سفیر ایران در افغانستان: پاکستان از توافق سهجانبه ایران، هند و افغانستان نگرانی ندارد/ مرگ ملااختر انسجام طالبان را از بین میبرد/ حذف افراطگرایان، زمینه خروج نیروهای فرامنطقهای از افغانستان است
سمیرا امیرچخماقی، گروه بینالملل خبرگزاری آنا: محمد اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان هفته گذشته در تهران با رئیسجمهوری ایران و نخستوزیر هند پشت میز مذاکرهای سه جانبه نشستند تا با امضای توافقنامه چابهار که هند را به افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی متصل میکند و فصل جدیدی از روابط را بین ایران و افغانستان شکل دهند.
روابط ایران و افغانستان به دلیل با فرهنگ مشترک دو کشور و حضور جمعیت زیاد مهاجران افغان در ایران در سالهای گذشته گرهی اهمیتی دوچندان برای دو کشور دارد؛ هر چند اختلافات سیاسی و مرزی نیز در این میان همچنان وجود دارند و هر از گاهی نمود پیدا میکنند.
محمد رضا بهرامی از آبان ماه 1392 به عنوان سفیر ایران در کابل مشغول به فعالیت است. بهرامی پیش از این نیز در سالهای 1381 تا 1384 سفیر ایران در افغانستان بوده است و مدتی نیز به عنوان سرکنسول ایران در قندهار فعالیت داشته است.
در پی سفر اخیر اشرف غنی به ایران، بهرامی در گفتوگویی مشروح با خبرگزاری آنا از این سفر و آینده روابط دو کشور گفت. سفیر کشورمان در افغانستان از مرگ ملا اختر و انتخاب رهبر جدید طالبان،حل اختلافات مرزی هیرمند و ... در این گفتوگو سخن گفت.
مشروح این گفتوگو را میخوانید:
در مورد سفر اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان به تهران و نشست سه جانبه که در دولت جدید برای اولین بار برگزار شد، بفرمایید که این نشست چه تأثیراتی را در روابط ایران و افغانستان خواهد داشت؟
سفر رئیسجمهوری افغانستان دومین سفر ایشان به کشورمان از زمان تشکیل دولت وحدت ملی است. هر چند این سفری دوجانبه نبود و در قالب نشست سه جانبه ایران و افغانستان و هند و با هدف امضای سند سه جانبه موافقتنامه تاسیس دالان حمل و نقل و گذر بینالمللی با محوریت بندر چابهار بین سه کشور صورت گرفت، مجموعه دیدارها و گفتوگوهای ایشان با مقامات جمهوری اسلامی ایران توانست تصویر واضحتری از آینده مناسبات و روابط دو کشور را به نمایش بگذارد.
در بعد دو جانبه، بسته همکاریهای دو کشور که حاوی طیفی از موضوعات و موارد مورد نظر دو طرف در چارچوب توسعه همه جانبه روابط است و متعاقب آن انعقاد سند جامع همکاریها که در واقع میتوان آن را نقشه راه روابط دو طرف در سالهای آتی قلمداد کرد از جمله موضوعات اصلی بودند که در دیدارها میان مقامات عالی دو طرف مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت.
نکته دیگری که قابل توجه بود و در مذاکرات نیز مورد بررسی قرار گرفت تاکید بر اهمیت امنیت و ثبات در افغانستان و تلاش در خصوص دستیابی به دیدگاهی مشترک میان دو طرف به منظور مقابله با تهدیدهای موجود که عمدتا شامل گروههای افراطی و نیز مواد مخدر میشوند، بود.
میتوان گفت که این سفر موجب تقویت درک و فهم یکسان دو طرف از ضرورت توسعه و پیشبرد مناسبات دوجانبه و همچنین تلاش به منظور تقویت همکاریهای منطقهای در ابعاد مختلف با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در منطقه شد. نشست سهجانبه مقامات عالی سه کشور ایران و افغانستان و هند و توافقنامهای که به امضا رسید بیانگر همین تمایل و خواست طرفین برای افزایش همکاریها باید تلقی شود. افغانستان کشوری محاط در خشکی است و برای توسعه نیازمند دسترسی به آبهای آزاد، تنوع در مسیرهای دسترسی، امکان بهرهبرداری از منابع و ذخایر موجود در آن کشور با جذب سرمایه خارجی و مسیرهای مطمئن برای صادرات و تقویت همکاریهای منطقهای است. توافقنامه سهجانبه را میتوان گامی آغازین در این مسیر تلقی کرد . ایده CONNECTIVITY که مفهوم تقویت اتصالات منطقهای را باید در این مورد از آن برداشت کرد، پیام روشن این نشست است. تحقق این مفهوم به معنای استفاده از همه ظرفیتهای موجود در منطقه و قرار دادن همه رقابتهای احتمالی در قالبی سازنده و بر مبنای توجه به منافع همه طرفهاست.
