صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
پژوهشگر امور بین‌الملل و سیاسی:

ضعف تکنولوژیک باعث شکست تاریخی می‌شود

رضا حجت پژوهشگر امور بین‌الملل و سیاسی گفت: متأسفانه در طول تاریخ به خاطر ضعف تکنولوژیک با شکست‌های زیادی روبه‌رو شده‌ایم. شکست ما در دو جنگ با روس‌ها به خاطر نداشتن تکنولوژی بود، وگرنه، مقاومت و توان کمتری نداشتیم.
کد خبر : 879065

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهمترین عامل شکست سپاه صفویان در برابر عثمانی‌ها در جنگ چالدران مجهز بودن سپاه عثمانی به توپ و تفنگ بود سپاه صفویان (شاه اسماعیل) فاقد سلاح مرگبار آتشین بودند. از طرف دیگر استفاده از این سلاح را به دور از آئین سلحشوری می‌دانستند. این شکست به اندازه‌ای برای شاه اسماعیل صفوی دردناک و سخت بود، بعد از این شکست کسی لبخند برلبانش شاه ندید تا لحظه مرگ لباس مشکی از تن خارج نکرد.

شکست دیگری که در تاریخ ایران رخ داد و سرزمین وسیعی از کشور ما از دست رفت جنگ ایران و روس بود، علت اصلی این شکست سلحشوری روس‌ها نبود، بلکه توان تکنولوژی آن‌ها بود. این شکست برای عباس میرزا ولیعهد لایق ایران اینقدر سنگین بود که پرسش تاریخی را در دیدار با ژوبر سفیر وقت فرانسه در ایران طرح کرد که تا امروز مساله ایرانیان است. نمی‌دانم این قدرتی که شما (اروپایی‌ها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه بود؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه‌ور و به ندرت آتیه را در نظر می‌گیریم. مگر جمعیت و حاصل‌خیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟

برای واکاوی راز تسلط تمدن غرب بر تمدن شرق و بحث جنایت‌های که براثر این قدرت تکنولوژی به خصوص امروزه در برابر حماس و فلسطینیان انجام می‌دهند با «رضا حجت» پژوهشگر امور بین‌الملل و سیاسی به گفت‌وگو نشستیم که در ذیل می‌آید:

راز قدرت غرب چیست؟ آیا از اندیشه لیبرالی است یا این قدرت به عوامل دیگر بستگی دارد؟

بحث من درباره قدرت، تکنولوژی و استقلال است. در نظام بین‌الملل یک مفروض خدشه‌نا‌پذیر وجود دارد و آن هم این است که هویت، وجود و موجودیت غرب از اندیشه لیبرال نشات می‌گیرد، اما پرسش اینجاست اگر قدرت، تکنولوژی حضور و نفوذ را از لیبرالیسم و غرب به رهبری امریکا بگیریم، هویت و قدرتی برایش خواهد ماند؟ وقتی قدرتش گرفته شود، طبیعتاً موجودیتش هم دچار خدشه خواهد شد. اما لازمه ماندگاری حضور و نفوذ غرب در کشور‌های دیگر در واقع موجودیت فعال در جغرافیای فکری و سرزمینی است. در بحث جغرافیای سرزمینی، حضور مستقیم در کشور‌هایی است که عموماً در دوره استعمار و در قرون گذشته از آن‌ها بهره‌برداری می‌شد و کشور‌های قدرتمند، خصوصاً اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما علاوه براینکه امروزه جغرافیای سرزمینی یکی از عوامل قدرت غرب به شمار می‌آید، اما اکنون اهمیت جغرافیای فکری از عامل سرزمینی بیشتر شده است.

ابزار لیبرالیسم غربی برای حضور در جغرافیای فکری و سرزمینی دیگر مناطق چیست؟

۱. پشتوانه قدرت ۲. ابزار نوین تکنولوژیک. تکنولوژی همواره برگ برنده غرب در تمام دنیا بوده است. از زمانی که ساختار‌های نخستین به وجود آمدند و سپس امپراتوری‌ها، کسانی در جنگ پیروز می‌شدند که تکنولوژی‌های جدید داشتند. حتی شمشیر را از آهن به فولاد تبدیل کردن نوعی تکنولوژی بود و باعث پیروزی در جنگ می‌شد، اما امروز ابزار غرب برای ماندگاری در حضور فکری و سرزمینی، تکنولوژی است که با قدرت همپوشانی دارد. در بحث قدرت، تکنولوژی و استعمار یک تناسب ساختاری وجود دارد که باعث می‌شود که این حضور و نفوذ تداوم پیدا کند. پیش از این در قرن گذشته، راه‌آهن به‌عنوان یکی از عناصر حضور و نفوذ غرب به شمار می‌آمد. هر جا که راه‌آهن گسترش می‌یافت، لیبرالیسم به معنای فکر و عمل در آنجا نفوذ و حضور پیدا می‌کرد. این که در کدام مناطق، راه‌آهن کشیده شده، جای بحث دارد، اما ریل‌گذاری راه‌آهن در هر یک از سرزمین‌ها، گویای حضور کشوری است که آن ساختار را در آنجا ایجاد کرده. اما بحث راه‌آهن ادامه پیدا کرد و امروز در تکنولوژی‌های دیگر نمود پیدا کرده است.

