روایتی از سختیها و موانع ارتباطگیری دانشجویان ناشنوا
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ دانشگاه به عنوان مکان پیشرفتهای علمی و اجتماعی بشر همواره نسبت به سایر مکانهای جامعه در برابر گروههای آسیبپذیر حساستر بوده و کوشیده است فضایی برای رشد و شکوفایی استعدادهایی فراهم کند که با چالشهای مختلف روبهرو هستند. شاید یکی از معروفترین این استعدادها استفن هاوکینگ باشد که با وجود بیماری، سالها در دانشگاه تدریس کرد و به پژوهش و نگارش کتاب و مقاله پرداخت.
در ایران نیز دانشگاهها به مسائل این گروهها توجه میکنند و بهویژه به دلیل حساسیت اجتماعی در برابر جانبازان، اغلب امکاناتی برای معلولان اندیشیده شده است. با این همه، گروههای دیگری مانند نابینایان، ناشنوایان یا کسانی که درگیر اختلالات یادگیری یا رفتاری هستند به دلیل نیازهای فردیتر خود (مثلاً نیاز ناشنوایان به مترجم که در ساحت فردی میگنجد در برابر نیاز معلولان به آسانسور که بهرۀ جمعیتر دارد) کمتر از چنین امکاناتی برخوردار میشوند.
شنیدن سختیهای پیش روی گروههای مختلف اجتماعی نخستین گام در شناخت ویژگیهای آنها و فراهم کردن شرایط پیشرفت برایشان است. در همین رابطه به تازگی مجلۀ نیچر روایتی از سختیهای یکی از دانشجویان ناشنوا در دورۀ دکتری را منتشر کرده است که بخشی از فرایند پژوهش خود را به ترجمۀ واژگان علمی به زبان اشاره اختصاص داده است، نکتهای که دربارۀ نیازهای این گروه اغلب مغفول میماند. در این گزارش ترجمهای از این روایت را میخوانیم.
* پژوهشگری از خانوادهای ناشنوا
من در یک خانوادۀ ناشنوایان نسل سوم در پیتسبورگ پنسیلوانیا آمدهام. پس از تحصیل در مدرسه ابتدایی مخصوص کودکان ناشنوا، در سن ۱۲ سالگی به یک مدرسه متوسطه معمولی رفتم. والدینم معتقد بودند که لازم است به کمک یک مترجم یاد بگیرم چگونه با مردم شنوا در مدرسه کار کنم تا در معرض هر دو محیط قرار بگیرم.
به مدت 6 سال، از کلاس هفتم و در سن ۱۲ سالگی تا پایان دورۀ متوسطه، برای تهیۀ نشانههایی برای اصطلاحات علمی با همین مترجم همکاری کردم. از هم میپرسیدیم که آیا این علامت برای این فلان اصطلاح خاص مناسب است یا نه؟ این فرآیند در اوایل نوجوانی من چالشبرانگیز بود زیرا باید این نشانههای علمی را خودم میساختم و توسعه میدادم و در عین حال بر محتوای موضوعی نیز تسلط پیدا میکردم.
آگوست ۲۰۱۹، دورۀ دکتریام را در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن دی سی آغاز کردم. اکنون سال پنجم هستم، احتمالاً در ماههای آینده از پایاننامهام دفاع کنم. با تعامل با سایر دانشمندان ناشنوا در طول دوره دکتری، متوجه شدم که هر یک از ما علیرغم اشتراک معانی یکسان در انگلیسی، از علائم متفاوتی برای اصطلاحات علمی استفاده میکنیم. این تنوع به دلیل اختلاف رویکردهای فردی ما هنگام استفاده از اصطلاحاتی است که در فرهنگ لغت زبان اشاره وجود ندارند.
* نقش مترجم در دورۀ تحصیلات تکمیلی
سال اول تحصیلات تکمیلیام، گروهی از مترجمان تشکیل دادم که از دوشنبه تا جمعه در طول دورهها و کارهای آزمایشگاهی، حامی من باشند. این همکاری مداوم به ما امکان داد تا علائم را به شکل گروهی توسعه دهیم و مترجمان بتوانند آرام آرام با کار و محتوای تحقیقات من آشنا شوند.
ادغام نشانههای علمی در زبان اشاره، سطح یادگیری دانشآموزان ناشنوا را افزایش میدهد. طبق قانون، دانشگاههای ایالات متحده موظف هستند هزینههای مترجم را تأمین کنند. هم دانشگاه جورج تاون و هم مؤسسه ملی بهداشت ایالات متحده (NIH) در بتسدای مریلند، بدون هیچ هزینهای برای من مترجم استخدام کردند.
نکتۀ مهم برای من این است که در مترجمان چگونه ایدههای تحقیقاتی و علمی من را به همکاران و اساتید منتقل میکنند. انتخاب مترجمی که با او ناآشنا هستم، به خصوص هنگام ارائههای رسمی، همواره من را نگران میکند، چون برای اصطلاحات علمی مختلف در زبان اشاره علائم مشابهی وجود دارد و این میتواند باعث ابهام یا کژفهمی شود. به عنوان مثال، علائم «رنگ» و «لکه» در زبان اشاره یکسان هستند اما در زمینۀ علمی معانی متمایزی دارند. تفسیرهای نادرست در حین ارائهها میتواند اعتبار و تخصص من را تضعیف کند.
داشتن مترجم با انگیزهای که بکوشد این نکات ظریف را درک کند، برای من بسیار ضروری است. مترجمان در موسسۀ ملی بهداشت آزمایشهای ما را مشاهده میکنند و در مورد تحقیقات ما پرس و جو میکنند. با این کار ارتباطات میان ما تسهیل میشود. شاید توضیح فرآیندها یا مفاهیم در طول آزمایش زمانبر به نظر برسد، اما در بلندمدت کار بسیار مفیدی است.
* دشواریهای مضاعف پژوهش برای ناشنوایان
یکی از چالشهایی که با آن مواجه شدم این بود که علائمی را بسازم که برای کار من شخصیسازی شده است، اما همزمان بتوانم از قوانین دستوری زبان اشاره پیروی کنم. من و سه همکار ناشنوای دیگر در آزمایشگاه تلاش میکنیم علائم علمی را برای همۀ دانشمندان ناشنوا، بر اساس قواعد دستوری زبان رسمی اشارۀ آمریکایی، تولید کنیم.
تلاش مستمر برای تولید نشانهها و کار با مترجمان بسیار سخت و دشوار بوده است. همهگیری کرونا مترجمان را مجبور کرد از راه دور کار کنند و همین امر چالشهای ما را تشدید نیز کرد و مانع از ارتباطات از نزدیک شد که برای بحثهای علمی حیاتی است. ایجاد تعادل در تحقیقات، تولید و توسعۀ علائم، هماهنگی با مترجم و برآمدن از پس سایر مسئولیتها بسیار دشوار بود و اخیراً منجر به فرسودگی شغلی در من شده است.
در حالی که ادامه تحقیقات پس از دورۀ دکتری یک گزینه است، اما همچنین در حال بررسی فرصتهایی در مدیریت پروژه یا نقشهای مشاوره هستم که از دانش و مهارتهای کسبشده من استفاده میکند.
انتهای پیام/