گفتمانهای فعال در حوزه زیست جنسی کشور
گروه دین و آیین خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده: یکی از مختصات جامعه مدرن، جنسیشدن زیست جهان افراد است. گسترش عناصر و دلالت های جنسی در ساحت نمادین فرهنگ و وجوه عینی سبک زندگی انسان امروزی از جمله نشانههای چنین واقعیتی است. در جامعه ایران نیز همین شرایط وجود دارد. تبلیغات، معماری، رسانه، فضای مجازی، پوشش جنسی زنان و... از جمله عناصر جنسی در ساحت نمادین و عینی فرهنگ و سبک زندگی ایرانی محسوب میشود.
به عنوان مثال در بحث پوشش زنان، براساس پژوهشی که مرکز افکارسنجی دانشجویان (ایسپا) در سال ۱۳۹۳ انجام داده است، وضعیت آرایش زنان در جامعه در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۸۸ بیش از ۱۰% افزایش یافته است؛ و نیز براساس پژوهش شورای فرهنگ عمومی کشور که در تابستان سال ۱۳۹۲ انجام شده است در بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ علاوه بر تغییر الگوی استفاده از چادر، تعداد زنان چادری نیز حدود ۲۰% کاهش یافتهاند. این ارقام هنگامی نشان از وضع نامطلوب پوشش زنان در فضاهای عمومی جامعه دارد که در کنار آمار ۷۱ درصدی تردد زنان بدحجاب در معابر عمومی شهر قرار میگیرد.
سکوت و تغافل مسؤولان و دستگاههای سیاستگذار نسبت به وضع موجود و فقدان وجود بسته سیاستی مشخص و نیز اختلال در فرایند تصمیمگیری و تصمیمسازی در نهادهای متکفل آموزش و فرهنگ، همگی دست به دست همدادهاند تا زیستجنسی ایرانیان را به آشفتهبازاری بدل کنند که به شدت مستعد بحرانزایی و ایجاد شکافهای اجتماعی است.
فراگیرشدن الگوی سیال و ناپایدار روابط دختر و پسر (رجبلو و اصغری، ۷۵:۱۳۸۹)، افزایش چشمگیر روابط جنسی پیش از ازدواج (آزادارمکی و همکاران: ۱۳۹۰؛ عظیمی و همکاران: ۱۳۹۴؛ خلجآبادی و مهریار: ۱۳۸۹)، کاهش سن تعامل جنسی دختر و پسر از دبیرستان به راهنمایی (گرمارودی و همکاران: ۱۳۸۸؛ گلزاری: ۱۳۹۴) افزایش روابط جنسی فراخانوادگی و خیانت در جامعه (علیتبار و همکاران: ۱۳۹۳؛ محسنزاده: ۱۳۹۰؛ سهرابی: ۱۳۸۷) رفتارهای نامتعارف جنسی ایرانیان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی (*) و... همگی نشان از زیست جهان جنسی بحرانی جامعه ایران دارد.
عرصه سیاستگذاری امر جنسی در ایران محل مناقشه نظری دو رویکرد و گفتمان عمده است. گفتمانی که بر محور آموزش جنسی شکل گرفته و رویکردی تقلیل گرایانه به مسائل جنسی دارد و گفتمانی که بر محور تربیت جنسی شکل گرفته و امر جنسی را در شبکهای از عناصر زیستی و فرهنگی مطالعه میکند.
عرصه عمومی متاخرِ مناقشاتِ گفتمانی این دو رویکرد، سند ۲۰۳۰ بود. گفتمان اول با این اعتقاد که آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان در مدارس و... به کاهش آسیبهای رفتاری و اجتماعی در آینده منجر میشود، از اجرای این سند حمایت میکند و گفتمان دوم با این استدلال که آموزش جنسی به کودک و نوجوان آن هم در فضای مدارس و... دقیقاً به نقض غرض میانجامد، موضع مخالفی در این زمینه اتخاذ کرد.
این نوشتار قصد بررسی سند ۲۰۳۰ یا ارزیابی موافقان و مخالفان این سند را ندارد. بلکه صرفاً قصد دارد عناصر محوری این دو گفتمان عمده پیرامون امر جنسی را بازخوانی کند. به نظر میرسد مهمترین عرصه چالش این دو گفتمان در موضوع «دانش جنسی» است.
گفتمان اول معتقد است فقدان اطلاعات یا وجود ابهام در زمینه مسائل جنسی، مهمترین منشاء بروز آسیبهای بعدی در زمینه جنسی است؛ لذا رویکرد صحیح در این زمینه، ارائه دانش جنسی و آموزش به افراد است. این راهکار برای تمام رنجهای سنی افراد تعریف شده است. اگر در بزرگسالی عدم وجود دانش و مهارت در زمینه مسائل جنسی به روابط زناشویی نامطلوب میانجامد، در نوجوانی هم وجود کنجکاوی ناشی از ابهام در زمینه مسائل جنسی به رفتارهای ناهنجار منجر میشود؛ لذا آموزش جنسی راهکاری فراگیر برای همه سنین است.
گفتمان دوم رویکردی کاملاً متفاوت به این موضوع دارد. اگر چه از منظر آنها دانش جنسی در برخی از زمینهها لازم و ضروری بوده و آموزش جنسی به معنای ارائه اطلاعات و دانش در این زمینه به افراد کاملا نفی نمیشود، اما در این رویکرد، آموزش جنسی در ذیل یک استراتژی کلان تری تعریف میشود و آن هم تربیت جنسی است. به عبارت دیگر نزد این رویکرد، آموزش جنسی یکی از استراتژیهای (شاید حتی مهمترین) ذیل پروژه تربیت جنسی است؛ لذا چه بسا در شرایطی، استراتژی مواجهه با امر جنسی نه تنها زدودن ابهام بلکه حتی افزودن بر آن نیز باشد. شاید اگر بخواهیم لیستی از تفاوتهای عمده این دو رویکرد عمده به امر جنسی را ارائه کنیم به موارد زیر حتماً باید اشاره کنیم:
الف) «سکوت» و «تغافل» در مواجهه با امر جنسی برای گفتمان تربیت موضوعیت دارد، اما برای گفتمان آموزش خیر.
ب) «مسأله زدایی» نسبت به امر جنسی نزد گفتمان تربیت یک استراتژی مهم است؛ لذا مقولات «حجاب» یا «غض بصر» یا سایر توصیههای دینی که با هدف زدودن امر جنسی از عرصه عمومی وجود دارند، نزد گفتمان دوم موضوعیت مهمی دارند. به بیان دیگر، گفتمان تربیت جنسی قائل به این است که امر جنسی برای شرایط سنی، زمانی و مکانی خاصی است و هر آنچه که باعث بر ساخت امر جنسی در ذهن و فکر افراد در خارج از آن شرایط میشود، باید زدوده شوند.
ج) جنبه «رازگونگی» امر جنسی نیز از دیگر جنبههای تمایز این دو گفتمان است. گفتمان تربیت قائل به ابهام زایی نسبت به امر جنسی در میان کودک و نوجوان است. (شاید حرمت نظر به جاهایی از بدن نیز به این جنبه از امر جنسی مرتبط باشد)، اما گفتمان آموزش جنسی قائل به ابهامزدایی از امر جنسی است. اینکه در جوامع غربی در مدارس از دختر و پسر خواسته میشود که در مقابل یکدیگر برهنه شوند، با این منطق قابل فهم است.
د) قراردادن فرد در مسیر اعتدال در رفتار جنسی نزد گفتمان تربیت، پروژهای است که فرآیند آن از زمان قبل از تولد آغاز میشود و تا پس از ازدواج ادامه دارد. اما نزد گفتمان آموزش، اگر هم قائل به رویکرد «فرآیند» باشند، آغاز آن زمان «تمییز» است.
و) شاید مهمترین تفاوت این دو رویکرد در تعریف آسیبهای جنسی بروز میکند. نزد گفتمان تربیت، وضع جنسی جوامع غربی که آزادی و لاقیدی در التذاذ جنسی مهمترین مشخصه آن است، مهمترین مصداق ناهنجاری و آسیب در زمینه امر جنسی تلقی میشود، در حالی که نزد گفتمان آموزش وضع کنونی جامعه ایران که در آن محدودیتهای جنسی وجود دارد، اما خیانت و رفتارهای فرازناشویی در آن به وفور به چشم میخورد، نابهنجار است.
*پی نوشت
ـ با مراجعه به بخش ترِندینگ سایت گوگل به عنوان اولین و مهمترین موتور جستجوی محتوا در اینترنت، و براساس آمارههای ارائه شده توسط این سایت، فعالیتهای ایرانیان در این موتور جستجو از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۷، به این شرح قابل مشاهده است: در قسمت جستجوی تصاویر برترین روندهای جستجو به این شرح است: «عکس»، «دختر»، «زن»، «لباس»، «دانلود»، «فیلم»، «hot»، «زیبا»، «girl» و «ایران» همچنین برترین روندهای جستجو در قسمت فیلم توسط ایرانیان به این قرار است: «ایرانی»، «hot»، «girl»، «love»، «video»، «فیلم»، «ایران»، «music»، «sexy»، و «رقص» در سایت یوتیوب نیز که دومین سایت پرمخاطب جهان محسوب میشود مهمترین روندهای جستجوی فیلم توسط ایرانیان از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ به این شرح است: «ایرانی»، «hot»، «girl»، «فیلم»، «love»، «Iran»، «music»، «sexy»، «dance»، «رقص».
انتهای پیام/