نکته قابل توجه دیگری که در این موافقتنامه مورد تاکید قرار گرفته قابل اعتماد بودن دالان تعریف شده است. در واقع، اعتماد، یکی از کلیدواژههای تعیینکننده در شکلدهی همکاریهای دو و چند جانبه در این منطقه محسوب شده و به درستی در این متن مورد تاکید هر سه طرف قرار گرفته است.
همچنین مبنای نشست سه جانبه و توافقنامه بهامضا رسیده را در واقع نیاز مشترک همه طرفها برای توسعه نیز باید قلمداد کرد. این نیاز خود زمینهساز افزایش تمایل برای همکاری محسوب میشود.
موارد فوق به مفهوم همان درک مشترکی است که در نتیجه این نشست تقویت شد.
تحلیلهایی در این باره وجود دارد که امضای توافقنامه چابهار و برگزاری این نشست سهجانبه ممکن است بر روابط ایران با پاکستان تأثیرگذار باشد. فکر میکنید ایران چگونه میتواند از چنین روندی جلوگیری کند؟
مبنای این تحلیلها با خواست و اراده مقامات جمهوری اسلامی ایران نه تنها همسو نیست بلکه در تضاد نیز است. ضمن اینکه ما چنین علامتی را از طرف پاکستانی نیز دریافت نکردهایم. بین ایران و پاکستان منافع مشترک، نگرانیهای مشترک و نیازهای مشترکی نیز وجود دارد که در کنار تاریخچه مناسبات دو طرف، پشتوانه قابل توجهی برای استمرار و تقویت مناسبات محسوب میشود. از سوی دیگر برای دستیابی به توسعه منطقهای باید از همه ظرفیتهای موجود در منطقه استفاده کرد و همکاری دولتهای چین و پاکستان در ارتقای ظرفیت بندر گوادر که در همسایگی بندر چابهار است نیز در همین راستاست. اصولا این قبیل فعالیتها را نباید در مقابل هم دید بلکه همه آنها در مسیری است که بدان اشاره شد.
در این باره توجه به چند نکته حائز اهمیت است :
- توافق دو یا چند جانبه بین کشورهای یک منطقه نباید به مفهوم فاصله میان کشورهای توافق کننده با سایر کشورهای مستقر در منطقه تلقی شود.
- توافق سه جانبه به روی سایر کشورها برای ورود به آن باز است. محدودیتی در پذیرش سایر کشورها وجود ندارد و تنها باید کشور متقاضی منافع خودش را در این توافق قابل تعریف بیابد.
- توافق بنای رقابت با هیچ سازوکار دیگری را در منطقه ندارد. اصولا در تجمیع ظرفیتهاست که منافع جمعی قابل دستیابی است.
- توافق تمایل به دستیابی به تعریف مشترک با سایر سازوکارهای مشابه موجود در منطقه دارد.
- رقابتهای احتمالی موجود نیز باید در قالبی سازنده قرار گیرند که تلقی تمایل به حذف منافع هیچ طرفی از آن برداشت نشود.
این نگاهی است که مبنای تصمیم مقامات جمهوری اسلامی ایران در توافق سهجانبه قرار داشته است.
مشکلات مربوط به استفاده از منابع آبی رود هیرمند همچنان میان ایران و افغانستان باقی است. مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیر خود با رئیسجمهوری افغانستان به این امر تأکید کردهاند. آیا در این اواخر مذاکراتی به قصد حل این معضل میان دو طرف برگزار شده؟ و اصولا برنامه دولت ایران برای این موضوع چیست؟
درباره رودخانه هیرمند بین ایران و افغانستان، توافقنامهای منعقد شده استکه هر دو طرف خود را بدان پایبند میدانند. اجزای این توافقنامه ظرف سالهای گذشته توسط بخشهای دو طرف مورد بررسی قرار گرفته و به مرحله اجرا درآمده است. برگزاری نشستهای کمیساران آبی هر دو کشور که دور شانزدهم آن اخیرا برگزار شد، فعالسازی این قرارداد محسوب میشود.
