صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۵۷ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۲

نگاهی به نقش اجتماعی مجسمه‌های شهری تهران

مجسمه‌ها در کنار سایر عوامل موجود در محیط، خاطرات شهروندان را تشکیل می‌دهند و هویت شهر را می‌سازند؛ لذا با توجه به سابقه‌ تاریخی به‌کارگیری مجسمه در شهر‌های مختلف دنیا، توجه به این امر در کشور ما نیز حائز اهمیت است.
کد خبر : 892353

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، حضور آثار هنری به‌خصوص مجسمه‌ها در فضای شهری، موجب ارتقای این فضا‌ها ازنظر فرهنگی، هنری، زیبایی و در نتیجه، آرام‌سازی محیط زندگی شهروندان می‌شود.

مجسمه‌ها در کنار سایر عوامل موجود در محیط، خاطرات شهروندان را تشکیل می‌دهند و هویت شهر را می‌سازند؛ لذا با توجه به سابقه‌ تاریخی به‌کارگیری مجسمه در شهر‌های مختلف دنیا، توجه به این امر در کشور ما نیز حائز اهمیت است.

* میدان‌های شهر در مرکز توجه 

 طراحی بخش مرکزی میدان، وجه مهمی از طراحی یک میدان مطلوب شهری است. این عنصر عمودی میانی در میدان‌های خوب، کاملاً شاخص و «فرا خواننده» به نظر می‌رسد؛ درحالی‌که احساس می‌شود با کششی قوی کل فضای اطراف را حمایت می‌کند.

نصب تندیس و مجسمه‌ی نمادین در مرکز میدان‌ها، اجرای آب‌نما و فواره، گل‌کاری و چمن‌کاری و گهگاه کاشت درختان بلندی مثل کاج که به دلیل شکل و قامت خاص، باوجود انبوهی، مانع دید نیستند (میدان پاستور و میدان قزوین تهران)، اقداماتی در جهت هویت و شخصیت بیشتر بخشیدن به هر یک از این فضا‌های شهری و نیز تقویت اثرات بصری در میان شهروندان است؛ که در ایران با شروع مدرنیزاسیون در اوایل دوران پهلوی آغاز می‌شود.

درزمینه طراحی این‌گونه فضاها، آنچه بیشتر در آن سال‌ها رایج بوده، برافراشتن مجسمه‌های عظیم بر پایه‌ها و ستون‌های بلند در مرکز میدان‌هاست که اغلب با نمادی از اقتدار بوده‌اند یا بیانی سمبلیک از رویدادی تاریخی و یا چهره و پیکره‌ مشاهیر؛ آنچه مهم است این‌که این عناصر شهری، از مسافت‌های دور با تمام وجود خودنمایی می‌کرده‌اند؛ بدین‌جهت که عامل «مقیاس»، بیش و پیش از هر چیز موردتوجه معماران و صنعتگران آن دوران بوده است!

* مجسمه‌سازی در ایران

مجسمه‌سازی و مجسمه‌های شهری در معنای امروزی‌اش در کشور ما مقوله کاملاً تازه‌ای است و از هیچ سنت جاری بهره نمی‌برد. هرچند سرزمین ما، از منظر تاریخ، از شاهکار‌های مجسمه‌سازی قبل از تاریخ املش و برنز‌های لرستان و آثار بی‌شمار هخامنشی، اشکانی و ساسانی غنی است، اما این فاصله هزار و سیصدساله گسستی کامل از سنن و آداب و قابلیت‌های اجتماعی آن با هنر مجسمه‌سازی ایجاد کرده است.

مجسمه‌سازی به معنای کنونی آن، به‌موازات جریان تجددطلبی و تعبیه مباحث مدرنیته به کشور وارد شد؛ ازجمله مجسمه‌های سنگی فیگوراتیو کاخ‌های سلطنتی قاجار گرفته تا مجسمه سوار بر اسب ناصرالدین‌شاه ازجمله نمونه‌های ابتدایی این جریان است. در غرب این موضوع با عنوان «ژنرال سوار بر اسب» شناخته می‌شود و جریان غالب مجسمه‌سازی شهرهای اروپا بوده است. 

در ایران هم متاثر از همین رویکرد مجسمه‌هایی ساخته می‌شود، با این تفاوت که در ایران مجسمه‌سازی محیطی در این دوران، در انحصار حاکمیت و عناصر پیرامونی است و پیوندی با توده‌های مردم و محیط شهری ندارد.

مجسمه سوار بر اسب ناصرالدین‌شاه، نماد قدرت شاهی، اقتدارگرایی و نگاه از بالا به جامعه. چه در دوران پهلوی اول و چه در دوره دوم پهلویی مجسمه عموما به «مجسمه شاه» خلاصه می‌شد و اکثر این مجسمه در ارتفاع میدان‌ها قرار می‌گرفتند که نمادی بودند از استبداد

این مجسمه در فاصله کوتاهی از نصب توسط رضا خان پایین کشیده شد و در ادامه ذوب شد و از فلز آن برای ساخت اسلحه استفاده شد. ذوب شدن آن به‌وسیله رضاخان، جریانی نمادین (سمبلیک) است.

در سازمان‌دهی جدید شهر‌ها و تغییر سیمای شهر در دوران پهلوی که در وهله اول از طریق ایجاد شبکه وسیع خیابان‌ها صورت می‌پذیرد، تقاطع‌های نوین و میادین جدید، به‌منزله عرصه نمایش اقتدار شاهی، محل نصب مجسمه‌های رضاشاه و محمدرضاشاه قرار می‌گیرند.