یکی از ابزار قدرت نرم غرب را می‌توان در اینترنت دید، آمریکا با ابداع اینترنت همه اطلاعات در اختیار می‌گیرد و براساس اطلاعات آن‌ها با کشور‌ها مورد نظر رفتار می‌کند؟

امروز ما این مسئله را در اینترنت می‌بینیم. اینترنت ابتدا در ارتش امریکا ایجاد شد و قدرتمندترین تکنولوژی جدید است که بحث نفوذ را برای امریکا تثبیت می‌کند. گسترش اینترنت در جهان و به فضای مجازی به‌گونه‌ای است که مغز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر اینترنت در کجا قرار دارد؟ هنگامی که بحث وارد فضای اینترنت می‌شود، این سوال مطرح می‌شود که کشور‌هایی که در معرض این بحث‌ها قرار می‌گیرند، آیا توان حفظ استقلال خودشان را دارند یا خیر؟ ما با ورود به فضای مجازی، آنچه را که در ذهن داریم در اختیار امریکا قرار می‌دهیم. مغز کنترل‌کننده این اطلاعات در جایی به نام Silicon Valley یا دره سیلیکون در هفتاد کیلومتری سانفرانسیکو که تمام فضای اینترنت را هدایت و کنترل می‌کند.

وقتی در فیس‌بوک یا توئیتر یا اینستاگرام ایده و فکر خودمان را می‌نویسیم، بلافاصله به این مرکز منتقل و بارگذاری می‌شود و بعد به دست ما می‌رسد. به این ترتیب جهان اندام واره است که مغز آن در سانفرانسیسکوست. یعنی دریافت‌کننده تمام پیام‌های جهان، تحلیل آماری تمام پیام‌های جهان و تحلیل گفتمانی تمام اندیشه‌ها. می‌گویند که انگلیسی‌ها ایرانی‌ها را خوب می‌شناسند. اگر پیش از این وارد سرزمین ما می‌شدند و ما را مطالعه می‌کردند و اطلاعات جمع می‌کردند، امروز ما اطلاعات خودمان را به امریکا می‌دهیم. نه‌تن‌ها ما که تمام دنیا اطلاعاتش را به سیلیکون‌ولی می‌دهد، در آنجا تحلیل آماری و گفتمانی می‌شود و ذهنیت و اندیشه تمام دنیا در آنجا بررسی می‌شود. به همین دلیل اگر فلان کشور می‌تواند در فلان جای دنیا شورش و تظاهرات و مخالفت ایجاد کند و بسیاری از مسائل را بشناسد، به خاطر این است که پیشاپیش بسیاری از این‌ها را تحلیل کرده است و مردم تمام دنیا را می‌شناسد.

ما در ایران این مسائل را داشتیم و داریم. باید با این تکنولوژی چه کار کنیم؟ ما که خودمان را در اختیار این تکنولوژی قرار داده‌ایم، چگونه می‌توانیم استقلالمان را حفظ کنیم و آیا اصلاً چنین امکانی وجود دارد.

ما متأسفانه در طول تاریخ به خاطر ضعف تکنولوژیک با شکست‌های زیادی روبه‌رو شده‌ایم. شکست ما در دو جنگ با روس‌ها به خاطر نداشتن تکنولوژی بود، وگرنه، نه مقاومت و نه توان کمتری داشتیم و نه مسئله دیگری وجود داشت. ما در یک جا باختیم و آن هم اینکه تکنولوژی‌ای مثل روس‌ها نداشتیم. وقتی نفت برای اولین بار در خوزستان استخراج می‌شود، تکنولوژی را خود انگلیس می‌آورد و از نفت ایران بهره‌برداری می‌کند و می‌برد. حلقه گمشده ما در شکست‌های مداوم تاریخی ـ وقتی قرارداد دارسی را امضا می‌کنیم و حتی در دوره نخست‌وزیری مصدق در عصر پهلوی هم توان تغییر آن را نداریم ـ به خاطر نداشتن تکنولوژی است. یعنی اگر برای حفظ استقلال به دنبال قدرت هستیم، باید به هر صورت و به هر شکلی توان تکنولوژی خودمان را بالا ببریم.

