صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۱۶ - ۱۸ بهمن ۱۴۰۲

به‌سوی جامعه‌شناسی گفت‌وگویی

رئیس پیشین انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی در این مقاله تلاش کرده است با پرداختن به مشکلات ذاتی لیبرالیسم نمادین و به‌عنوان جایگزینی برای آن، جامعه‌شناسی دیالوژیک (DS) یا گفت‌وگویی را به‌عنوان شکلی از تعادل مابین پروژه لیبرال سیاسی جمعی و فردی پیشنهاد کند.
کد خبر : 895386

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ساری حنفی استاد جامعه‌شناسی مدیر مرکز مطالعات عرب و خاورمیانه و رئیس برنامه مطالعات اسلامی دانشگاه آمریکایی بیروت در مقاله‌ای به نقد لیبرالیسم پرداخته است.

وی که رئیس انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی در سال‌های (۲۰۱۸-۲۳) بوده است در این مقاله تلاش کرده با پرداختن به مشکلات ذاتی لیبرالیسم نمادین و به‌عنوان جایگزینی برای آن، جامعه‌شناسی دیالوژیک (DS) یا گفت‌وگویی را به‌عنوان شکلی از تعادل مابین پروژه لیبرال سیاسی جمعی و فردی پیشنهاد می‌کند.

در ربع اول قرن بیست و یکم آسیب‌های درهم‌تنیده مدرنیته متأخر به‌طور فزاینده‌ای خود را به‌طور هم‌زمان آشکار می‌کنند، ظهور اقتدارگرایی در جنوب و پوپولیسم راست در شمال که سال‌به‌سال شتاب بیشتری می‌گیرد. روند رو به افزایش نابرابری، ناامنی و طرد، قطبی شدن‌های اجتماعی سلسله مراتبی در جوامع هرچه بیشتر در حال ظهور هستند.

حنفی در این مقاله از این بحث خواهد کرد که واکنش علوم اجتماعی و به‌ویژه جامعه‌شناسی در برابر مدرنیته متأخر چگونه باید باشد؟ بخش عمده‌ای از پاسخ‌های علوم اجتماعی و یا جامعه‌شناسی به این آسیب‌ها به شکلی کلاسیک در ذیل لیبرالیسمی ازنظر سیاسی غیر لیبرال تعریف می‌شوند – حنفی این ترکیب خاص را «لیبرالیسم» نمادین می‌نامد.

در ادامه چکیده‌ای از مقاله ساری حنفی که توسط پژمان برخورداری دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی ترجمه شده است ارائه می‌شود.

* لیبرالیسم نمادین

 از نظر این جامعه شناس سؤالی که مطرح است این است آیا پاسخ جامعه‌شناسی به آسیب‌های مدرنیته متأخر به این مناقشات، یعنی نسخه‌های اصلاح‌شده لیبرالیسم سیاسی را مدنظر قرار می‌دهد؟ نه! درواقع، درحالی‌که پاسخ جامعه‌شناسی لیبرالیسم کلاسیک را مدنظر قرار می‌دهد. اما ازنظر سیاسی غیر لیبرال است یا به عبارتی آنچه را که من پروژه لیبرالیسم نمادین (SL) می‌نامم را در پیش می‌گیرد. این پروژه با تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی و تشدید مفهوم جهانی بودن حقوق بشر. تعریف عدالت را تحریف می‌کند و تنها یک برداشت ممکن از خیر را جزء ذاتی مفهوم عدالت می‌داند.

 تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی

لیبرال‌های نمادین بیشتر به دفاع از مسئله حقوق علاقه نشان می‌دهند تا به تأثیرات نابرابری‌ها. برخی مانند یان کریستوف هیلینگر (۲۰۱۹) از کم‌اهمیت شدن تحلیل طبقاتی در سطح دولت ملت و جهانی انتقاد می‌کنند. درواقع توجه کمی به مسائل جهانی مانند فقر جهانی و پویایی ناعادلانه در اقتصاد جهانی نشان داده‌شده است. مفهوم عدالت فقط در محدوده دولت ملت تصور می‌شود.

لیبرال‌های نمادین (SL) ازآنجایی‌که بخشی از سرمایه‌داری نمادین» هستند خود از عاملان فعال شکل‌گیری جامعه قطبی شده هستند.

 تورم مفهوم جهانی حقوق بشر

در مورد حقوق بشر پروژه SL بر هویت‌ها به‌عنوان جایگاه حقوق تأکید می‌کند و از انتخاب‌های فردگرایانه دفاع می‌کند که هر دو به‌عنوان مقولاتی جهان‌شمول فرض می‌شوند. باوجود تکه‌تکه شدن هویت‌ها تحت سیاست خرده‌فرهنگ‌ها پروژه SL تصورش از امر خیر را بالاتر از همه تصورات در نظر می‌گیرد و با گسترش هنجار‌ها و فرهنگ‌زدایی آن را در جامعه اعمال می‌کند. اما به‌طور هم‌زمان برداشت SL بیش‌ازحد اتمیستی و فردگرایانه و خود ارجاع است که نمی‌تواند به فرهنگ عمومی و جریان اصلی جامعه مرتبط شود.

 برداشتی هژمونیک از خیر

برخی از هوادارن لیبرالیسم نمادین به دلیل سرمایه نمادین فراوانی که دارند و به لطف تسلط خود در این حوزه و توانایی آنها در استفاده از قانون برای اجرای آن در جامعه می‌توانند تصور خود از خیر را به حوزه عمومی جمهوری (خواهی سوق دهند در انجام این کار آنها مرتکب دو خطا می‌شوند اول برخی از گروه‌های SL تصور خود از خیر را به‌عنوان یک تصور جهانی از عدالت می‌فروشند. ثانیاً فردگرایی آنها هستی شناسانه است به این معنا که جامعه فقط از افراد ساخته‌شده است و چیزی جز افراد نیست و ازاین‌رو چیزی بیش از مجموع افراد و ویژگی‌های آنها نیست. این امر مانع از پیش‌بینی SL‌ها از ارزیابی ساختار‌های اجتماعی و ویژگی‌های اجتماعی می‌شود. به‌عنوان‌مثال خانواده و جامعه به‌مثابه امری مهم تلقی نمی‌شوند. ولو اینکه برای رفاه فردی برجسته باشند (مافتون (۲۰۱۱) در مقابل این فردگرایی هستی شناختی است که کسی، چون آمارتیا سن به فردگرایی اخلاقی دعوت می‌کند.

*خطوط طرح لیبرال سیاسی دیالوژیک

اولاً، عدالت اجتماعی را با تعهد بیشتر به تحلیل طبقات اجتماعی احیا می‌کند و به آن جایگاهی فراگیر در هر تحلیل متقاطع می‌دهد. البته نسبت به زمینه و بستر نیز حساس خواهد بود، اما آن‌گونه که میشل ویویورکا (۲۰۲۲) میگویند ما نباید غافل شویم که نژاد قومیت و جنسیت باید تجزیه‌وتحلیل طبقاتی را تکمیل کنند و نه برعکس

دوم هنگامی‌که به مسئله حقوق بشر می‌رسد. پروژه لیبرال، دیالوژیک، همان‌طور که محمد فاضل (۲۰۲۲) اشاره می‌کند بین جهانی بودن اعلامیه جهانی حقوق بشر و ویژگی فرهنگی هر نظام حقوق بشر تمایز قائل می‌شود. حق فرهنگ بخشی ذاتی این اعلامیه است و باید با ترویج و حمایت از کلیه حقوق بشر و آزادی‌های اساسی متعادل شود. ما همیشه به فرآیند‌های میانجی فرهنگی حقوق بشر نیاز داریم که خطر پذیرش اولویت‌بندی یا اولویت‌بندی مجدد ارزش‌های اجتماعی را که فرد معتقد است مغایر با ارزش‌های جهانی حقوق بشر است در بر دارد.

ثالثاً، فراتر از مفهوم منفرد از عدالت چگونه می‌توانیم بدون تحمیل یک مفهوم هژمونیک به برداشت‌های متکثر معقول از خیر برگردیم؟ پروژه لیبرال دیالوژیک نه‌تن‌ها به فرهنگ، بلکه به قدرت نیز حساس است. برای جلوگیری از هژمونیک بودن مفهوم خیر و رسیدن به بهترین سیاست عدالت اجتماعی ابتدا باید در حوزه عمومی بحث و تبادل‌نظر شود. قبل از اینکه اجماع پیرامون آن پدید آید. بااین‌حال، اغلب مهم است که یک اپوزیسیون قادر به تشکیل جنبش‌های اجتماعی به‌عنوان مکانیزمی برای ایجاد تعادل قدرت و رساندن صدای خود باشد.

چهارم پروژه لیبرال دیالوژیک تنها بر ترتیبات نهادی لیبرال تکیه نمی‌کند. آن‌گونه که رالز به‌شدت متکی بود بلکه سیال بودن استدلال‌های اخلاقی را در جامعه بازسازی می‌کند. ازجمله اینکه چگونه افراد و جوامع تز اقتصاد صلح‌آمیز مونتسکیو را در آرایش روزمره اجتماعی خود اعمال می‌کنند. در برابر لیبرالیسم سیاسی فردگرا جامعه‌شناسی دیالوژیک یا گفت‌وگویی مراقبت را بازسازی می‌کند و از دوگانه‌ی منفعت فردی و دیگری فراروی می‌کند.

جامعه‌شناسی گفت‌وگویی به دنبال دور زدن نقد محافظه‌کارانه آزادی فردی و دیدگاه آزادی خواهانه‌ای است که در آن گویا آزادی بر همه ارزش‌های دیگر غلبه دارد. در عوض، مفاهیم کثرت گرایانه از خیر را بازسازی می‌کند حقوق فردی و جمعی را متعادل می‌کند.

جامعه‌شناسی گفت‌وگویی بر اساس نسخه اصلاح‌شده لیبرالیسم سیاسی رالزی است که در آن نه‌تن‌ها افراد خودمختار بلکه فرهنگ و جوامع را نیز در خود جای می‌دهد. همچنین از مفروضات متافیزیکی یا آرمان‌های انتزاعی نشات نمی‌گیرد بلکه از جهان ریشه می‌گیرد، یعنی از فرهنگ‌های در حال حرکت و نه فرهنگ‌ها به‌عنوان ذواتی ثابت، همگن و ابدی.

انتهای پیام/

ارسال نظر