صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نجفی: بزرگ‌ترین آزادی رها شدن از استعمار ذهنی غرب است

موسی نجفی در همایش ملی «سلطه و نفوذ» گفت: بزرگ‌ترین آزادی رها شدن از استعمار ذهنی غرب است.
کد خبر : 876785
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا،‌ در همایش «سلطه و نفوذ» که در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) برگزار شد، موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،  به عنوان سخنران اول همایش گفت: بزرگ‌ترین وخطرناک‌ترین استعمار غرب تحمیل خودبرتری به اذهان مردم دنیاست. ساخت هزاران سریال با مفهوم برتری غرب و توحش و بدبختی شرق بالخص ایران برای پیاده سازی پروژه استعمار ذهن‌هاست و بزرگ‌ترین آزادی رها شدن از استعمار ذهنی غرب است.
 
محمدی: اسرائیل همان پروژه آمریکای مستقل در شرق است
 
منوچهر محمدی در همایش «سلطه و نفوذ» گفت: مگر غزه اولین پرونده قتل عام انسان غرب است؟ یادتان رفته چه بر سر بومیان سرخ پوست آمریکایی و سیاه پوستان منطقه آورد تا آمریکای مستقل را بسازد؟ شعار سرخ پوست خوب سرخ پوست مرده است یادتان رفته؟اسرائیل همان پروژه آمریکای مستقل در شرق است.
 
منصوری: آمریکایی‌ها تا صد سال دیگر هم همچنان خواب بازگشت به ایران را می‌بینند
 
جواد منصوری سخنرانی خود را با موضوع «کاپیتولاسیون، تبعید امام خمینی و پیامدهای آن» چنین آغاز کرد: بعد از کودتای 28 مرداد 1332، آمریکایی‌ها در راستای سیاست کلی خود که حاکمیت بر جهان بود تصمیم گرفتند بر تمام مراکز ثروت در دنیا و از جمله نفت مسلط شوند؛ لذا تسلط بر خاورمیانه به عنوان یک سیاست بسیار مهم، قطعی و دائمی هست؛ بنابراین بسیاری از مسائلی که در هفتاد سال گذشته روی داده، به دلیل ثروت به مسئله نفت برمی‌گردد.
 
وی افزود: نکته دوم این است که خاورمیانه و به‌ویژه ایران، در طول تاریخ به دلیل موقعیت ویژه‌اش مورد توجه بوده؛ بنابراین تسلط بر ایران همچنان جزء اهداف استراتژیک آمریکاست. بنابراین آمریکایی‌ها تا صد سال دیگر هم همچنان خواب بازگشت به ایران را می‌بینند. بنابراین هر چه که با این سیاست در تعارض باشد، باید بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای حذف شود.
 
نخستین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه به نکته سوم اشاره کرد و گفت: نکته سوم این است که ایران مرکز خاورمیانه‌ای آمریکا می‌شود و قرار است که ایران و اسرئیل خاورمیانه و شرق آفریقا را با هم اداره کنند. طبیعتا ایران برایشان اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و از آنجاست که ارتش، ساواک، دستگاه‌های اقتصادی، دستگاه‌های سیاسی و کلیه امور کشور باید آمریکائیزه بشود و این کار شروع می‌شود.
 
با این سه مقدمه منصوری بحث اقدامات آمریکا پس از کودتای 28 مرداد را مطرح و اظهار می‌کند: پنج روز بعد از کودتای 28 مرداد، پنج افسر عضو سازمان سیا که متخصص در کار فرهنگی بودند، وارد ایران می‌شوند و در دوازده رشته، کار فرهنگی خود را شروع می‌کنند؛ آن هم بدون سقف بودجه. با توجه به کودتا به نظر می‌رسد باید اولویت آنها امور امنیتی و ارتش باشد، ولی می‌بینیم اولین کاری که عملا به آن وارد می‌شوند، این است که کارشان را در دوازده رشته شروع می‌کنند که یکی از آنها فرانکلین است. چرا؟ برای اینکه قرار بود برای همیشه در ایران بمانند. بنابراین باید یک سری تغییرات بنیادی را ایجاد کنند.
 
