صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۸ - ۱۲ آذر ۱۴۰۲
آنا گزارش می‌دهد؛

مقابله با شعارهای ایدئالیستی در انتخابات پیش رو

چطور می‌شود که یک نامزد انتخاباتی، شعار‌هایی که نه در حیطه اختیارش و نه اولویت کشور محسوب می‌شود را مطرح کند و بعد از آوردن رأی، هراسی به دل راه ندهد؟! آیا جامعه ما مستعد شنیدن این شعار‌هاست؟
کد خبر : 882554

گروه سیاست و جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- مائده شیرپور؛ «با همکاری شما مردم دریای خزر را به اقیانوس اطلس وصل می‌کنم، من قول می‌دهم که تیم فوتبال ایران قهرمان جام جهانی شود، خدمت اجباری سربازی را به کل در ایران برمی‌دارم، اگر رأی بیاورم شهرستان را به مرکز استان تبدیل می‌کنم و...» بعید نیست که شعار‌های بالا، شعار‌های انتخاباتی یک نامزد مجلس و یا حتی شورای شهر یا ریاست جمهوری باشد که در اجتماعی کوچک از مردم یک شهرستان بیان می‌شود.

اما چطور می‌شود که یک نامزد انتخاباتی، چنین شعار‌هایی که نه در حیطه اختیارش است و نه اولویت کشور محسوب می‌شود را مطرح کند و بعد از رأی آوردن هراسی به دل راه ندهد؟! آیا جامعه ما مستعد شنیدن این شعار‌ها است؟

جواب دادن به این سؤال‌ها مستلزم یک تحقیق همه‌جانبه نظری و میدانی است، اما اگر بخواهیم به‌طور سطحی آسیب‌شناسی این پدیده را انجام دهیم، چند مورد اساسی وجود دارد که به نظر می‌رسد یکی از اصلی‌ترین موارد به وجود آمدن شعار‌های کذب و دور از واقعیت، نداشتن احزاب واقعی و کارکرد درست آن‌هاست.

نقش کمرنگ احزاب در انتخابات

اما سؤال این است که چرا احزاب کارکرد درستی در انتخابات ندارند و اینکه چرا سیاست‌ورزی در ایران در قالب حزب انجام نمی‌شود؟

باید در نظر داشت یکی از مؤثرترین ریشه‌های بروز رفتار‌های عجیب و شعار‌های غیرواقع نیز می‌تواند موارد مورد اشاره باشد.

بدیهی است که اگر عملکرد احزاب، عملکردی قابل‌قبول بود، اعضای آن می‌دانستند که طرح چنین شعار‌هایی توسط نامزد یک حزب،  نتایجی به دنبال دارد که تا مدت‌ها از سوی مردم و هواداران و افکار عمومی پیگیری شده و در صورت عدم تحقق، آن حزب محبوبیت خود را در نزد مردم آن منطقه‌ای که وعده‌های عجیب‌وغریب بی‌نتیجه شنیدند، از دست داده رفته رفته در انتخابات گوناگون پشتوانه مردمی خود را از دست می‌دهد.

از این رو اعضا و تشکیل‌دهندگان حزب یاد شده، کاملاً رفتار و اظهارات  نامزد مورد نظر را دنبال کرده و فرد مورد نظر یگر نمی‌تواند بدون کار کارشناسی و خارج از حیطه حزب،  وعده و قولی بدهد، تا به‌مرور اعتبار آن حزب از دست برود.  

کارشناسان و تحلیلگران سیاسی تأکید دارند، اگر  انتخابات با حضور نمایندگان  منتخب از احزاب مختلف باشد، فرد یاد شده شعار‌هایی را می‌دهد که پتانسیل محقق شدن را داشته باشد و اگر هم چنین نشد با دلایل منطقی بتوانند دلایل شکست در موضوعات مطرح شده  را توجیه کنند.

نبود شناخت از حد و حدود قانونی

شاید دومین علت بروز چنین پدیده‌ای واقف نبودن نامزد‌های نمایندگی به  حد و حدود قانونی خود باشد. در چنین شرایطی افراد  درک درستی  نسبت به جایگاهی  قانونی نمایندگی مجلس یا ... نداشته و از قوانین مربوط به آن بی خبر هستند.

این هم موضوعی است که باعث می‌شود یک نامزد بدون درک از ظرفیت موجود چه از لحاظ توان فردی  و چه از لحاظ ساختاری (قانون، سیاست‌های کلان و...) شعار‌ها و وعده‌هایی را بدهد که در عالم واقع تحقق هیچکدام امکان‌پذیر نباشد.

پمپاژ یأس و ناامیدی

ایجاد چنین شرایطی نه تنها خود نامزد انتخاباتی؛ بلکه مردمی را که با شور و اشتیاق در انتخابات شرکت کرده اند دچار دردسر کرده و یأس و ناامیدی را به جامعه پمپاژ کند.

کارشناسان و تحلیلگران سیاسی یکی از دلایل این رخداد را آگاهی نداشتن مردم از توان نماینده خودشان باشد.

وقتی مردم نمی‌دانند حدود اختیارفرد مورد نظرشان در مجلس یا  شورای شهر یا حتی ریاست جمهوری چقدر است و چه کار‌هایی به تنهایی از او بر می‌آید، این زمینه فراهم می‌شود که نامزد انتخاباتی از  این ناآگاهی بهره برده و با سواستفاده از این موضوع وعده‌هایی بدهد که هیچکدام را حتی اگر بخواهد، نمی‌تواند محقق کند.

مثلا کاهش یا افزایش مدت سربازی چیزی نیست که حتی رئیس جمهوری بتواند درباره آن به تنهایی تصمیم بگیرد و یا نماینده مجلس توانایی دست بردن در تقسیمات کشوری و دستور دادن برای تغییر یک شهرستان به مرکز استان را داشته باشد.

به عنوان مثال مردم باید به این موضوع آگاهی داشته باشند فردی که می‌خواهد نامزد شورای شهر یک شهر کوچک شود این توانمندی قانونی را ندارد که در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور دخالت کند، این درحالی است که عده‌ای حتی از ساختار دستگاه‌های قانون گذاری و مدیریتی کشور با خبر نیستند و وظایف شورای شهر، مجلس و ... را نمی‌دانند.

مردم باید بدانند که  انتخابات تنها حرکتی سیاسی برای تصدی مقام سیاسی نیست و فردی که با رای مردم انتخاب می‌شود در مقابل رأی آن‌ها مسئول است. هنگامی که آگاهی عمومی بالا رود، شعار‌های انتخاباتی نامزد هم با وسواس و دقت بیشتری انتخاب می‌شود و نامزدها دیگر نمی‌توانند هر امر خلاف واقعی را به عنوان شعار انتخاباتی خود به جامعه ارائه دهند.

ضعف اخلاقی

درنهایت شاید در برابر برخی از افراد نبایستی چنین خوش‌بین بود و دلیل چهارمی هم برای بروز این مسئله عنوان کرد. دلیل چهارم برای بروز این رخداد ضعف اخلاقی است. اینکه فردی از جهل و عدم آگاهی دیگر افراد نسبت به یک موضوع استفاده کند و از آن بهره‌برداری کند نوعی کج‌رفتاری و ضعف اخلاقی به‌حساب می‌آید. اگر نامزدی از ناآگاهی مردم نسبت به عدم توان و ظرفیت وی در رسیدن به شعار‌های انتخاباتی‌اش استفاده کند و آن‌ها را به‌سوی خود جذب کند از حیطه اخلاق به دور شده و چنین حرکتی این احتمال را ایجاد می‌کند که وی در ادامه مسیر نیات دیگری را  برای رسیدن به سمت مقصدی خاص و استفاده از رانت پست موجود دنبال کند و از مسیر خدمتگزاری خارج شود. کم نیستند نامزدهایی که نه به قصد خدمت بلکه با هدف پر کردن جیب و چپاول بیت‌المال تلاش دارند تا صندلی ریاست را کسب و به اهداف خود دست یابند و در این راستا تنها آگاهی مردم و البته نظارت دقیق نهاد‌های ناظر است می‌تواند مانع این امر شود.

البته بداخلاقی انتخاباتی تنها به شکل دروغ جلوه نمی‌کند؛ بلکه بروز ایدئالیسم افراطی نیز آفت دیگری برای داوطلب انتخاباتی محسوب می‌شود.

اینکه افراد طالب قدرت دارای ایدئال‌هایی باشند و در تصمیم بگیرند که  آنچه هست را به آنچه باید باشد،  تبدیل کنند، مطلوب و شایسته است؛ اما رسیدن به هر ایده‌لی باید در چارچوب و در نظر گرفتن واقعیت‌ها بود ه و بر اساس برنامه‌ریزی‌ها عنوان شود،  روالی که در جامعه کمتر مشهود بوده و در شعار‌های انتخاباتی نامزدها کمتر درکی از واقعیت و ظرفیت‌های موجود برای رسیدن به ایده‌آل‌هایشان وجود دارد.

کلید حل مشکل

همه این‌ها در صورت آگاهی مردم، نظارت دقیق نهاد‌های ناظر و البته پیگیر بودن مردم برای تحقق مطالباتشان، می‌تواند راه را برای طرح شعار‌های غیر واقعی و ایده آلیستی ببندد.

اگر نامزدها بدانند که با راه یافتن به جایگاه مدنظرش، تازه پرسش و پاسخ طرفدارانشان شروع شده و از سوی آن‌ها مدام رصد می‌شود تا ببینند کدامیک از وعده‌های او  محقق می‌شود،  کمتر شعار‌هایی را ارائه می‌دهند که آبروی خودشان و البته هم طیف هایشان را در معرض خطر قرار دهد.

اما بعد از همه این باید‌ها آنچه در نهایت به عنوان اصلی مهم، باید در این عرصه در نظر گرفت، وظیفه سنگین و خطیر رسانه‌های مکتوب و تصویری است که می‌توانند هم در جهت تنویر افکار عمومی گام‌های موثری را بردارند و هم می‌توانند به آسیب‌شناسی شعار‌های ارائه شده توسط نامزد‌ها بپردازند تا مردم با دید بهتری تصمیمی را بگیرند که به نفع جامعه و کشور است.

بر همین اساس در این برهه زمانی که به دو انتخابات بزرگ مجلس و خبرگان رهبری نزدیک می‌شویم باید منشی را پیش رفت تا به تنویر افکار عمومی و جهت‌دهی افکار آن‌ها در انتخاب شایسته کمک شود و ضمن ایجاد شور انتخاباتی شور شعار‌های انتخاباتی بی هدف و گول زننده را بالا نبرد.

انتهای پیام/

ارسال نظر