صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۲۵ - ۱۵ بهمن ۱۴۰۲

بَرنز در قبال بحران‌های خودساخته واشنگتن چه چیزی را کتمان می‌کند؟

رئیس سازمان سیا خود را نماد یک بازیگر خلاق و فعال در حوزه سیاست خارجی قلمداد می‌کند، اما قرائت ساده‌انگارانه او در قبال بحران‌های خودساخته واشنگتن و برخی پیش فرض‌های نادرست و عملیاتی در ذهن وی سایه افکنده است.
کد خبر : 894782

 گروه سیاست و جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا - حنیف غفاری؛ ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا در مقاله‌ای با عنوان «توان جاسوسی و توان حکومتی» که در مجله «فارن افرز» منتشر شد، ادعای قابل تاملی را مطرح ساخته است: «ایالات متحده به‌تنهایی مسئول حل هیچ یک از مشکلات آزاردهنده خاورمیانه نیست. اما هیچ یک از این مشکلات را نمی‌توان بدون رهبری فعال ایالات متحده مدیریت کرد، چه رسد به حل آنها.»

در خصوص ادعای برنز، دو نکته اساسی وجود دارد که اساسا نمی‌توان به سادگی از کنار آنها گذشت.

نخست اینکه واشنگتن حتی به صورت بالقوه نیز نمی‌تواند تمام یا بخشی از راه حل معضلات منطقه غرب آسیا باشد، زیرا مولد و مصدر اصلی بحران‌های جاری در این حوزه ژئو استراتژیک محسوب می‌شود.

به عبارت بهتر، وجه اشتراک دکترین روسای جمهور آمریکا در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، خلق بحران‌های مزمن و خودساخته است.

دموکرات‌ها و جمهوریخواهان اساسا "بحران زیست" بوده و ایجاد ثبات و صلح در غرب آسیا و برخی نقاط دیگر مانند آسیای مرکزی، آمریکای لاتین و شرق آسیا را خط قرمز راهبردی و تاکتیکی خود تلقی می‌کنند.

تاسیس داعش و دیگر گروه‌های تروریستی توسط دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا نیز نشات گرفته از همین بحران زیست بودن واشنگتن است. در چنین شرایطی باید بخشی از جمله برنز را درست دانست:اینکه آمریکا به تنهایی مسدول حل هیچ یک از مشکلات آزار دهنده منطقه غرب آسیا نیست! با این حال برنز اشاره‌ای به مصدر این بحران‌ها که خود کاخ سفید می‌باشد، نکرده است! 

نکته دوم، به ارائه راه حل معضلات جاری از سوی رئیس سازمان سیا معطوف می‌شود. وی (برنز) می‌گوید جهت حل این بحران‌ها و حتی مدیریت آنها، باید تن به رهبری فعال ایالات متحده داد. صورتبندی ادعای برنز چندان دشوار به نظر نمی‌رسد. اینکه آمریکا بحران‌ها را خلق می‌کند، در قبال حل آنها مسئولیتی بر عهده نمی‌گیرد و در نهایت، صرفا در صورت پذیرش رهبری و محوریت واشنگتن، حاضر است با بازیگرانی که در متن و فرامتن بحران خلق شده وجود دارند وارد مذاکرات و بده بستان‌هایی شود.

اگرچه برخی تصور می‌کنند ویلیام برنز فردی کارکشته و با تجربه در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی محسوب می‌شود، اما مواضع اخیر وی نشان داد که اتفاقا قدرت تحلیل و شناخت ماهیت پنهان و حتی ابعاد آشکار تحولات جاری در منظقه غرب اسیا و نظام بین المللی را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت.

برنز به مانند جوبایدن، خود را نماد یک بازیگر خلاق و فعال در حوزه سیاست خارجی قلمداد می‌کند، اما قرائت ساده انگارانه آن در قبال بحران‌های خودساخته واشنگتن در عرصه جهانی، به وضوح نشان می‌دهد که هنوز برخی پیش فرض‌های نادرست ذهنی و عملیانی در ذهن رئیس سازمان سیا سایه افکنده است.

عقب نشینی مفتضحانه ناتو از افغانستان، شکست آمریکا در هدایت تحولات پسینی جنگ اوکراین و در نهایت، شکست مشترک کاخ سفید و کابینه رژیم صهیونیستی در جنگ غزه به وضوح نشان می‌دهد که برنز و بایدن حتی در مواردی قدرت توصیف حداقلی تحولات جهانی را ندارند، چه رسید به مدیریت آنها!

انتهای پیام/

ارسال نظر