مراکز پخش کتاب و پایینترین ریسک در بازار نشر/ چکهای کتابفروشیها پاس نمیشوند!
هادی حسینینژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا: برای اینکه چرخهای دارای گردش سالمی باشد، چرخدندههای متعددی باید در امتداد هم به گردش درآیند و بیشک اگر هرکدام از آنها کار خود را به درستی انجام ندهند، نمیتوان انتظار نتیجه مثبت و مناسبی از آن داشت. از طرفی اما کار این چرخدندهها، روی یکدیگر اثرگذار است؛ آنچنان که ضعف یک بخش، منجر به ضعف در بخش دیگری خواهد شد.
چرخه نشر نیز از این قاعده مستثنا نیست. از هر منظری که بخواهیم به این سیستمِ بحرانزده نگاه بیاندازیم، درگیر همان وضعیت علت و معلولی پیچیده در یکدیگر خواهیم شد. به عنوان مثال انتشار کتاب ضعیف از سوی ناشران، کار توزیع و در ادامه فروش را ضعیف میکند. اما از طرف دیگر کتابفروشیهای معدود و سیستم توزیعِ ناکارآمد کتاب، قطعا بازار خوشآیندی را پیش روی کتابهای باکیفیت نخواهد گذاشت.
نظر به تعرفههای معمول در بازار نشر، در انتشار یک کتاب، 30 درصد از قیمت پشت جلد، صرف هزینههای تولید کتاب میشود، 10 درصد مختص حقالتالیف و حقالترجمه، 15 درصد حق مراکز توزیع و 25 درصد حق کتابفروشیها؛ بنابراین سود یک ناشر، معمولا از 20 درصد قیمت پشت جلد، فراتر نمیرود. البته این اعداد و ارقام، در قراردادهایی که بین ناشر و مراکز پخش بسته میشود، متفاوت هستند. مثلا ممکن است مرکز پخشی با یک ناشر معتبر و شناخته شده، قرارداد 30 تا 35 درصدی ببندد و 25 و گاه 30 درصد را به کتابفروش، تخفیف بدهد.
حالا نگاهی داشته باشیم به میزان ریسک هرکدام از این سه بخش! از آنجا که خرید کتابفروش از مراکز توزیع کتاب، خرید قطعی است، فروش نرفتن کتابها در مدت مشخص (معمولا بین 4 تا 6 ماه) کتابفروش را دچار خسارت میکند. ناشر هم اگر کتابهایش (نهایتا ظرف 6 ماه) در بازار فروش نروند، دست کم 40 درصد از مبلغ پشت جلد را که هزینه تولید و دستمزد نویسنده و مترجم است ضرر میکند. اما در این میان، مراکز توزیع از آنجا که به صورت امانی از ناشران کتاب میگیرند، در صورت فروش نرفتن کتابها، بدون دغدغه ضرر و زیان، کتابهای باقیمانده در انبار را به ناشران عودت میدهند.
با توجه به این سیستم گردش مالی، به نظر میرسد حرفه پخش کتاب به نسبت ناشران و کتابفروشان، درآمد قابل توجهی (بین 5 تا 15 درصد) در قبال ریسک پایین ضرر و زیان داشته باشد. این مسأله، باعث ایجاد این سوال میشود که پس چرا شبکههای توزیع کتاب در کشور ما، طی دهههای اخیر آنطور که باید و شاید رشد و پیشرفت نداشتهاند، در توزیع کتاب ضعیف عمل میکنند و همواره مورد انتقاد سایر بخشهای چرخه نشر قرار میگیرند؟
با چنین سوالی، به سراغ یکی از فعالان حوزه توزیع کتاب رفتیم تا ببینیم تصویری که ما از گردش مالی مراکز پخش، روی کاغذ داریم، تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ و اینکه مراکز پخش در این بازارِ باریبههرجهت، با چه مشکلات و تهدیدهایی روبرو هستند؟
سعید رهنمایی، مدیر داخلی مرکز پخش کتاب ققنوس، یکی از شناختهشدهترین و پرکارترین مراکز پخش در کشور، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا گفت: «در وهله اول باید در نظر داشته باشیم که مراکز پخش، نقش واسط بین ناشر و کتابفروش را دارند؛ بنابراین در شرایطی میتوان از این مراکز، انتظار عملکرد مناسب و موثری داشت که اولا کتابهای با کیفیتی از سوی ناشران به آنها تحویل شود و ثانیا، کتابفروشان دارای فروش خوبی باشند. به عبارت دیگر تا زمانی که مشکلات و ضعفهایی که در دو حوزه نشر و کتابفروشیها وجود دارد حل نشود، مراکز پخش نیز نمیتوانند آنطور که باید پیشرفت و توسعه داشته باشند.»