معدود مجسمه‌های دارای مضامین دیگر هم به‌عنوان مظاهر اقتدار سیاسی حکومت هستند. البته مجسمه‌های میدان‌هایی نظیر میدان فلسطین که با پیکر فرشتگان کوچک و پرندگان تزیین‌شده و میدان امام حسین که باهدف تلطیف فضای شهری و محیط زندگی ساکنان شهر تزیین یافته است، معدود و کمیاب‌اند.

* «میدان حر» یکی از متمایزترین نماد‌های تهران

در بین مجسمه های معروف تهران، میدان حر مثالی است از میدان‌های خوب تهران که البته بار تاریخی‌اش بر ارزش آن می‌افزاید. گرچه بدنه‌ استوانه‌ای شکل که مجسمه‌ معروف بر آن استوار است، در طول زمان دستخوش تغییرات نازل و مبتذل شده است.

تندیس نبرد گرشاسب با اژد‌ها در میدان حر تهران در سال ۱۳۱۵ در میدان قرار گرفت. انجام پروژه از سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۵ طول کشید و توسط غلامرضا رحیم‌زاده ارژنگ ساخته شده است. از ویژگی هایی خاص طراحی این مجسمه این است که از هیچ سو به ناظر پشت نمی‌کند و موضوع آن از همه‌ جهات قابل‌درک و مشاهده است

مطابق اسناد تصویری موجود، می‌توان ادعا کرد یکی از متمایزترین نماد‌های شهری در محدوده‌ مرکزی تهران، مجسمه‌ واقع در این میدان است.

بدنه سیمانی آن در عین سادگی، هنرمندانه طراحی‌شده است. تمساح و پهلوان نیزه به دست، هر دو در حالتی مجسم شده‌اند که سوار بر بدنه مجموعاً ترکیبی به دست می‌دهند که مخروطی را در ذهن متصور می‌سازد و این مناسب‌ترین و متداول‌ترین حالت برای چنین منظوری است. طراحی مجسمه به‌گونه‌ای است که از هیچ سو به ناظر پشت نمی‌کند و موضوع آن از همه‌ی جهات قابل‌درک است.

در حال حاضر، احداث حوض‌ها و فواره‌های حقیر پیرامون مجسمه و چمن‌کاری‌های تنک که ابداً تناسبی باعظمت و ابهت عنصر میانی ندارند، تنها اقداماتی هستند که احتمالاً به جبران خسارات وارد آمده بر باغ‌های مشجر این محدوده در طول زمان و به‌منظور تلطیف هوای کمابیش آلوده این نقطه از تهران انجام‌شده‌اند.

*  نقش حساس و اجتماعی مجسمه‌های شهری

حمید شانس درباره مجسمه‌های پیش از انقلاب می‌گوید این مجسمه‌های شهری جریانی یک‌سویه در جهت تحمیل قدرت حکومت و جریانی ارعابی بر اساس بزرگ‌نمایی حماسه وار شاه است، نه نیاز‌های شهر، مردم و محیطی که بی‌توجه می‌ماند. تلاش‌های محدودی هم که به‌وسیله فرح پهلوی، در اواخر حکومت شاه صورت می‌پذیرد، کوتاه‌مدت و کم اثر است. جریان انقلاب با پایین کشیدن مجسمه‌های محدود و عمدتاً کم‌ارزش هنری توأم است. اما همین اتفاق نشان از نقش حساس و اجتماعی مجسمه‌های شهری و حساسیت توده‌های مردم نسبت به آن دارد و در وقفه طولانی جریان مجسمه‌سازی شهری بعد از انقلاب کاملاً مؤثر می‌افتد.

در بحبوحه انقلاب مجسمه‌ها از ارتفاع میادین پایین کشیده شدند و در ادامه بعد انقلاب هم‌جوار شهروندان در معابر قرار گرفتند که نمادی از مردمی بودن و عمومی شدن هنر بود

از حدود سه دهه‌ پیش در اغلب شهر‌های ما یادمان‌های کلیشه‌ای به بهانه‌های مختلف در میادین نصب شدند که در بسیاری از موارد فقط برای کسب درآمد بودند. هرچند مواردی از آن‌ها را می‌توان نتیجه‌ شرایط اجتماعی آن زمان دانست و در بستر زمانی خود تجزیه‌وتحلیل نمود.

البته در همان زمان حجم‌های دیگری ساخته شدند که نقش تخریبی آن‌ها به‌مراتب بیش‌تر بود. ساختن انواع میوه‌ها نظیر پسته، انار و... هم‌چنین انواع حیوانات نظیر اردک، در شهر‌هایی که این پدیده‌ها در آن‌ها شهره‌اند، بلای جان مجسمه‌سازی شهری برای سال‌های متمادی بود.

طی سال‌های اخیر مجسمه‌های شهری به شکل نامتوازن و نامطلوبی گسترش پیدا کردند و هر روزه شاهد آثاری هستیم که در آن‌ها هیچ نشانی از هنر و ایده خلاقه دیده نمی‌شود

 به‌هرحال پس از چند سال رونق این نوع مجسمه‌سازی، به‌واسطه‌ انتقاد‌های متعدد، از تعدد آن‌ها کاسته شد. بعد‌ها با تأسیس شورای نظارت بر نصب مجسمه‌ها تا حدی اصول اولیه در مجسمه‌های شهری رعایت شد. اما گویی هم چنان موارد متعددی این‌سو و آن‌سو پیدا می‌شوند که انگار از چشم این نظارت‌ها دورمانده است.

نکته‌ منفی آنجاست که در مواردی برخی از این حجم‌ها رجعتی به همان الگو‌های کلیشه‌ای است که اگرچند دهه‌ پیش فقط در شهرستان‌ها ساخته می‌شدند، هم‌اکنون پس از گذشت سال‌ها، در پایتخت ساخته می‌شوند مانند نمونه‌هایی که در سال‌های اخیر در گوشه کنار معابر تهران نصب‌شده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر