«مادری» ستون خیمهگاه خانواده است
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، امالبنین چابکی ـ نقش مادری از آغاز حیات بشر به دلیل اهمیت آن در تداوم نسل، از تقدس خاصی برخوردار بوده است و این امر مورد تأکید ادیان الهی و به ویژه اسلام قرار دارد. تغییر کارکردهای خانواده تحت تأثیر انقلاب صنعتی و مبارزه زنان برای کسب حقوق اجتماعی ـ سیاسی، شرایطی را پدید آورد که اهمیت نقش مادری تحتالشعاع قرار گرفت.
ظهور نحلههای فکری، چون اومانیسم، فردگرایی، سکولاریسم، لیبرالیسم و مارکسیسم، در این خصوص تأثیرگذاری جدی داشته و در این راستا شکلگیری فمینیسم در غرب به عنوان جنبش احقاق حقوق زنان، نقش مهمی ایفا کرده است. امواج سهگانه فمینیسم، در این مورد که زنان در مقایسه با مردان، به دلیل تقسیم جنسیتی کار در خانواده و بر عهده داشتن نقش مادری، از شرایط تبعیضآمیزی برخوردارند، اتفاق نظر دارند؛ اما به دلیل تفاوت نگاه به این موضوع، راهکارهای متفاوتی را برای برونرفت از این شرایط، پیشنهاد دادهاند.
فمینیستهای پسامدرن موج سوم با نقد رویکردهای فمینیستهای رادیکال و با استناد به واکنشهایی این رویکرد برانگیخت، دیدگاهی معتدل اتخاذ کرده و سیاستهای خانواده دوستانه را با تأکید بر اهمیت نقش پدری و مادری مورد توجه قرار میدهند.
از واژه «مادری» (motherhood) تعاریف مختلفی ارایه شده است. در فرهنگ آکسفورد، مادری عبارت است از کارهای مربوط به مادر برای بچه، که توسط یک زن انجام میشود. در تعریف فرهنگ جامعهشناسی آکسفورد، بین مادری کردن، به عنوان یک فرایند و مادر بودن، به عنوان یک وضعیت، تفاوت وجود دارد. این نکته از منظر فمینیستها نیز مورد توجه قرارگرفته است.
از دید فمینیسم بین مادری زیستشناختی (قابلیت زیستی بچه زاییدن) و مادری اجتماعی، باید تمایز قایل شد. در اینجا، منظور از مادری، نقشهای مرتبط با پرورش و تربیت، ارضای نیازهای مادی، عاطفی و روانی فرزندان و احساس مسؤولیت در برابر آنها است که از ابتدای حیات جنین آغاز میشود؛ زیرا برخی معتقدند دوره مادری، از همان زمان که سلول تخم در رحم به وجود میآید، شروع میشود.
فمینیسم «feminism»، جنبشی اجتماعی به شمار میرود که هدفش نیل به برابری دو جنس، با بسط حقوق به زنان است. انجام این مطالعه از این منظر حائز اهمیت بوده و از ضرورت برخوردار است که متأسفانه چنین اندیشههایی در عصر جهانی شدن و ارتباطات به سرعت گسترش یافته و به جوامع مختلف از جمله جامعه ما رخنه کرده و تغییرات قابل توجهی را در نهاد خانواده به وجود آورده است.
آینده بشریت به زن به عنوان «مادر» گره خورده است. به همین دلیل در گذشته زنان در همه جای دنیا به نقش زیستشناختی (توانایی زایش) خود مباهات میکردند، زیرا مادری کردن اقدامی بسیار ارزشمند و حقی مقدس محسوب میشد. در واقع زن با مادری کردن، سهم حیاتی و اساسی را در تقسیم کار جنسیتی به عهده میگیرد.
تا چندی پیش، مادری به عنوان حرفهای تمام وقت و منحصر به زنان تلقی میشد. داشتن فرزندان بیشتر، به مادران احساس امنیت بالاتری میداد. در حال حاضر نیز با وجود تغییراتی که در ساختار، کارکرد و تقسیم نقشهای خانوادگی رخ داده و با عنایت به این موضوع که از حدود نیم قرن پیش پژوهشگران در مطالعات خود به پدری «fatherhood» نقش پدر در قبال فرزند پرداختهاند، همچنان بر نقش اساسی زن در تربیت و پرورش کودکان تأکید میشود و هنوز نقشهای مرتبط با تربیت و پرورش فرزندان با نام مادر عجین شده است.
امروزه به خانواده به عنوان یک سیستم نگاه میشود و چنانچه عضوی از خانواده تحت تأثیرعامل یا عواملی قرار گیرد، با واکنش هیجانی سایر اعضا مواجه میشود. وجود مشکل در ارتباطات اعضای خانواده با یکدیگر، سبب بروز آسیبهای اجتماعی میشود. در این میان مادر از اهمیتی غیر قابل مقایسه با سایر اعضای خانواده برخوردار است و به عنوان حلقه ارتباطی اعضای خانواده به شمار میرود.
«مادری» که با تولد فرزند، و بهتر است بگوییم با شروع بارداری، برای یک زن معنا مییابد و اغلب تا پایان عمر او ادامه مییابد، نقش بیبدیلی را در فرایند پرورش و تربیت فرزندان به زن میبخشد. نوع ارتباطی که فرزند با پدر و مادر دارد، یکسان نیست. فرزندان معمولاً مسایل مربوط به خود را با مادر در میان میگذارند. آنان بیشتر ساعات خود را با مادر سپری میکند.
مادران به عنوان الگوی رفتاری برای فرزندان به ویژه فرزندان دختر نقش اساسی دارند. مادری مستلزم توجه فداکارانه به فرزندان و مراقبت از آنان بر اساس ظرفیتهای عاطفی و روانشناسانه برای همدردی، هوشیاری نسبت به نیازهای دیگران و از خود گذشتگی است. برخی بر این باورند که حتی احساسات و عواطف زن به همسر خود، پایه در عشق مادری داشته و حالتی ثانوی از مادری زن است که از غریزه او در انطباق با اوضاع بر میخیزد.
دکتر اسپنسر نیز در مطالعه خود متوجه شد نوزادانی که پس از تولد برای مدتی طولانی از آغوش مادر محروم میشوند، دچار افت روحی غیر قابل جبرانی میشوند و چه بسا سرانجام با ناراحتیهای روانی ناشی از آن از پای در آیند. از سوی دیگر مادر به دلیل دارا بودن نقش محوری در کارکردهای خانواده، ستون خیمه خانواده به شمار میرود.
در صورت حذف مادر یا کمرنگ شدن حضور او در خانواده، این نهاد بنیادین جامعه محکوم به فروپاشی خواهد بود و در پی آن جامعه درگیر آسیبهای جدی و جبران ناپذیری خواهد شد. شاید به همین دلیل است که در تمام دنیا، مادر از از تقدسی خاص برخوردار است. این امر در ادیان الهی و به ویژه در اسلام، مورد تأکید بسیار قرار گرفته است اگرچه که در عصر مدرن مورد کم لطفی قرار گرفته است.
انتهای پیام/