وی خاطر نشان کرد: «سود یا زیان ناشران، تا حد زیادی به انتخاب و کیفیت تولید کتابشان بستگی دارد و کتابفروشان نیز میتوانند با انتخابهای درست در خرید، فروش خود را تضمین کرده و ریسک سرمایهگذاری را کم کنند. اما در این میان بخش قابل توجهی از شرایط، دستِ مراکز پخش نیست؛ چرا که ما آنچه را ناشران منتشر میکنند، به کتابفروشیها میرسانیم.»
این فعال حوزه پخش با اشاره به هزینههای این حوزه، اظهار داشت: «هزینههایی مانند انبارداری، طرح ترافیک، دستمزد و درصد ویزیتورها و نیروهای فعال در مرکز را که جمع بزنی، سود ناخالص مراکز پخش که 10 تا 15 درصد است، در بسیاری از موارد به 2 یا 3 درصد سود خالص کاهش پیدا میکند.»
وی ضمن بیان این مطلب که اگر پشتوانه نشر ققنوس نبود، پخش ققنوس نمیتوانست در بازار فعلی کتاب، سرپا بماند، ادامه داد: «درست است که ما خواب سرمایه و ریسک در پذیرفتن و فروش کتاب نداریم، اما به جز هزینههای مرکز، با مشکل دیگری روبهرو هستیم که به بازار ضعیف کتابفروشیها برمیگردد. در نظر داشته باشید مثلا پخش ققنوس در طول سال، 100 میلیونتومان به یک کتابفروشی، کتاب بفروشد. حالا اگر تنها یکی از چکهای این کتابفروش که مثلا مبلغ آن 5 میلیونتومان (تقریبا سودی که ما قرار بوده از 100 میلیون فروش کتاب به این کتابفروشیداشته باشیم) است، برگشت بخورد، یعنی نه تنها سودی در یک سال از این کتابفروشی نداشتهایم، بلکه با در نظر گرفتن هزینههای مرکز و پرداختهایی که به ناشران داشتهایم، ضرر هم کردهایم.»
رهنمایی گفت: «هفتهای نیست که ما با چکهای برگشتی دست و پنجه نرم نکنیم. از طرفی ما مگر چند کتابفروشی درستودرمان و فعال در کشور داریم که بخواهیم با برگشت زدن چکهاشان، آنها را از دست بدهیم؟ به همین دلیل معمولا با کتابفروشیها راه میآییم و تاریخ چکهاشان را تمدید میکنیم. ما موردی داشتهایم که 9 ماه چکاش را به تعویق انداختهایم، زیرا میدانیم بازار بد کتاب در کشور، کتابفروشیها را در فشار قرار داده و اگر نخواهیم با آنها راه بیاییم، چه بسا باعث ورشکستگی و تعطیلی آنها بشویم.»
وی با اشاره به رواج پیدا کردن تخلفات از سوی برخی از مراکز پخش به دلیل وضعیت بد بازار، اظهار داشت: «متاسفانه در چنین شرایطی است که برخی از همکاران ما به انتشار غیرمجاز کتابهای پرفروش و یا چاپ کتابهایی که اجازه نشر ندارند روی میآورند. این کار از آنجا که برای آنها ارزان تمام میشود، این امکان را به آنها میدهد که با تخفیف بیشتری (گاه تا 40 درصد) این کتابها را به برخی از کتابفروشیها بدهند و آنها هم به دلیل بازار کساد، این پیشنهادها را میپذیرند.»
