صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۰۲ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۲
در یک پژوهش مطرح شد؛

اخلاق شهری چونان بنیادی بر آیین شهروندی

این مقاله می‌کوشد تا موضوع اخلاق شهری را چونان بنیادی بر آیین شهروندی، در عرصه شهر‌های ایرانی و شهرنشینان آن بازنمایی کند.
کد خبر : 899925

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمد سالاری (عضو گروه شهر انجمن جامعه شناسی ایران) در مقاله‌ای با عنوان «به سوی تدوین آیین شهروندی» تلاش کرده است موضوع اخلاق شهری را چونان بنیادی بر آیین شهروندی، در عرصه شهر‌های ایرانی و شهرنشینان آن بازنمایی کند.

از این رو در این مقاله آمده است: شهر ایرانی جایگاه انسان‌هایی است غریب. به جز در خانه و محل کار، به ندرت از هم محلی‌ها در حد سلام و علیک و چند آشنا و دوست که در محله‌های دیگر ساکن‌اند و ممکن است سال اندر سال نبینی‌شان، آشنایی به چشمت نمی‌خورد. در طول روز، همین که از در خانه پایت را بیرون می‌گذاری، فقط با آدم‌های غریبه سروکار داری. رو در رویی دوباره هر انسان با انسانی دیگر در فضا‌های عمومی شهر‌های کشور، احتمالی است، که در صورت وقوع، تعجب برانگیز خواهد بود.

* غریبگی زندگی شهری

در این مقاله از نظر سالاری کسی که خود را از درون روابط آشنای روستایی و شهر‌های کوچک کشور به سوی شهر‌ها و شهر‌های بزرگ و حومه‌های تازه‌آباد آنها پرتاب می‌کند، اگرچه مدتی در برابر غریبی زندگی شهری مقاومت می‌کند، اما پس از چندی می‌پذیرد که این ویژگی زندگی شهری و پنهان شدن شهرنشینان در هزارتوی شهر، مزیتی است که می‌تواند ثروتو فقر، آبرومندی و بی‌آبرویی، هویت و بی‌هویتی و یا هر دارایی و نادارایی را پنهان کند.

وی ادامه می‌دهد که شهرنشین کنونی ایران، اگر ثروت‌مند است، اکنون بدون چشم در چشمی خویشان فقیرترش، می‌تواند بی‌مهابا خرج کند و سر بیافشاند و دارایی‌هایش را به رخ زمین و زمان بکشاند و اگر فقیر است، می‌تواند فقر خود را بی رودربایستی از پیرامونیانش، پنهان و یا آشکار کند. می‌توانی گذشته خود را پاک کنی و خود را از نو تعریف کنی و بسازی.

در ادامه سالاری این پرسش را مطرح می‌کند که قواعد اخلاقی در شهری پر از غریبه، چه سودی دارد؟ هنگامی که به فردی برمی‌خوری که دیگر هیچ‌گاه اورا نمی‌بینی، چه نیازی هست که مؤدب باشی و به تعارف با او بگذرانی؟ در شهر غریب فقط حواست باشد که با کسانی‌که ممکن است دوباره ببینی و یا رفتارت با آنها تبعات حقوقی و قانونی دارد، درست برخورد کن.

* از امر خصوصی تا فضاهای عمومی

از نظر سالاری این آیین، بیش و کم در بسیاری از رفتار‌های ما انعکاس دارد، از این رو می‌نویسد: تعجب نکنیم که چرا هنگام عبور از در، تعارف را به حد افراط می‌کشانیم و در گذر سواره از خیابان، زرنگی و فرصت‌طلبی را در حد کمال. در روابط دوستانه و خویشاوندانه نسبت به بانوان، گوی سبقت را در ادب و آداب از دون‌ژوان می‌رباییم و در برخورد با بانویی گذرا، هرزگی و چشم‌چرانی و متلک را از حد به‌در می‌کنیم. زندگی شخصی و دور و برمان را بسیار نظیف و مرتب و اصولی اداره می‌کنیم، اما در همان حال نسبت به فضا‌های عمومی، حساسیتی نداریم و حتی در بی‌نظمی‌های آن شریک می‌شویم.

انسان شهرنشین ایرانی، انسانی غریب است و نیازمند زمان تا به انسانی آشنا تبدیل شود

از نظر سالاری این تناقض حاصل شهرنشینی کوتاه مدت انسان‌های ایرانی در دوره مدرن است. مدت اقامت بخش عمده‌ای از شهرنشینان، بیش از دو سه دهه نیست و حتی مدت اقامت آنها در محله‌های کنونی‌شان بسیار کم‌تر از آن است و طبیعی است که در این زمان اندک، همه چیز برای آنها گذرا است و همه روی‌داد‌ها اتفاقی و همه انسان‌ها غریبه هستند.

سالاری می‌نویسد: انسان شهرنشین ایرانی، انسانی غریب است و نیازمند زمان تا به انسانی آشنا تبدیل شود. در این میان، وضعیتی تناقض‌گون به صورت «غریب آشنا» رخ می‌دهد که نه غریبِ غریب است و نه آشنای آشنا.

