشدید تنش ندارد و با توجه به عدم کفایت مدارک و شواهد موثق، به حادثه امنیتی اصفهان هم واکنش علنی نشان نداده است. بااینحال، افزایش حملات تلافیجویانه بهصورت دور رفتوبرگشت، خطر سوء محاسبه را افزایش میدهد.
از زمان آغاز درگیری اسرائیل و گروههای مقاومت ازجمله حماس، آمریکا مجبور شده شماری از نیروهایش را به منطقهای بازگرداند که در سایه سیاست چرخش به ایندوپاسیفیک از اولویت اول کاخ سفید خارج شده بود.
اما نکته اینجاست که بسیاری از این نیروهای تازهنفس در شناورها یا هواپیماهایی مستقر هستند که دائماً در حال ورود و خروج به منطقه یا اصطلاحاً چرخشی هستند.
با این اوصاف، وقوع جنگ تمامعیار در منطقه، میتواند راهبرد آمریکا در اعزام برقآسای نیرو را به بوته آزمایش بگذارد.
بهاینترتیب، آمریکا نیازمند بازنگری در تصویر خود از قابلیتهای نظامی ضروری و بادوام در سطح منطقه است.
به باور تحلیلگران، در حمله گسترده ایران به اسرائیل، بخش زیادی از موفقیت آمریکا در رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی، مدیون پیشآگهی از حمله و اطلاع دقیق از زمان و اهداف موردنظر بود.
به گفته «جوزف ووتل» که زمانی فرماندهی نیروهای آمریکایی در خاورمیانه را بر عهده داشت، «نگرانی بزرگتر این است که آیا آمریکا میتواند در درازمدت، سرعت پاسخگویی خود را حفظ کند»؟
«مایکل کوریلا» فرمانده فعلی سنتکام هم در جلسه استماعی که ماه گذشته در کنگره داشت، گفت که تعداد نیروهای بیشتری را برای حضور در منطقهای که بهزعم کاخ سفید نسبت به چین و ایندوپاسیفیک اهمیت کمتری دارد، مطالبه کرده است.
چگونه با توجه به جنگ اوکراین و با در نظر گرفتن اولویت تمرکز بر چین، آمریکا میتواند نیروهای بیشتری به خاورمیانه اعزام کند، یا چه راهبرد جایگزینی را برای جبران کسری نیرو و تجهیزات خود در منطقه در نظر میگیرد
کمبود منابع اطلاعاتی ازجمله مسائلی است که توانایی ارتش آمریکا برای شناسایی و خنثی کردن نقشه طرف دیگر درگیری را تحتالشعاع قرار میدهد.
بهعنوانمثال، عدم آگاهی دقیق از موجودی تسلیحاتی انصارالله یمن، برآورد اینکه چه میزان از آن درنتیجه ماهها عملیات علیه خطوط کشتیرانی دریای سرخ تحلیل رفته است را برای دولت واشینگتن دشوار کرده است.
بااینحال، بهرغم اعلام نیاز سنتکام، اعزام نیرو به خاورمیانه و تقویت داراییهای اطلاعاتی آمریکا در منطقه، کار چندان آسانی نیست؛ چراکه (به دلیل تنش با روسیه درنتیجه جنگ اوکراین)، نیروهای نظامی آمریکا در سطح اروپا پراکنده شدهاند و آنهایی هم که در چنین وضعیتی نیستند، نیازمند بازیابی و تجدیدقوا هستند حالآنکه ایندوپاسیفیک همچنان اولویت درازمدت واشینگتن است.
به گفته منابع آگاه، بهرغم تشدید تنش در خاورمیانه، اینکه آمریکا آماده انتقال نیرو از اروپا و آسیا باشد، همچنان مورد تردید است.
آخرین باری که شاهد انتقال سریع و وسیع نیروهای آمریکایی در منطقه بودیم، به دوره ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» و شهادت «سردار قاسم سلیمانی» بازمیگردد. در آن بازه زمانی (۲۰۱۹-۲۰۲۰) جابجایی سریع هزاران نیرو امکانپذیر بود؛ چراکه نیازی به توزیع و استقرار وسیع نیروها و تجهیزات آمریکایی در اروپا نبود.
اکنون یک سؤال پیش روی کاخ سفید و پنتاگون است: چگونه با توجه به جنگ اوکراین و واقعیت تحمیلشده از سوی روسیه و با توجه به اولویت تمرکز بر چین، آمریکا میتواند نیروهای بیشتری به خاورمیانه اعزام کند، یا چه راهبرد جایگزینی را برای جبران کسری نیرو و تجهیزات خود در منطقه در نظر میگیرد؟
انتهای پیام/