وی در ادامه به انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: انقلاب اسلامی یک پدیده استثنایی بود؛ یعنی قائدتا اصلا نباید اتفاق می‌افتاد؛ یعنی طبق روی روالی که داشت پیش می‌رفت، نباید اتفاق می‌افتاد. رئیس سازمان سیا در زمان پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: «آنچه در ایران اتفاق افتاد، یک واقعه مهم و فوق‌العاده نیست، بلکه یک واقعه عجیب و  باورنکردنی است؛ زیرا ما ایران را به‌گونه‌ای ساخته بودیم که قرار بود برای همیشه در ایران باشیم.» ازهمین‌روست که می‌گوییم انقلاب اسلامی پدیده‌ای است خارج از معادلات مرسوم دنیا. امام هم در وصیتنامه‌شان این مطلب را گفته‌اند که انقلاب ایران یک موهبت الهی است.
 
جواد منصوری با این مقدمات وارد بحث کاپیتولاسیون شد و درباره چرایی مطرح شدن چنین خواسته‌ای از سوی آمریکایی‌ها گفت: آمریکایی‌ها داشتند روی این سیاست جلو می‌رفتند تا اینکه به قضایای 15 خرداد برخورد کردند. آمریکایی‌ها متوجه شدند که همه ساختارهای لازم برای سلطه همه‌جانبه و دائمی بر ایران را تقریبا فراهم کرده‌اند و چیزی کم ندارند. اما قضیه 15 خرداد اینها را از خواب بیدار کرد که یک جای کار کم است. اینجا بود که آمریکایی‌ها گفتند ما برای تسلط دائمی و تضمین‌شده باید در ایران اختیارات تام و نامحدود داشته باشیم و هیچ چیزی نباید مانع ما باشد. ازهمین‌رو در مرداد 1342، یعنی دو ماه بعد از 15 خرداد، سفارت آمریکا در تهران به نخست‌وزیر وقت نامه می‌نویسد که ما حق قضاوت کنسولی و مصونیت قضایی را برای همه می‌خواهیم.
 
فرمانده اسبق سپاه با اشاره به چگونگی اطلاع امام خمینی از تصویب قانون کاپیتولاسیون در مجلس بحث تبعید امام را مطرح کرد و آن را کار آمریکا خواند. او دراین‌باره گفت: در دنیا رسم بر این است که اگر یک ایرانی در خارج کشور است و در داخل کشور جرمی کرده و تحت تعقیب است از طریق اینترپل او را جلب می‌کنند و به ایران بازمی‌گردانند نه اینکه به یک کشور خارجی تبعید کنند. اما چون رژیم پهلوی تسلیم محض آمریکا و زیر سلطه آن بود، این قبیل اقدامات متداول بود. 
 
منصوری در پایان اظهار کرد: از این زمان یعنی از خرداد 1342، اسرائیل به عنوان یک قدرت مؤثر در مسائل امنیتی کشور نسبت به گذشته خیلی زیاد فعال شد و دوم مسئله شاه‌پرستی مطرح شد آن هم برای انحراف افکار عمومی از مسائلی که در کشور در حال وقوع بود.
 
حجت‌الاسلام ابوالحسنی: نباید به هر اثر ضداستعماری اتکا کرد
 
حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی صحبت‌های خود را با موضوع استعمارشناسی آغاز کرد و دراین‌باره اظهار نمود: یکی از دانش‌های بصیرت‌افزا دانش استعمارشناسی و دشمن‌شناسی است، اما این کار هر کسی نیست که به گفته بزرگمرد دین و سیاست آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی ملت ایران به خدا قسم که استعمارشناسی از دانش اتم‌شناسی و ویروس‌شناسی مشکل‌تر است؛ چراکه مکتب و مدرسه ندارد؛ ذوق و قریحه و دین‌شناسی و دشمن‌شناسی می‌خواهد، و بالاخره یک فیض الهی است که به ملت مسلمان افاضه می‌شود.
 
او در ادامه وارد موضوع موانع و آفت‌های پیش روی استعمارشناسی شد و نخستین آفت را چنین برشمرد: ایدئولوژی کردن و سیاسی خواندن نگاه ضد استعماری ملت ایران نخستین آفت است؛ یعنی اینکه این نگاه را زاییده نگاه جمهوری اسلامی بخوانند. این در حالی است که این نگاه ضد استعماری در عمق نگاه ملت ایران وجود داشته و انقلاب اسلامی ایران زاییده منطقی و طبیعی و تاریخی این نهضت‌های ضداستعماری در طول تاریخ است.
 
ابوالحسنی برای نشان دادن قدمت رویکرد ضداستمعاری در ایران به نوشته‌ای از کتاب «فرهنگ رجال قاجار» نوشته جورج چرچیل اشاره کرد و گفت: در مقدمه کتاب او عبارت عجیبی وجود دارد که عمق تفکر ضد استعماری ملت ایران را نشان می‌دهد. در این کتاب به متن یک نسخه خطی تاریخی مربوط به 135 سال قبل اشاره می‌شود. عین عبارت است: «انگلیسی‌ها که شیطان جهانند و از همه رازهای نهان آگاه و سیاست آدم را در دست دارند، می‌خواهند ایران نیمه‌مرده باشد. انگلیسی‌ها در معنی زیان‌کارترین، دشمن‌ترینِ استقلال ممالک اسلامی‌اند»؛ یعنی استعمار را مقابل جهان اسلام می‌بیند. و بعد خیلی جالب است که در عبارتی می‌گوید: «با هزاران حیله و چربی و نرمی ملل ضعیفه و نادان را فریفته و خود را دوست و حامی می‌نمایند و هیچ حقیقت در کار ندارند.» این نگاه، عمق نگاه استعماری است که تازه در یک نسخه خطی در 135 سال قبل آمده است. آن موقع جمهوری اسلامی در کار نبوده. این اتهامی است برای اینکه فضا گل‌آلود بشود.   
 
این استاد حوزه مانع دوم بر سر راه شناخت استعمارشناسی را غفلت از بعد هویتی و تمدنی نبرد استعمار و آن منظومه ضد اسلامی با جهان اسلام دانست و گفت: این غفلت باید جایش را به نگاهی جامع‌نگر و همه‌جانبه به همه ابعاد استعمار بدهد و به‌جای نگاه تک‌بعدی که عمدتا از منظر اقتصادی و سیاسی نگاه می‌کند، باید به نظام سلطه نگرش تمدنی داشته باشد و زیرساخت‌های سلطه و نفوذ را از منظر فرهنگی ببیند.
 
سومین مانع این بحث چنین در کلام حجت‌الاسلام ابوالحسنی نمود یافت: سومین آفتی که در بحث دانش دشمن‌شناسی و استعمارشناسی وجود دارد این بحث است که ما بیاییم پلیدی‌های انگلیس و آمریکا را بگوییم، اما این بدی‌ها را چنان برجسته و عمیق کنیم و چنان فقط غلبه و فتح و ظفر استعماگران را بگوییم که نهایتا یک چهره اسطوره‌ای شکست‌ناپذیر از آمریکا و انگلیس ارائه دهیم. 
 
او صحبت خود را چنین ادامه داد: اگر ما فقط پیروزی، غلبه و موفقیت‌های استعمار را ببینیم، اما نبینیم که چه نهضت‌های بزرگ ضد استعماری در ایران نقش داشته و چه شخصیت‌های بزرگی استعمار را به صورت عمیق شناختند، باعث می‌شود که جوان ما به اسطوره شکست‌ناپذیری رهنمون شود.
 
