صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۲۴ - ۲۷ اسفند ۱۴۰۲
در یک پژوهش بررسی شد؛

اخلاق در بازار

بر اساس نتایج این پژوهش، بازار در دوران گذشته، نامی معادل اعتماد بوده است. نهادی که به عنوان میانجی مابین قدرت و توده‌های مردم عمل می‌کرد که با تغییرات نسلی اتفاق افتاده در ایران، این جایگاه بازار و بازاریان دچار تغییر شده است.
کد خبر : 902117

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بازار در ایران تنها مکانی برای مبادله و اقتصاد نبوده است بلکه همواره به عنوان نهادی اجتماعی در کنار نهاد سیاست و دین قرار داشته است.

مهمترین سرمایه‌ای که در بازار وجود داشته است، اعتماد و سرمایه‌ی اجتماعی بوده است. این سرمایه اجتماعی و اعتماد منتج از آن، ریشه در دین داشته و از آن حاصل می‌آمد.

اخلاق در بازار (مطالعه‌ای در اخلاق حرفه‌ای سه نسل از زرگران و فرش‌فروشان بازار خوی) عنوان پژوهشی است که توسط محمد پورقاسم انجام شده است. از نظر پورقاسم بازاریان با استفاده از پایگاه اجتماعی خود در کنار تبلیغ دین، با اخلاق به خصوصی که داشتند به صورت الگو در جامعه دیده می‌شدند. این تصوری است که از بازاریان یک یا دو نسل گذشته وجود دارد.

نویسنده در این مقاله می‌خواهد بداند که این تصور تا چه حد با واقعیات موجود همخوانی دارد؛ از این رو با تاکید بر شناسایی الگوی اخلاقی بازاریان، تفاوت‌های نسلی موجود در میان ۳ نسل از زرگران و فرش‌فروشان (به عنوان ۲ صنفی که از زمان‌های قدیم بخشی از بازار را به خود اختصاص می‌دادند و تا کنون نیز به صورتی گسترده جایگاه خود را حفظ نموده‌اند) از منظر نگرش به اخلاق و همچنین ریشه‌های اعمال اخلاقی آنها را قابل فهم کند.

* اخلاق چیست و مبادی آن کدام است؟

در واقع می‌خواهد به سوال کلی «اخلاق چیست و مبادی آن کدام است؟» از دریچه بررسی این ۳ نسل از بازاریان پاسخ دهد. از این رو اخلاق در بازار را برای مطالعه برگزیده‌است، در این موضوع در پژوهش  اگرچه مبنای اقتصادی دارد، اما این وجه اقتصادی با دو وجه و رکن مهم سیاسی و دینی همراه شده و سه ضلع یک مثلث را تشکیل می‌دهد که همواره در حیات اجتماعی مردم نقش مهمی ایفا می‌کند.

این پژوهش به صورت میدانی و با روش کیفی انجام شده است، پژوهشی که در عین توجه به نگاه از بیرون، بر فهم دنیای ذهنی و نیز رفتار‌های عینی گروه مورد مطالعه از منظر خودشان تاکید دارد.

به این رویکرد در انسان‌شناسی، نگاه از درون، «مردم‌نگاری نوین» یا «معنی‌شناسی قومی» می‌گویند. این رویکرد، ارزیابی مقولات مفهومی را براساس ارتباط آن‎ها با نظریات، بی‌اعتبار دانسته و در مقابل، به دنبال درک مقوله‌بندی‌های خود جامعه مورد مطالعه در قبال مسئله است.

مهم‌ترین تکنیک جمع‌آوری داده در این پژوهش، مشاهده و مصاحبه بوده است. در مصاحبه‌ها از افراد خواسته شده در مورد سؤال اصلی که از آنها پرسیده می‌شده (اخلاق چیست و عمل اخلاقی کدام است؟) صحبت کنند و در ادامه به صورت مصاحبه‌ای باز سایر سؤالات نیز تا حد امکان پرسیده می‌شد.

گروه مورد مطالعه‌ پژوهش حاضر فعالان در بازار خوی و مشخصاًفعالان صنوف فرش و طلا بوده‌اند. از هر صنف سه نسل و از هر نسل دو یا سه نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند و در انتخاب مصاحبه شونده نیز سعی شده است تا حد امکان، از افراد خانواده‌هایی که ۳ نسل از آنان در یک شغل فعال بوده و در قید حیات هستند استفاده شود تا زمینه‌های خانوادگی، اجتماعی، تربیتی و طبقاتی کمترین تاثیر مختل کننده را در پژوهش داشته باشد.

در این پژوهش با توجه به ماهیت آن که یک تحقیق توصیفی- تحلیلی است، از چهارچوب نظری مشخصی استفاده نشده است لیکن مهمترین راهنمای آن نظریات مردم‌شناسی انتقادی بوده است و همچنین نظریه کنش و سرمایه‌های بوردیو نیز به عنوان چراغ راهی در مسیر پژوهش مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند.

در نهایت اینکه بر اساس نتایج به دست آمده، بازار در دوران گذشته، نامی معادل اعتماد بوده است. نهادی که به عنوان میانجی مابین قدرت و توده‌های مردم عمل می‌کرد که با تغییرات نسلی اتفاق افتاده در ایران، این جایگاه بازار و بازاریان دچار تغییر شده است. نسل جدیدی که ظهور کرده‌اند، جوانانی هستند که به صورت حرفه‌ای فعالیت اقتصادی را سرلوحه‌ی امور خود قرار داده‌اند و همراهی با نهاد دین و سیاست را وانهاده‌اند.

در تحلیل نهایی پژوهشگر این پژوهش معتقد است که اخلاق نسل جدید از اخلاق مبتنی بر دین در نسل اول به اخلاق مبتنی بر عرف در نسل دوم و در نسل سوم به اخلاق حرفه‌ای تغییر شکل داده است و به تبع آن نسل‌های دوم و سوم نقش میانجی‌گری خود را نیز از دست داده است و این اتفاق به خصوص در نسل سوم که خودارجاعی را جایگزین ارجاعات دینی کرده است بیشتر نمود دارد؛ بنابراین مبادی اخلاقی این سه نسل نیز دچار تغییراتی اساسی گشته است.

انتهای پیام/

ارسال نظر