قرارداد هیرمند تنها قرارداد آبی افغانستان با سایر همسایگانش است. میزان حقابه ایران از هیرمند در این قرارداد مشخص است و طرف افغان هم متعهد به اجرای آن است. جزئیات مربوط به این قرارداد توسط کمیساران آب هر دو کشور در نشستهای دورهای مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
چگونگی بهکارگیری دو فاکتور منابع و نیازها مورد توجه هر دو طرف قرار گرفته است؛ بدین ترتیب که چگونه میتوانند در قالب تامین منافع متقابل به رفع نیازهای متقابل بپردازند. در این چارچوب، مذاکره در مورد سایر موضوعات و از جمله منابع آبی مورد تأکید دو طرف قرار گرفته و برداشت مثبتی از آن ایجاد شده است. نکته قابل توجه در تنظیم مناسبات دو کشور قرار دادن موضوعات مختلف در قالب فنی و تکنیکی است.
وجود پایگاههای امنیتی و نظامی امریکا در افغانستان همواره یکی از نگرانیهای امنیتی ایران در خصوص افغانستان بوده است آیا تاکنون مذاکراتی با دولت افغانستان برای برچیدن این پایگاهها انجام شده است؟
استقرار پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان بر اساس توافقنامه منعقد بین دولت این کشور و مقامات آمریکایی انجام شده و نگاه جمهوری اسلامی ایران در خصوص استقرار پایگاههای نظامی خارجی در کلیه کشورهای اسلامی قبلا اعلام شده است. ما ضمن احترام به حق حاکمیت ملی دولت افغانستان بهعنوان یک دولت مستقل، ملاحظات و نگرانیهای خود در این باره را به اطلاع مقامات مرتبط افغانستان رساندهایم. البته بخشی از این ملاحظات در قالب بخشهای امنیتی سند جامع همکاریهای ایران و افغانستان مورد توجه قرار گرفته است.
متاسفانه ظرف سالهای اخیر شاهد توسعه حضور و فعالیت گروههای افراطی و پیوند این گروهها با یکدیگر به گونهای که موجب افزایش میزان تهدید شدهاند، بودهایم. بهطور طبیعی تحقق همکاریهای منطقهای و دستیابی به توافق و مساعی جمعی در مقابله با تهدیدات مشترکی که کشورهای منطقه با آن مواجه هستند از جمله افراطگرایی، تروریسم و مقابله با مواد مخدر مناسبترین روش برای مقابله با این تهدیدات و ممانعت از حضور نیروهای فرامنطقهای است.
مرگ ملا اختر محمد منصور احتمالا چه تأثیراتی بر فعالیتهای طالبان در افغانستان میگذارد، فکر میکنید رهبری هیبت الله آخوندزاده چه تأثیری بر روابط طالبان با دولت افغانستان دارد؟
تغییرات ایجادشده در افغانستان ظرف سالهای اخیر بهوضوح نشاندهنده خواست و تمایل مردم این کشور برای عدم بازگشت به گذشته و در این حال حفظ دستاوردهای سالهای اخیر است. ادامه بحران و ناامنی علاوه بر اینکه بهانه لازم را برای ادامه حضور نیروهای خارجی فراهم میسازد، مانع از توسعه میشود، نگرانیهای منطقهای در مورد رشد افراطگرائی را افزایش میدهد و به طور طبیعی میتواند بر ثبات برخی دولتهای ملی در منطقه تاثیرگذار باشد.
انسجام اولیه طالبان متعاقب علنیشدن مرگ ملا عمر و به دلیل ویژگی کاریزماتیکی که وی در میان این گروه از آن برخوردار بود نتوانست ادامه یابد و در یک سال گذشته با ایجاد گسستهایی در این مجموعه مواجه بودهایم. به نظر میرسد این حالت، با تغییر جدیدی که در رهبری این گروه ایجاد شده است، ادامه یابد. البته فعالیتهای آنان نیز با توجه به مواضع اعلامشده از سوی رهبر جدید حداقل در کوتاه مدت و در مسیر گذشته ادامه خواهد یافت، هر چند نمیتوان تصویر روشنی برای موفقیت این فعالیتها تصویر کرد.
باید این موضوع را پذیرفت که دولت در افغانستان از مرحله نگرانی برای بقا در مقابل گروههای شورشی عبور کرده و علیرغم مشکلاتی که با آن مواجه است به مسیر خود ادامه خواهد داد. پذیرش این مهم از سوی دیگر گروههای شورشی در این کشور خصوصا اگر بخواهند بهعنوان بازیگرانی مستقل در عرصههای مختلف بروز و ظهور یابند، بدین مفهوم خواهد بود که باید بتوانند اهداف و خواستههای خود را به صورت روشن و تعریفشده در قالب مذاکرات صلح با دولت این کشور ارائه کنند. مذاکراتی که قاعدتا کوتاهمدت نخواهد بود، اما روندی است که شکل بازی فعلی را از حالت سیاه و سفید یا بازی با حاصل جمع صفر خارج و فرصتهای بیشتری را در اختیار همه قرار خواهد داد.
نکته دیگری که در باره صلح و مذاکره بین دولت و گروههای شورشی قابل توجه است ضرورت بهرهگیری از همه ظرفیتهایی است که در منطقه میتوانند کمککننده باشند. باید پذیرفت برنده صلح و ثبات در افغانستان تنها دولت و مردم این کشور نیستند و سایر کشورهای منطقه نیز از بهره آن برخوردار خواهند شد.
همیشه عنوان شده است که اگر نقش میانجیگرانه ایران در کنفرانس بن نبود، هرگز این کنفرانس با موفقیت به اتمام نمیرسید. اگر قائل به درستی این روایت باشیم، باید گفت آنچه پس از این کنفرانس در افغانستان انجام شد نتوانست برخی نگرانیهای ما را به ویژه در زمینه حضور نیروهای خارجی در منطقه رفع کند. به عبارت دیگر، ما به اندازه تلاشهایمان در افغانستان، بهرهمند نشدیم. شما در این باره چگونه فکر میکنید؟
زاویه نگاه من در این خصوص با شما متفاوت است. اول؛ ثبات در افغانستان خصوصا برای کشورهای همسایه اگر بخواهند از نگرانیهای ناشی از بیثباتی در این کشور در امان باشند، یک انتخاب نیست، یک الزام و یک نیاز واقعی است.
دوم؛ آنچه در بن انجام شد کمک به مردم کشور همسایهای بود که برخوردار از یک تاریخ و فرهنگ بوده و در یک حوزه تمدنی مشترک قرار داریم.
سوم ؛ ایران به عنوان کشوری که رفتاری صلحجویانه و مسالمتآمیز خصوصا در سدههای اخیر داشته و در صف مقابله با افراطگرایی و تروریسم قرار دارد، لازم بود تا در کنار جامعه بینالملل اراده خود در این خصوص به نمایش بگذارد. البته این نکته قابل بیان است که متاسفانه پاسخ درخوری از سوی برخی کشورهای فرامنطقهای که داعیه مقابله با تروریسم را دارند، دریافت نکرد، اما این موضوع نمیتوانست و نمیتواند تغییری در خواست و اراده ما برای استمرار این سیاست ایجاد کند.
چهارم؛ تا زمانی که نتوانیم یک همکاری منطقهای قابل اعتماد برای مقابله با افراطگرایی فراهم کنیم نمیتوانیم بهانه حضور نیروهای فرامنطقهای را از بین ببریم. گروههای تندرو و حامیان آنها خواسته و یا ناخواسته با ادامه فعالیت خود موجبات ادامه حضور این نیروها را فراهم میسازند.
پنجم؛ برای مدیریت نگرانیهای ناشی از چگونگی حضور نیروهای خارجی باید به تقویت دولت ملی در افغانستان به گونهای که بتواند به صورت کامل از توان مقابله با افراطگرایی برخوردار باشد و توسعه مناسبات با آن اقدام کرد.
بزرگترین بهره ما از افغانستان بازگشت کامل ثبات و استقرار در این کشور، ایجاد روابطی کاملا دوستانه، اطمینانبخش و قابل اعتماد بر پایه احترام متقابل، توسعه همهجانبه مناسبات در بخشهای مختلف و بهرهگیری از ظرفیتهای متقابل برای رفع نیازهای موجود است. این مسیری است که باید با جدیت و دقت در آن حرکت کرد.
توافق امنیتی ایران و افغانستان که از زمان آقای کرزی قرار بود بین دو کشور به امضا برسد و در این سفر هم موضوع گفتوگوها بود در چه مرحلهای است؟
دستیابی به توافق در حوزه امنیتی شامل موضوعات مختلفی میشود که مذاکرات لازم درباره آن، بین دو طرف تا حدودی انجام شده است و کماکان ادامه دارد. بخشی از این توافق که شامل موضوعات کلی و در واقع چشمانداز این نوع از همکاریها میشود در قالب سند جامع همکاریهای دو کشور دیده شده است و بخش دیگری نیز که عمدتا شامل موضوعات جاری میشود در مذاکرات مسئولان در جریان است. شخصا چشمانداز هر دو بخش را مثبت ارزیابی میکنم؛ هر چند باید به عامل زمان توجه جدیتری در این رابطه مبذول شود.
انتهای پیام/