مدیر داخلی پخش ققنوس افزود: «حتی برخی از ویزیتورها هم به این کار روی میآورند و شخصا دست به انتشار کتابهای پرفروش میزنند. آنها به دلیل فعالیت و تعامل با کتابفروشیها، از کتابهای پرفروش خبر دارند و روابط آنها اجازه میدهد تا کانالهای فروش خوبی هم داشته باشند. در چنین شرایطی حتی تکثیر یک کتاب پرفروش برای یک ویزیتور، کفایت میکند و درآمدی به مراتب بیشتر از کار ویزیتوری برای او به همراه خواهد داشت.»
وی همچنین فرایندهای حمایتی از انتشاراتیها در مقابل بیتوجهی به بخش فروش کتاب را در سالهای اخیر، عاملی زیانبار خواند و گفت: «دولت با اعطای یارانههای مختلف به نشر، باعث شد ناشران به سمت انتشار کتابهای بیکیفیت بروند. همین الان اگر سری به بازار کتاب بزنید، میبینید بیش از 50 ناشر مثلا رمان 1984 جورج اورول را چاپ کردهاند و با در نظر گرفتن یارانههای دولتی خرید کتاب، کتابهاشان را با تخفیفهای بالا در نمایشگاههای کتاب تهران و سایر شهرستانها میفروشند.»
رهنمایی گفت: «این وضعیت باعث افت شدید کیفیت بخشی از کتابهای موجود در بازار شده است. اما خوشبختانه مدیران ارشاد و معاونت امور فرهنگی در یکی-دو سال اخیر به این نتیجه رسیدهاند که یارانه را باید به بخش فروش و کتابفروشیها سوق بدهند. نمونهاش طرح عیدانه کتاب بود. چنین طرحهایی نه تنها به نفع کتابفروشان است، بلکه خواه-ناخواه به مراکز توزیع و ناشران نیز سود میدهد.»
وی در پاسخ به این سوال که چرا مراکز پخش آنطور که باید و شاید نتوانستهاند در سیستم پخش، پیشرو باشند، توضیح داد: «البته اقداماتی صورت گرفته و میتوانم بگویم مراکز پخش در استفاده از سیستمهای رایانهای و شبکهای و اطلاعرسانی، از بسیاری انتشاراتیهای سنتی، جلوتر رفتهاند، اما مشکلات زیادی همچنان وجود دارد.»
مدیر داخلی پخش ققنوس درباره متخصص نبودن عوامل توزیع و ویزیتورهای کتاب گفت: «معمولا کسانی که برای اولین بار به عنوان ویزیتور کار خود را شروع میکنند، هیچ آگاهی از نشر و کتاب ندارند. در ادامه کار نیز، تنها چیزی که به ویزیتورها کمک میکند تکیه به نام نویسنده و مترجم و ناشران موفق است.»
وی ضمن بیان این مطلب که نمیتوان از ویزیتورها و عوامل توزیع انتظار داشت از تمام کتابها اطلاعلات کافی داشته و یا آنها را بخوانند، افزود: «ما از ناشران میخواهیم که همراه هر کتاب، یک صفحه توضیحات دربارهاش به ما بدهند که ویزیتورها این اطلاعات را به کتابفروشیها بدهند. اما بیشتر از این حد؛ مگر درآمد بازاریابی کتاب چقدر است که بخواهیم از ویزیتورها انتظار تخصص داشته باشیم؟»
رهنمایی ادامه داد: «البته کتابفروشیها هم از این نقد، بینصیب نیستند. در نظر بگیرد که مثلا کتابفروشی که مسئول قفسه کتابهای فلسفه است، باید در بهترین حالت دست کم لیسانس فلسفه داشته باشد، اهل کتاب و مطالعه باشد و ... اما در عمل چطور میشود از چنین فردی که خودش میتواند تالیف و ترجمه داشته باشد، انتظار داشت با ماهی مثلا یک میلیون تومان در یک کتابفروشی مشغول به کار شود؟»
وی با اشاره به این مساله که پخش ققنوس برای ویزیتورهای خود هم حقوق ثابت درنظر میگیرد و هم درصدی از فروش را، خاطر نشان کرد: «یکی از اقدامات ما در ققنوس این است که سفارشهای را در همان روز، به دست کتابفروشان میرسانیم. یعنی کتابفروش به میزان نیاز روزانه خود از ما کتاب میخرد و دیگر نیازی به ریسک خوابِ سرمایه ندارد.»
گفتوگو از هادی حسینینژاد
انتهای پیام/