ابوالحسنی افزود: ما باید دقت کنیم که تاریخ‌نگاری‌مان سلبی نباشد. در بحث استعمار اگر دره‌ها را می‌بینید گاه چشم بیندازید و قله‌ها را هم ببینید. نهضت تحریم تنباکو، انقلاب اسلامی و مبارزه با قرارداد 1919 از آن قله‌هاست. زیرساخت نبرد امروزه در غزه نیز یک نبرد تمدنی و فرهنگی است. زیربنای استعمار سیاسی و اقتصادی استعمار فرهنگی است.
 
آخرین آفت استعمارشناسی و استعمارپژوهی که در این سخنرانی به آن اشاره شد، اصالت نداشتن آن است که برای تبیین آن، حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» اسماعیل رائین را را مثال زد و گفت: اولا این کتاب با آنکه ضدانگلیسی است، اسطوره شکست‌ناپذیری استعمار را مطرح می‌کند؛ ثانیا القا می‌کند که دست علمای شیعه با انگلیسی‌‌ها در یک کاسه است.   
 
این استاد حوزه با اشاره به اینکه اسماعیل رائین کتاب خود را با اتکا به آمریکایی‌ها نوشت، گفت: نباید به هر اثر ضداستعماری اتکا کرد مگر آنکه اصیل باشد. 
 
او سخن خود را با این پرسش ادامه داد که چرا آثار ضداستعماری مرموز از دهه 1340 به بعد مخصوصا از 15 خرداد 1342 به بعد پیدا شد؟ و چرا این آثار مصدق و سیدجمال‌الدین اسدآبادی را فراماسون معرفی کردند؟ و پاسخی که به آنها داد چنین بود: برای اینکه نشان دهند تمام مهره‌های ضداستعماری ایران زیر نظر انگلیس‌اند و نهضت امام هم از این مورد مستثنا نیست. 
 
ابوالحسنی در بخش پایانی سخنان خود از یک استعمارشناس اصیل و بصیرت‌مند در زمان خودش و در عین حال ناشناخته نام برد و اظهار کرد: او نگاه ضداستمعاری را در ملت ایران ریشه‌دار و عمیق می‌دانست و سعی می‌کرد نگاه تمدنی در این زمینه داشته باشد و جزء اولین کسانی است که نگاه استعماری آمریکا به ملت ایران را تشخیص می‌دهد و تبیین می‌کند. این نخبه آمریکاشناس ادیب پیشاوری نام داشت.
 
 
طرفاوی: کتاب «قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در جنگ جهانی اول» چرا و چگونه نوشته شد؟
 
محمد (عبدالله) طرفاوی، نویسنده کتاب «قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در جنگ جهانی اول» سخنان خود را چنین آغاز کرد: من می‌خواهم درباره کتابی که سی سال در زمینه آن تحقیق و پژوهش کردم و با گوشت و پوست خودم آن را لمس کردم صحبت کنم.
 
او با طرح این پرسش که چرا من این کتاب را نوشتم؟ صحبت‌های خود را چنین ادامه داد: من از سال 1361 تا 1366 فرماندار سوسنگرد بودم. در اوج جنگ در مناطق جنگی بودم. من خودم عرب هستم و مردم سوسنگرد هم عرب هستند، ولی هیچ وقت نتوانستم استقامت، پایداری، حس وطن‌دوستی و ایمان و عقیده آنها را ببینم و احساس کنم، اما در این جنگ توانستم آن را لمس کنم.
 
این نویسنده پس از بیان گوشه‌ای از جنایات صدام در آن منطقه و استقامت مردم آنجا گفت: ازآنجاکه همه این صحنه‌ها را با پوست و گوشت خودم لمس کرده بودم، به دنبال ریشه آن در بین مردم آنجا رفتم. این جست‌وجو مرا به واقعه جهاد رساند. واقعه جهاد نقطه عطفی در مبارزات مردم ماست. کتاب حاضر پایان‌نامه‌ای است که من در  سال 1368 در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ در دانشگاه شهید بهشتی در قالب پانصد صفحه ارائه دادم. روز اولی که شروع کردم، حتی به اندازه پنج صفحه هم مطلب نداشتم؛ چون منابع آن در هیچ کتابی در ایران وجود ندارد. تمام کتاب‌های چاپ‌شده درباره جنگ جهانی اول از سپهر بگیرید تا حتی کاوه بیات، حتی یک سند از خوزستان نیاورده‌اند. من برای این کار به تمام مراکز اسناد، از مرکز اسناد ملی بگیرید تا مجلس، وزارت خارجه، حتی کتابخانه آیت‌الله مرعشی رفتم و منابعشان را بررسی کردم. تمام منابعشان را خواندم. روزنامه‌های زمان جنگ جهانی اول را مطالعه کردم، اما هیچ کدامشان یادی از ما نکردند و این نشان‌دهنده مظلومیت ماست.
 
طرفاوی در بحث از منابعی که براساس آنها کتاب «قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس در جنگ جهانی اول» را نوشته است، افزود: من منابع انگلیسی‌ای که خودشان در جریان واقعه و در خود منطقه حاضر بودند، گزارش روزانه انگلیسی‌هایی که در واقعه جهاد شرکت کرده بودند، گزارش آلمانی‌هایی که در خود واقعه جهاد در کنار مردم ما بودند، یادداشت‌های علمایی که در منطقه دشت آزادگان حضور داشتند را پیدا و از آنها استفاده کردم. منابع من اینها و منابع دست اول جنگ جهانی اول در خوزستان است که در هیچ کتاب ایرانی‌ای اینها را پیدا نمی‌کنید. اگر هم باشد، در حد یک خلاصه خبر است. من سی سال تلاش کردم تا این کتاب را به رشته تحریر دربیاورم، به‌اضافه اینکه موفق شدم با ریش‌سفیدانی مصاحبه کنم که در آن زمان یازده دوازده ساله بودند و در جریان جنگ حضور داشتند که برای من نقل قول کردند. بنابراین کتاب من حاوی شاید نزدیک صد سند است که برخی از آنها برای اولین بار است که در تاریخ ایران چاپ می‌شود.
 
نویسنده کتاب قیام عشایر جنوب در بخش بعدی سخنان خود به موضوع کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب تمامی وقایع پنج‌ماهه جهاد را به صورت روزشمار آورده‌ام. اسامی شهدا را ذکر کرده‌ام. ما در این واقعه نزدیک به هفتصد شهید دادیم. واقعه جهاد جزئی از جنگ جهانی اول است، اما این واقعه در خوزستان یک ویژگی خاصی دارد که در هیچ یک از مناطق دیگر ایران وجود نداشته است. وقتی که انگلیس فاو و بصره را می‌گیرد، مردم آنجا استفتا می‌کنند و در نتیجه علما فتوای جهاد صادر می‌نمایند. سه جبهه به‌وجود می‌آید که یک جبهه‌اش در خوزستان شکل می‌گیرد. این جبهه متشکل از مردم ماست. علمایی که در این جهاد شرکت کردند عبارت‌اند از: آیت‌الله سیدمحمد یزدی، فرزند آیت‌الله سیدکاظم یزدی مرجع تقلید بزرگ شیعیان، آیت‌الله خالصی، آیت‌الله شیخ عبدالکریم جزایری و علمای بزرگ دیگر. این به خاطر اهمیتی است که این واقعه در اینجا داشته است. چرا اهمیت داشته است؟ به خاطر نفت خوزستان.
طرفاوی ادامه داد: این واقعه پنج ماه طول کشید. سه تا عملیات داشت که در دو عملیات آن انگلیس به ما حمله کرد و در عملیات آخر مان به انگلیس حمله کردیم. ما در این واقعه نزدیک هفتصد شهید دادیم.
 