به‌عنوان مثال در دوره مصدق، آقای رزم‌آرا با ملی شدن صنعت نفت مخالفت می‌کند و می‌گوید ما توان اداره و مدیریت آن را نداریم. این در واقع همان بخش ذهنی ماست که ضعف تکنولوژیک را بارورتر می‌کند. یعنی ما علاوه بر اینکه دارای ضعف تکنولوژیک در قدرت‌یابی و قدرت‌گیری هستیم، از لحاظ ذهنی نیز شکست خورده‌ایم و این مشکلی است که باید به‌گونه‌ای از این فرهنگ جدا و حل شود. برای حل این مشکل اولاً ما نیازمند کسب قدرت هستیم. دوم اینکه ما برای توسعه و حفظ استقلال خود ـ استقلال به هر معنایی ـ نیازمند افزایش توان تکنولوژیک کشور هستیم.

اما قدرتی که به دنبال افزایش آن هستیم به چه معناست؟

قدرت در اینجا به معنای بالا به پایین و تعریف وبری آن نیست. قدرت در تمام جامعه گسترده است. قدرت در ذهن ماست، قدرت همانی است که سیلیکون ولی به ما می‌گوید ایده خودتان را برای ما ارسال کنید. او با این کار قدرت ما را از ما می‌گیرد تا خودش تحلیل کند. اما ما باید چه بکنیم. ما ناگزیریم از اینکه برای حفظ استقلال خود، قدرت را در تمام بستر‌های اقتصادی از جمله صنعت، بازار، گردشگری و هر آنچه که به قدرت اقتصادی ما اضافه می‌کند گسترش بدهیم. اینکه این همه صحبت از مسائل اقتصادی می‌شود به خاطر این است که اقتصاد قدرت‌آور است، شکی در آن نیست. یکی از بزرگ‌ترین دلایلی که اروپا را اروپا کرد، انباشت سرمایه بود. اصطلاح انباشت سرمایه اصطلاح بسیار عمیقی است که هم از سوی مارکس و هم از سوی اندیشمندان غربی مطرح شده است. بحث انباشت سرمایه زیربنا‌های اقتصادی کشور را قوی می‌کند و ما باید این کار را انجام بدهیم.

حوزه فرهنگ چه اندازه قدرت ساز است؟

در حوزه فرهنگی باید لایه‌های فرهنگی و هویتی ایران را بشناسیم و آن را تقویت کنیم. بخش قابل توجهی از قدرت هر کشوری فرهنگ آن کشور است. قدرت فقط اسلحه نیست، به عبارت بهتر قدرت اصلاً اسلحه نیست. جنگ امروز، جنگ بدون گلوله است. در جنگ‌های بزرگ تمدنی عموماً گلوله‌ای رد و بدل نمی‌شود، اندیشه رد و بدل می‌شود. قدرت واقعی در اقتصاد، فرهنگ، مردم، سرمایه اجتماعی، سیاست و محیط زیست است و این مباحث هستند که در جنگ‌ها رد و بدل می‌شوند؛ بنابراین ما باید قدرت خودمان را در حوزه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی، نظامی، فنی و تکنولوژیک در حوزه منطقه‌ای و بین‌المللی تقویت کنیم.

ما یک سری نیاز‌های اجتماعی داریم. بله، سیلیکون ولی ما را دعوت به ارسال اندیشه‌هایمان برای او می‌کند، اما باید به‌قدری جامعه را تقویت کنیم که انسان ایرانی اعم از زن و مرد نیازی نبیند که ایده خودش را به هر شکلی برای قدرتمند کردن دیگری بفرستد. باید نیاز‌های اجتماعی و سایر نیاز‌های جامعه شناسایی و تقویت شود. این اتفاق باید در حوزه‌های مختلف رخ بدهد؛ بنابراین باید به این چرخه، تناسب، ساختار و اندام‌واره اهمیت بدهیم و برای افزایش قدرت به سمت تکنولوژی و توسعه حرکت کنیم و با تقویت این اندام‌واره بتوانیم استقلال خودمان را حفظ کنیم. قطعاً اگر توسعه و پیشرفت در جهت استقلال باشد، غرور ملی را افزایش می‌دهد. ملتی که عاری از غرور ملی باشد، از درون تهی خواهد شد. پیشرفت همراه وابستگی این امکان را می‌دهد که یک ملت تهی بشوند. ملت تهی‌شده، به‌خصوص از طریق ذهنی به‌راحتی قابل تسخیر، نفوذ و حضور است؛ بنابراین برای استقلال، هویت‌بخشی و تقویت هویت ایرانی و اسلامی نیازمند قدرت‌گیری و افزایش توان تکنولوژیک و توسعه هستیم و این تنها مسیری است که به نظر می‌رسد ما هم توانایی‌اش را داریم و هم راهی است که ناگزیر از پیمودن آن هستیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر