صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
موسیقی سلامت، موسیقی مبتذل/۲

موسیقی مبتذل چطور در خانه‌هایمان نفوذ کرد/ تب شهرت خوانندگان تا کجا ادامه دارد؟

یک خواننده موسیقی کلاسیک گفت: امروز شرایط جامعه و خانه‌های ما طوری است که خواننده هر خوراکی جلوی مخاطب بگذارد، مخاطب هم تناول می‌کند؛ چراکه خوراک بهتری برایش تدارک ندیده‌ایم و نمی‌توانیم انتظار انتخاب بهتر از او داشته باشیم.
کد خبر : 879735

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، علیرضا شیرین‌فرد از اواخر دهه هفتاد فعالیت جدی موسیقیایی خود را آغاز کرد، اُفت و خیز‌های زیادی در جریان فعالیت هنری‌اش در دهه‌های مختلف تجربه کرد، آهنگسازی سریال‌های باران بهاری، پیله‌های پرواز، مجموعه باغبان، لاله‌ها و دیگر مستند‌ها و سریال‌ها را برعهده داشته، از سال ۸۳ انیمیشن هم کار کرده و موسیقی چند فیلم شرکت کننده در جشنواره‌های خارجی را هم بر عهده داشته و برخی کارهایش نیز هنوز اکران نشده است.

شیرین فرد درباره روند خواننده شدنش هم می‌گوید که یک اتفاق خنده‌دار باعث خواننده شدنش شده، زمانی که برای ضبط یک برنامه خواننده لحظه آخر قرارش را ملغی کرده و او مجبور شده در آن برنامه تلویزیونی بخواند و بعد هم صدایش مورد توجه کارگردان قرار می‌گیرد و از سال ۹۱ خواننده هم شده است. او تا به امروز نزدیک به ۱۵ قطعه نیز خوانندگی کرده، اما معتقد است که دغدغه روزش خوانندگی نیست و اولویتش عرصه موسیقی نوازندگی و آهنگسازی است. تحصیلات علیرضا شیرین فرد در دو رشته حسابداری و موسیقی در مقطع کارشناسی، دو رشته موسیقی و مدیریت در مقطع ارشد و حال نیز دکتری در رشته علوم شناختی است.

شیرین فرد موسیقی را ابزاری برای گفتمان می‌داند، او معتقد است که یک نفر ممکن است موسیقی کار کند برای اینکه یک سازی بزند، یک نفر دیگر سرگرمی می‌خواهد ایجاد کند، اما یک نفر هم می‌خواهد حرفی برای گفتن داشته باشد، او در سال ۸۸ آلبومی برای مجموعه سروش در خصوص حجاب و عفاف تهیه کرد که دغدغه روزش بوده و از آن زمان هم موسیقی را ابزاری برای حرف زدن قرار داده است. در حال حاضر این هنرمند در دانشگاه تدریس می‌کند و معتقد است که دانشجو نباید دغدغه نمره داشته باشد، بلکه باید به دانشگاه بیاید تا چیزی یاد بگیرد و با استفاده از ابزارش که موسیقی باشد مشغول به کار باشد.

بخش اول گفت‌وگو با علیرضا شیرین فرد درباره موسیقی سلامت، موسقی مبتذل منتشر شده و از اینجا قابل مطالعه است. بخش دوم این گفت‌وگو نیز به شرح زیر در این شماره منتشر می‌شود. پیش از این دست مصاحبه‌ها با صاحب نظرانی چون علی رهبری، علی قمصری، سهراب پور ناظری، محسن نفر، مهرداد پازوکی منتشر شده است.

جناب شیرین‌فرد ما یک تعداد خواننده آنور آبی داریم که هر چند وقت یک بار گوش نوجوان‌ها و جوان‌های ما را به موسیقی سخیف آلوده می‌کنند، این خط‌دهی ناشی از چیست و پشت پرده ماجرا چیست و در برابر چنین تهاجمی چه کار می‌توان انجام داد؟

بگذارید با یک مثال به شما بگویم که شما مرا که هیچ چیزی از تدریس علوم پزشکی نمی‌دانم، مدتی استاد دانشگاه علوم پزشکی کنید، برای چند جلسه می‌توانم نقش بازی کنم، اما بعد از آن حذف می‌شوم؛ چراکه پشتوانه‌ای ندارم، درباره این خواننده‌ها هم باید بگویم که چنین اتفاقی رخ می‌دهد و این‌ها فقط در یک بزنگاه تاریخی می‌توانند کاری را ارائه دهند که خوراک عده‌ای بشود. به هرحال شما اگر گرسنه باشید هر غذایی که جلویتان بگذارند با میل می‌خورید، اما اگر سیر باشید، برای غذای مورد علاقه‌تان دست به انتخاب می‌زنید، موسیقی هم همینطور است.

امروز جامعه ما به خوراکی نیاز دارد که خواننده هر چه مقابلش بگذارد، برای مخاطب فرق نمی‌کند که محتوایش چه باشد. شما همین خواننده‌ای که در ایران اخیرا گِرَمی گرفته را در نظر بگیرید، بیش از ۲۰ میلیون نفر قطعه موسیقی او را شنیده‌اند، اما آیا بار فنی خوبی هم دارد؟ خیر. خلاقیتش چطور؟ بله. در زمان مناسب هم آن را ارائه کرده است؟ بله.