او اکنون در حال تفکر است که رفتار‌های فردی‌اش چه هزینه‌ای برای خود او دارند، تا میزان پیوندش را با جامعه تعیین و تعریف کند. بازخورد‌های این رفتار، کی به خود او بازمی‌گردد و آیا می‌صرفد برای این بازخورد، از منافع لحظه‌ای و کوتاه‌مدت خود چشم بپوشد؟

این انسان هنوز با قواعد اخلاقی دوران کهن پیوند دارد و بسیاری از رفتارهایش، هنوز برپایه همان قواعد است. اما این پرسش را در ذهن خود می‌چرخاند که با آن قواعد چه کند؟ چه مقدار و کدام‌یک از آنها در دنیای کنونی کاربرد دارند؟ و در مجموع، بنیاد آیین شهروندی در شهر‌های غریب چیست؟

* ضرورت تدوین آیین شهروندی

از نظر این پژوهشگر آیین شهروندی، چیزی از جنس اخلاق است و اخلاق هم حاصل تعامل خردمندانه درازمدت انسان‌ها و قرارداد‌های نانوشته، اما پذیرفته شده از سوی همه آحاد جامعه. آیین شهروندی را نمی‌توان به حقوق شهری فروکاست. اگر در کشور‌های دیگر حدی از رعایت آیین شهروندی را مشاهده می‌کنیم، یا حاصل خردمندی درازاندیش آنها است، یا بر اثر اعمال مقررات سخت‌گیرانه حاکمانی است که برای دست‌یابی به نظم پیش‌رفته، تعجیل دارند.

آیین شهروندی، چیزی از جنس اخلاق است و اخلاق هم حاصل تعامل خردمندانه درازمدت انسان‌ها و قرارداد‌های نانوشته، اما پذیرفته شده از سوی همه آحاد جامعه

جامعه ایرانی، در زندگی بسیار درازمدت خود اثبات کرده است که راه حل دوم را بر نمی‌تابد. به عبارت دیگر، انسان ایرانی را نمی‌توان وادار به رعایت مقرراتی کرد که خود به آن نرسیده و اعتقادی ندارد. ضمن آن‌که دست‌یابی به اصول اخلاقی در نزد ایرانیان، اگرچه امری فردی است، اما درپیوند تنگاتنگ با دیگر افراد جامعه تعیین می‌شود.‌

از نظر سالاری می‌توان و باید به این فرآیند کمک کرد، اما دست‌یابی به نتیجه را نمی‌توان پیش‌انداخت. می‌توان و باید در محافل فرهیخته جامعه به تدوین آیین شهروندی پرداخت، پیش از آن که خیلی دیر شود، اما نمی‌توان جامعه را وادار به رعایت آن کرد. آیین شهروندی، همچون همه قواعد اخلاقی، در فرآیند‌های اجتماعی و در درگیری انسان‌ها با انسان‌ها، به‌عنوان افراد واجد شناخت شکل می‌گیرد و چونان وجدان جمعی، به ناگاه ظاهر می‌شود.

* اخلاق شهری چونان بنیادی بر آیین شهروندی

از نظر این پژوهشگر هر رویداد اجتماعی به‌طور بالقوه فرصتی برای سرعت دادن به چرخش پرسش‌گری است. اما پیش شرط آن، اندیش‌مندی درباره قواعد و نظریه‌های اخلاقی در این سامان، آمادگی صدر تا ذیل جامعه برای بهره‌برداری از آن روی داد و وجود آزادی برای خردورزی است.

مهم‌ترین آیین‌های شهروندی، در دوران کهن از سر وظیفه و بر پایه ثواب بود، در عمل و در زندگی کنونی، باید بر استدلال‌های خردمندانه و در فرآیند‌های اجتماعی، بازبنیادگذاری شوند. آیین شهروندی، همچون همه قواعد اخلاقی، بر بنیاد «خیر» است، که در پارادایم کنونی، به‌شدت بر نسبی بودن آن تأکید می‌شود. «خیر نسبی» اخلاق فردی و اجتماعی را به بن‌بست می‌کشاند و همواره برای آن استثناء قایل می‌شود.

از نظر سالاری نخستین گام در تدوین آیین شهروندی، بسط مفهوم «خیر»، به صورت «خیر مطلق» است که در فرآیند‌های سلسله مراتبی خود زمینه‌ای و انضمامی می‌شود. اگر «شر» نامطلوب است و بازخورد‌های بی‌سامان کننده به جامعه دارد، درک این بازخورد باید در سلسله مراتب اندیشگی، ابتدا در فرهیخته‌ترین و مسئول‌ترین لایه‌های جامعه انعکاس یابد و سپس اثرات شعاع‌گونه آن به لایه‌های بعدی نشت کند.

در نهایت اینکه همانگونه که در ابتدای گزارش مطرح شد، این مقاله می‌کوشد تا موضوع اخلاق شهری را چونان بنیادی بر آیین شهروندی، در عرصه شهر‌های ایرانی و شهرنشینان آن بازنمایی کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر