صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۵۴ - ۰۲ دی ۱۴۰۲
نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد؛

چرا جزایر سه‌گانه همواره ایرانی خوانده می‌شوند؟ + اسناد

روز‌های اخیر دوباره ادعای بی‌اساس درباره جزایر سه‌گانه ایرانی مطرح شده است. در این گزارش تلاش خواهیم کرد با بازخوانی یک پژوهش به واکاوی این موضوع بپردازیم که چرا این جزایر همواره ایرانی خوانده می‌شوند.
کد خبر : 886538

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، روز‌های اخیر دوباره امارات ادعای بی‌اساس خود را درباره جزایر سه گانه همیشه ایرانی مطرح کرد و کشور‌های عربی خلیج‌فارس هم به حمایت از این ادعای بی‌مایه پرداختند. (بخشی از بیانیه ششمین نشست مجمع همکاری عرب و روسیه درباره جزایر سه‌گانه ایرانی)

ادعاها درباره جزایر سه گانه از سوی امارات در حالی به اوج رسیده که این کشور توانسته است در ادامه زیاده خواهی‌ها، سایر کشورهای عربی را در قالب سازمان‌های منطقه‌ای همچون شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را با خود همراه کند. در واقع، امارات متحده عربی بیش از هر زمان دیگری برای همراه کردن دولت‌های عربی جهت تحت فشار قراردادن ایران در موضوع غیرقابل مذاکره جزایر سه گانه، فعال شده است و از همه ابزارهای سیاسی خود در منطقه بهره برداری می‌کند.

در این راستا با بازخوانی یک پژوهش با عنوان «دلایل متقن و محکم در مورد حقانیت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس»، تلاش خواهیم کرد به زبانی علمی به واکاوی موضوع بپردازیم. نگارنده در این پژوهش در پی آن است تا برای پرسش‌های زیر پاسخ‌های درخوری ارائه کند: دلایل سیاسی و حقوقی ایران برای حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک چیست؟ مستندات امارات در این‌باره کدام است؟ وی در این نوشتار مفصل سعی کرده تا موضوع را با رویکردی تاریخی و حقوقی تبیین کند.

مجتبی رضایی سرچقا پژوهشگر این مقاله در اثبات و پذيرش بي‌قيد و شرط تعلق جزاير سه‌گانه خليج‌فارس به ايران، می‌نویسد: دلایل متقنی وجود دارد که بر اساس آنها حاکميت ايران بر اين جزاير غيرقابل انکار است. در ادامه دلایل و منظرهای مختفلی را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد:

الف) حقوق بين‌الملل؛
ب) اسناد تاريخی؛
ج) اصل تقدم تصرف و اثبات اشغالگری انگليس؛
د) اصل استوپل و اعتراف به حق حاکميت ايران؛
هـ) اصل جانشينی در معاهدات و لزوم پايبندی امارات به تفاهم 1971.م.

منطقی و به زبان ساده

به زعم نگارنده یکی از آشکار‌ترین دلایل بر بی‌پایه بودن ادعای امارات بر جزایر همیشه ایرانی تاریخ تاسیس این امیر نشین‌های کوچک کناره خلیج پارس است، مجتبی رضایی سرچقا در این باره می‌گوید:  «با توجه به اعمال حاکمیت دوباره ایران پس از چند دهه اشغالگری انگلیس در این جزایر هنوز کشوری به نام امارات بوجود نیامده بوده که بخواهد ادعایی داشته باشد.» 

به واقع این خود نشانه‌ای روشن بر بی‌اساس بودن ادعای امارات است، بازپس گیری جزایر سه‌گانه ایران در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱میلادی رخ داد و این در حالی است که این کشو در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ میلادی تأسیس شده است.

جزایر ابوموسی، تنب‌های بزرگ و کوچک در نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه که توسط آدولف اشتیلر ترسیم شده‌است.

رنگ جزایر در نقشه، مالکیت آن‌ها را برای ایران ثابت می‌کند

به قول منطق‌دانان آدم نمی‌تواند پیش از پدرش به جهان آید، بر همین سیاق کشوری نمی‌تواند بر خاکی پیش از شکل‌گیری خود حاکمیت داشته باشد که بخواهد بعدتر مدعی آن شود.

از منظر حقوق بین‌الملل

نخستین قانون برای حق حاکمیت بر دریاها، قانون «تیر رس توپ» بود که در سال ۱۷۰۲ میلادی وضع شد، سپس دو قانون (سه تا شش مایل و دوازده مایل، و برخی کشور‌ها برای بیشترین بهره مدعی حاکمیت تا دویست مایل از ساحل) دیگر وضع شد که به دلیل تفاوت شدید موجب اختلاف و درگیری شدند.

رضایی سرچقا به این نکته اشاره می‌کند که سرانجام برای جلوگیری از اختلاف «سه کنوانسیون، بوسیله سازمان ملل متحد در سال‌های ۱۹۵۸. م و ۱۹۶۰. م در ژنو و در سال ۱۹۸۲ م در شهر مونتیگوبی (جامائیکا) منعقد و عرض دریایی سرزمینی بین حداقل سه و حداکثر دوازده مایل دریایی تعیین شد.»

موقعیت جزایر سه‌گانه ایران در خلیج فارس

او با اشاره به این موضوع که هر مایل برابر با ۱.۶۰۹۳ کیلومتر است می‌نویسد: اگر بنا را بر همین کنوانسیون ملل متحد بگذاریم، سه مایل برابر با ۴.۸۲۷ کیلومتر و ۱۲ مایل برابر ۱۹.۳۰۸ کیلومتر می‌شود. براین اساس: «اگر از آخرین حد جزر از جزیره قشم، عرض دریای سرزمینی را تا دوازده مایل ۲۲ کیلومتر) ادامه داده و از طرف تنب بزرگ هم به طرف قشم دوازده مایل ادامه دهیم، متوجه خواهیم شد که در واقع فاصله این دو جزیره، کمتر از ۲۴ مایل است. همین امر در مورد تنب کوچک و ابوموسی نیز صادق است؛ بنابرین، دریای سرزمینی ایران، به صورت یکپارچه تا دوازده مایلی جنوب جزیره ابوموسی ادامه دارد.» این در حالی است که فاصله امارت شارجه که مدعی ابوموسی است تا این جزیره ایرانی ۶۴ کیلومتر است!
پس از منظر حقوق بین‌الملل امارت شارجه و به تبع آن امارات متحده اجازه هیج ادعایی درباره این جزایر همیشه ایرانی را ندارند.

 اصل تاریخ و اسناد

از منظر پژوهش مورد نظر دلیل دیگر بر همیشه ایرانی بودن جزایر سه‌گانه، اصل تاریخ و اسناد است. بر این اساس همچون انسان که شجره‌نامه و شناسنامه دارد که در آن به قولی رد خون او آشکار می‌شود، کشور‌های واقعی و نه جعلی (مانند رژیم غاصب) رد تاریخی دارند.

نقشه خلیج فارس مربوط به سال ۱۸۳۳ میلادی-جزایر بوموسا و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک با رنگ قرمز مشخص شده است

این پژوهشگر می‌نویسد در اسناد تاریخی خارجی نیز همیشه این جزایر به عنوان بخشی از قلمرو ایران آمده‌اند: «جزایر ابوموسی و تنب، در نقشة لرد کرزن ازایران، در تاریخ ۱۸۹۲. م و نقشة ادارة مساحی هندوستان به تاریخ ۱۸۹۷. م، کتابچه‌های راهنمای دریانوردی فارس چاپ ۱۸۶۴. م و گزارش‌های اداری دولت انگلیس، در سال‌های ۱۸۷۶. م-۱۸۷۵ به عنوان قلمرو ایران درج شده‌اند.» هرچند این اسناد دلیل دیگری بر حقانیت تاریخی ایران است، اما اگر نبودند هم هیچ خللی در حقانیت ایران ایجاد نمی‌شد. بر اساس اصل البینه علی من ادعی، غریبه‌ای که ادعای ارث می‌کند باید خویشاوندی خود را ثابت کند، وگرنه تکلیف ورثه شرعی-قانونی آشکار است.

اصل تقدم تصرف و اثبات اشغالگری انگلیس

راه دیگری که کشور انگلستان و سپس امارات خواستند از راه آن به دروغ برای خود حقی در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی بسازند، بر این اساس بود که این جزایر بی‌صاحب بودند و انگلستان آن‌ها را تصاحب کرده و نه اشغال و در نتیجه انگلستان بر آن‌ها حق حاکمیت داشته و بعدتر امارات.

نقشه منطقه خلیج فارس متعلق به سال ۱۸۸۶ میلادی، ترسیم شده توسط اداره اطلاعات وزارت جنگ انگلیس که در آن،‌ جزایر سه‌گانه در قلمرو ایران هستند

اما دو نکته مهم دیگر که پژوهش منتشر شده در مجله مطالعات خلیج فارس بدان‎‌‌ها اشاره دارد: آشکارا به نظر می‌رسد اگر این امکان وجود داشت که از راه قانون و جعل این سه جزیره ایرانی را از دست ایران در بیاورند با این سه جزیره در دوره پهلوی همان می‌شد که با بحرین شد.
نکته دومی که این پژوهش بر آن تاکید دارد این است که خود انگستان هم همچون نگاهش به بحرین، چشم طمع به این جزایر داشته است که به واسطه عدم امکان رسیدن به آن‌ها، توسط متخصصان خودش منع شده: «در دسامبر ۱۹۴۸. م وزارت خارجة انگلیس از مشاور حقوقی خود، سر ای. بکت، خواستار بررسی و اعلام نظر نسبت به وضعیت حقوقی جزایر تنب و ابوموسی شد. وی در این مورد مینویسد: من به این نتیجه رسیده‌ام که ایران طی سال‌های ۱۸۸۷-۱۸۸۰ بر جزایر تنب و ابوموسی و سیری حاکمیت داشته است.»

حرف آخر

رضایی سرچقا در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که بر اساس دلایل منطقی، حقوقی، تاریخی و حاکمیت ملی آشکار است که این سه جزیره همیشه ایرانی بوده‌اند، هستند و خواهند بود و ادعای امارت و کشورهای عربی بیش و پیش از هرچیز جنگ رسانه‌ای هستند برای تحت فشار قراردادن ایران، آن هم در اصل از سوی قدرت‌های غربی است.

حرف آخر اینکه نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که: اسنادی درباره جزاير سه‌گانه خليج‌فارس در آرشيو ملی بريتانيا موجود است که در آن پيش‌شرط ايران برای تشکيل دولت امارات متحده عربی، به رسميت شناختن حاکميت ايران بر جزاير سه گانه، قرار داده شده است. اين اسناد مربوط به زمان تصميم قوای بريتانيایی برای خروج از منطقه خليج‌فارس است. 

اسناد تاريخي نشان مي‌دهد، جزاير سه‌گانه خليج‌فارس يا در تملک ايران بوده‌اند يا تحت اشغال بريتانيا و يا بطور موقت تحت اشغال دزدان دريایی و چيزی بنام حاکميت عربی بر جزاير سه‌گانه وجود نداشته است.

انتهای پیام/

برچسب ها: پژوهش خوان ایران
ارسال نظر