صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۱۱ - ۱۴ فروردين ۱۴۰۳

تجاوز اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق/ چه گزینه‌هایی پیش روی تهران است؟

هنوز نمی‌دانیم حمله موشکی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق چه تأثیری بر شدت آشفتگی منطقه خواهد داشت، اما تحلیل کلی این است که اسرائیل میان دو گزینه «بازدارندگی» و «تشدید تنش» دست به قمار زده است.
کد خبر : 903811

گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: صبح روز دوشنبه بود که خبرگزاری رسمی سوریه از حمله موشکی رژیم صهیونیستی به ساختمانی در محله المزه در دمشق خبر داد.

اندکی بعد مشخص شد آنچه جنگنده‌های اف-۳۵ اسرائیلی از سمت جولان اشغالی با شش موشک هدف گرفته‌اند، ساختمان کنسولگری ایران در مجاورت سفارت این کشور در دمشق بوده است- اقدامی که به شهادت دو تن از فرماندهان و پنج‌تن از نیرو‌های مستشاری واحد برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منجر شد.

اینکه اسرائیل و ایران همواره در نبردی سایه‌وار با یکدیگر بوده‌اند، بر کسی پوشیده نیست، اما آنچه ماهیت اقدام روز گذشته رژیم صهیونیستی را متمایز می‌کند، این است که این رژیم برای نخستین بار یکی از مراکز دیپلماتیک ایران را آن‌هم چنین بی‌واسطه هدف گرفت.

رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که با قدامات تحریک‌آمیزی مانند آنچه دیروز انجام داد، هزینه تحولات منطقه را هم برای ایران به‌عنوان دشمن شماره یک و هم برای آمریکا در مقام متحد اصلی خود بالا ببرد

تحلیلگران درباره اهداف رژیم صهیونیستی از حمله به ساختمان کنسولگری ایران و اینکه آیا این اقدام به تشدید تنش‌های منطقه‌ای ناشی از جنگ غزه منجر خواهد شد یا خیر، دودستگی دارند.

برخی از آنها مانند «جان آلترمن» (Jon Alterman) از اندیشکده مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک، احتمال می‌دهند که این حمله بازتاب تمایل اسرائیل برای ایجاد بازدارندگی باشد و گروه‌های وابسته به ایران را به کاهش دامنه درگیری‌ها مجاب کند.

آلترمن دراین‌باره می‌گوید: اسرائیلی‌ها قانع شده‌اند که اگر عقب بایستند و کاری نکنند، تهدید علیه تل‌آویو نه‌تنها از میان نمی‌رود که بیشتر هم می‌شود. آنها بر این باورند که اگر هرازگاهی دست به اقداماتی مشابه بزنند، دشمنانشان را از تشدید درگیری بازخواهند داشت.

بااین‌حال، افرادی مانند «استیون کوک» (Steven Cook) از شورای روابط خارجی واشینگتن، این احتمال را مطرح می‌کنند که اقدام روز دوشنبه رژیم صهیونیستی در حمله به یکی از متعلقات دیپلماتیک ایران به تشدید تنش منجر خواهد شد.

به باور این گروه، در کمترین پاسخ ممکن، ایران با کاستن از حجم محدودیت‌های اعمال‌شده بر نیرو‌های منطقه‌ای خود، راه را برای هدف گرفتن نیرو‌های آمریکایی باز می‌کند.

تشدید تنش در مرز‌های شمالی فلسطین اشغالی از راه افزایش حملات حزب‌الله لبنان علیه مناطق صهیونیست‌نشین از دیگر گزینه‌های احتمالی در واکنش به اقدام اخیر اسرائیل است.

البته دودستگی تحلیلگران را نباید به‌حساب این گذاشت که نظرات یک گروه ناقض نظرات گروه دیگر است.

فرضیه بازدارندگی

رژیم صهیونیستی در ادامه قمار برای ورود به رفح که به طرح اتهام‌هایی علیه تل‌آویو نظیر تلاش برای نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت منجر شده است، به دنبال آن است که با اقدامات تحریک‌آمیزی مانند آنچه دیروز انجام داد، هزینه تحولات منطقه را هم برای ایران به‌عنوان دشمن شماره یک و هم برای آمریکا در مقام متحد اصلی خود بالا ببرد.

از کلمه «قمار» استفاده می‌کنیم؛ چراکه هیچ یقینی درباره تحقق دو پیش‌فرض «بازدارندگی» و «تشدید تنش» وجود ندارد.

حمله به کنسولگری ایران در دمشق در فاصله کوتاهی قبل از دیدار مجازی «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا و «ران درمر» وزیر امور استراتژیک رژیم صهیونیستی انجام شد که در طول آن‌طرف اسرائیلی تضمین کرد که در حمله به رفح، نگرانی‌های واشینگتن را لحاظ کند.

دستور کار این نشست مجازی که با قول و قرار برای ملاقات حضوری طی هفته آینده پایان یافت، بررسی راه‌های جایگزین برای حمله زمینی اسرائیل به رفح بود.

درحالی‌که واشینگتن می‌گوید که تا چند دقیقه قبل از حمله از وقوع آن و هدف احتمالی اطلاعی نداشته است، این اقدام رژیم صهیونیستی را که بار‌ها گفته است «با یا بدون حمایت آمریکا وارد رفح می‌شویم»، اگر باج‌خواهی تلقی نکنیم، باید به‌منزله قرار دادن واشینگتن در عمل انجام‌شده به‌حساب آورد و حامل این پیام از سوی تل‌آویو است که «ما کاری را که بخواهیم انجام می‌دهیم و تو به‌عنوان متحد چاره‌ای جز حمایت نداری».

علاوه بر این، منابع آگاه به «سی‌ان‌ان» گفته‌اند که «کاخ سفید هنوز از طرح‌های عملیاتی اسرائیل در رفح و اینکه چگونه قرار است از جان غیرنظامیان محافظت کند، بی‌خبر است». این بی‌خبر گذاشتن‌ها می‌تواند نشانه‌ای باشد از تمایل رژیم صهیونیستی برای «نادیده گرفتن خطوط قرمز واشینگتن» در حمله به رفح.

آمریکا سر دوراهی گیر کرده است: دوراهی «حفظ وجهه بین‌المللی با حمایت از غیرنظامیان به دام افتاده در رفح» و «حمایت از اصلی‌ترین متحد خاورمیانه‌ای».

تا این جای کار، تل‌آویو با بازی در سناریوی «بررسی طرح‌های جایگزین برای حمله زمینی به رفح» و گرفتن بسته تسلیحاتی‌ای که شامل تجهیزاتی برای هوشمند کردن بمب‌های خنگ موجود در زرادخانه‌هایش است و می‌تواند با هدفمند کردن حملات، تلفات غیرنظامیان را کاهش دهد، بزرگ‌ترین برنده تردید آمریکای گرفتار در دوراهی بوده است حال‌آنکه این تسلیحات در درگیری شدید با حزب‌الله هم به کارش می‌آید.

آیا باید هشدار اخیر امیرعبداللهیان را به منزله این تلقی کرد که واشینگتن باید چشم خود را به روی اقدام تلافی‌جویانه تهران در قبال رژیم صهیونیستی ببندد و به حمایت از تل‌آویو مداخله نکند؟

سفر روز سه‌شنبه جیک سالیوان به عربستان سعودی برای مذاکره درباره یک اَبَر توافق که شامل عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی می‌شود هم می‌تواند در ادامه باج‌دهی واشینگتن به تل‌آویو تعبیر شود.

با این اوصاف، تحلیل آنهایی که می‌گویند هدف تل‌آویو «بازدارندگی» بوده است با یک روی سکه قمار اسرائیل، مطابقت دارد.

فرضیه تشدید تنش

اما در آن‌سوی سکه، ایران نمی‌تواند اقدام روز گذشته رژیم صهیونیستی را بی‌پاسخ بگذارد. در این میان، یکی از گزینه‌ها حمله مستقیم به منافع یا مناطق تحت سلطه اسرائیل است.

در اینجا به‌رغم اینکه حمله به یکی از الحاقات سفارت ایران در دمشق به‌منزله نقض کنوانسیون وین و حمله به خاک ایران تلقی می‌شود، تنها عاملی که ممکن است به تداوم خویشتن‌داری تهران و اجتناب از تن دادن به قمار نتانیاهو از راه درگیری مستقیم با رژیم صهیونیستی منجر می‌شود، این است که شهدای واقعه تلخ دیروز، هیچ‌یک دیپلمات نبوده‌اند و جنگ همچنان در حلقه نظامی در حال بسط و گسترش است. با این همه، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران پاسخ مستقیم به اقدام اخیر اسرائیل را حق خود نداند و از آن روی‌گردان باشد؛ به ویژه آنکه وزارت امور خارجه ایران در بیانیه ای اعلام کرد که شهدای حمله تروریستی روز دوشنبه، مصونیت دیپلماتیک داشته اند.

در این میان، هشدار شب قبل «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران مبنی بر اینکه «پیام مهمی به دولت آمریکا به‌عنوان حامی رژیم صهیونیستی ارسال شد» قابل تأمل است. همچنین، وی تأکید کرد که «آمریکا باید پاسخگو باشد».

آیا باید این هشدار را به منزله این تلقی کرد که واشینگتن باید چشم خود را به روی اقدام تلافی‌جویانه تهران در قبال رژیم صهیونیستی ببندد و به حمایت از تل‌آویو مداخله نکند؟

این را هم در نظر بگیریم که شاید اسرائیل به دنبال جنگ تمام‌عیار با ایران نباشد، اما تصویر ایده‌آلش این است که تنش را به سطحی ارتقا دهد که آمریکا را که تا حدی از تل‌آویو فاصله گرفته، وادار به تجدید نظر و حمایت علنی از متحد دیرینه‌اش کند.

گزینه دیگری هم هست که شامل ازسرگیری حمله گروه‌های مقاومت به نیرو‌های آمریکایی مستقر در منطقه می‌شود.

اما به نظر می‌آید که در هر نوع درگیری میان رژیم صهیونیستی و ایران، هر دو طرف تمایل دارند که هزینه نهایی را به‌حساب واشینگتن بنویسند؛ چراکه حتی اگر ایران ادعای آمریکا مبنی بر عدم اطلاع دقیق از حمله صبح دوشنبه را بپذیرد، اما نمی‌تواند نقش کلی این کشور در تحولات اخیر منطقه را نادیده بگیرد.

با همه این اوصاف، از یک نکته نباید غافل ماند مبنی بر اینکه قمار رژیم صهیونیستی بازتاب ناکامی در میدان نبرد و درنتیجه، توسل به راه‌حل‌های رادیکال است.

انتهای پیام/

ارسال نظر