یک سری از این دست خواننده‌ها که شما نامشان را هم بردید مثل همین «الف ـ ت» یا «س ـ م» این‌ها تب شهرت دارند و برایشان مهم نیست که چه خوراکی به مخاطب ارائه می‌دهند هر چند که توسط کسانی هم مدیریت می‌شوند، آدمی که دنبال این شهرت باشد حاضر است برای رسیدن بدان هر کاری بکند، حتی فحش بدهد، خودش را به هر شکلی در بیاورد، اینجا دیگر هدف وسیله را توجیه می‌کند. یکی از همین خواننده‌های آنور آبی در کلیپی که ارائه کرد به خاطر استفاده از یک زن معلوم الحال در ساعت اول ۴.۵ میلیون نفر مخاطب کسب کرد، آیا مردم به خاطر موسیقی او این کلیپ را تماشا کردند؟ قطعا خیر. هدف خواننده‌ای از این قماش دیده شدن است پس برای این دیده شدن هر کاری می‌کنند.

چرا ما نباید این گپ‌ها را در عرصه موسیقی بگیریم؟ تا چه زمانی قرار است کودک و نوجوان ما قربانی چنین فضایی باشند؟

ببینید نخستین جایی که در این عرصه باید فعال باشد، پس از خانواده، مدرسه است. من بیست و اندی سال است که در عرصه موسیقی کار می‌سازم و تولید دارم و جملاتی که معلمانم درباره موسیقی در سال‌های اولیه زندگی‌ام به من گفته‌اند را به خاطر می‌آورم. معلم‌ها باید در کار فرهنگی با کودک بسیار مراقب و آموزش دهنده باشند نه نابود کننده، کسانی که دغدغه فرهنگ را دارند، اینجا خیلی اثرگذار هستند. اگر معلم در مدرسه با حوصله و با روش صحیح مسائل فرهنگی را به کودک آموزش بدهد، کودک و نوجوان انتخاب می‌کند که چه نوع موسیقی گوش بدهد، درست است که موسیقی سلیقه‌ای است و هر کسی سبک خاصی را می‌پسندد، اما موسیقی دارای الفاظ رکیک و نامناسب، در هیچ کجای جهان وجهه موسیقیایی ندارد!

خلاصه بگویم که ما موسیقی صحیح به خورد کودک و نوجوان ندادیم تا بفهمیم برایش چه مزه‌ای دارد، وقتی این دست موسیقی را نوجوان تست نکرده است، ما چطور انتظار داشته باشیم موسیقی نامناسب گوش ندهد، اصلا چیزی غیر از این نشنیده و ندیده است. من خودم یک مجموعه ۴۶ نشانه الفبای فارسی کار کردم که برای هر حرف الفبا سه دقیقه موسیقی و کار شده است، دغدغه‌ام هم این بوده که کودک گوشش به موسیقی خوب آشنا شود. یادم می‌آید یک آلبومی هم ثمین باغچه بان با ارکستر اوکراینی سال ۵۴ ضبط کرده بود که موسیقی خوبی برای کودک داشت. اما الان ما چقدر کار موسیقیایی برای کودک داریم؟ اگر به یک خواننده یا یک تهیه کننده و موسیقی‌دان بگوییم بیاید، دست به کار کودک بزند، حس می‌کند که کار سخیفی انجام می‌دهد، اما باید بدانیم که کار برای کودکان سخیف نیست، زیرساختی است.

الان تولیدکنندگان ما در کارهایشان برای کودکان ساز دوتار بگذارند، ساز تنبور یا تار استفاده کنند، بچه‌ها از همان کودکی علاقه‌مند به این ساز‌ها می‌شوند. من سال ۸۴ یک کار پاپ ساختم که سولوی آن را سُرنا زدم، خودم هم آن را خواندم، چون اعتقادم این بود که تا کی مدام گیتار، ویولون یا پیانو کار کنیم، چرا سُرنای خودمان نه؟ حال با این شرایط چطور انتظار داریم مخاطب نوجوان تتلو گوش ندهد؟ مگر خودمان جلوی او این سفره را پهن نکردیم؟ مدام چیپس و پفک و فست فود به او ندادیم که حال انتظار غذای سالم داریم؟ ما کار فرهنگی نکردیم که فرهنگ برداشت کنیم.

شما خودتان چطور وارد عرصه موسیقی شدید؟

من خودم موسیقی را جدی کار نمی‌کردم، سال ۷۹ زنده یاد مرتضی احمدی تشویقم کرد که در این عرصه بیشتر کار کنم، کارم را توسعه دادم، او مرا در این چرخه انداخت و سرنخ را دستم داد، حالا اگر ما برای بچه‌هایمان همینطور باشیم، افرادی مثل تتلو خودشان را بکشند هم مردم تحویلشان نمی‌گیرند.

من اگر بازار موسیقی دستم بودم، مجوز‌ها را آزاد می‌کردم تا هر کسی بتواند کارش را ارائه بدهد و مردم بین آن‌ها دست به انتخاب بزنند، اینطور خود به خود کسانی که پشتوانه‌ای نداشتند، حذف می‌شدند نه اینکه کسی که کارش مناسب نیست، وقتی مجوز نمی‌گیرد، برود از طریق غیرمجاز کارش را جلو ببرد و در فضا‌های مختلف تبلیغات داشته باشد.

در نهایت این نکته را تأکید کنم که جامعه امروز ما نیاز دارد فرهنگ سازی در آن صورت بگیرد، مثل همان کمربند ایمنی یا بوق زدن یا ...؛ در زمینه  گوش دادن به موسیقی هم نیاز به فرهنگ سازی داریم و این فرهنگ سازی از درون خانه‌هایمان از مدارس ما و با آموزش‌های صحیح قابل انجام است.

ممنون ازوقتی که در اختیار ما قرار دادید.

تشکر

انتهای پیام/

برچسب ها: خواننده موسیقی
ارسال نظر