او با طرح این موضوع که استعمارستیزی مردم عرب خوزستان از سال 1765م شروع شده است، گفت: در تمامی دوران‌ها که بخش‌هایی از شمال، شرق، غرب و جنوب این سرزمین از آن جدا شد، بر اثر پایداری مردم خوزستان، حتی یک وجب از خاک ایران در این منطقه جدا نشد، در صورتی که عثمانی‌ها چندین بار حمله کردند و قصد داشتند خرمشهر و آبادان را از ما بگیرند، اما مردم ما با کمک همان اسلحه و مهمات ابتدایی‌ و البته ایمان و اخلاصی که نسبت به وطن و سرزمین خودشان داشتند اجازه ندادند که این اتفاق بیفتد.
 
مکی: یکی از کارهای «نشنال ژئوگرافی» جست‌و‌جوی معادن فلزات گران‌قیمت کشورها بود
 
امیر مکی سخنران دیگر این همایش بود که صحبت‌های خود را با موضوع "نفوذ و رشد سلطه آمریکا در ایران" مطرح کرد. او برای ورود به بحث لازم دید ابتدا چگونگی ورود آمریکایی‌ها به ایران را شرح دهد؛ بنابراین اظهار کرد: ما در سی تا چهل سال قبل از جنگ جهانی اول هم حضور آمریکایی‌ها در قالب مبلغین مذهبی، فرهنگی و حتی آموزشی در تعدادی از محل‌های ایران، از جمله مناطق غربی را می‌بینیم. نکته بسیار حائز اهمیت این است که دکتر جان الدر که یکی از کسانی بوده که به‌عنوان یکی از مبلغان مذهبی و به‌نوعی فرهنگی در ارومیه و بعد در تهران بوده، آمده و حتی دستگاه‌های چاپ کتاب و مطبوعات را به ایران آوردند و در منطقه ارومیه سوار کردند و در یک بازه زمانی نه ساله، از تقریباً سال 1262 تا 1271 بیش از هفت میلیون و دویست، سیصد هزار برگ تولید محتوا و چاپ کردند و در دست مردم، ایرانی‌های آن منطقه و ایرانی‌های دیگر قرار دادند.
 
مکی افزود: پس بحث فرهنگی و آموزشی یکی از ارکان اصلی نفوذ و سلطه در آن زمان بوده و کماکان هم هست. آن زمان به صورت مکتوبات فیزیکی، امروزه به صورت رسانه مجازی.
 
این نویسنده سپس درباره نقش آمریکا در کودتای اسفند ۱۲۹۹ گفت: آمریکا به کودتای رضاخانی چراغ سبز نشان داده و عملا اعلام کرده که جلو بروید. برای این ادعا دلیل روشنی داریم. به‌محض اینکه کودتای رضاخانی انجام شد، سه تا پنج ماه بعد از دولت کودتا، قراردادهای نفتی کمپانی آمریکایی روی میز قرار گرفتند. این خیلی مهم است. مسلما آمریکایی‌ها پشت قضیه بودند، ولی از آن طرف آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی اول، کمیته امداد پارس را برای کمک‌رسانی غذایی، بهداشتی، فرهنگی به مردم ایران را درست کردند. یعنی آمریکایی‌ها به‌نوعی در وسط میدان بازی می‌کردند. مردم ایران خسته از روس و انگلیس و به دنبال یک چهره موازنه‌گر و مشخص ثالثی بودند که آن آمریکا بود. آمریکا وارد قضایا شد و هر چه جلوتر می‌آییم می‌بینیم که آمریکایی‌ها قبل از شروع جنگ جهانی دوم یا به‌نوعی در انتها، قبل از اشغال ایران در سال 1318، 1319 آمده و تفکرات پنجگانه خود را در ایران برای بخش نفوذ مطرح کرده‌اند.
 
او درباره این تفکرات پنج‌گانه اظهار کرد: مارک. جی. گازیوروسکی در مقاله‌ای در سال 1987 به‌وضوح عنوان می‌کند و می‌گوید فعالیت‌های محرمانه پنجگانه امریکا از سال 1319 در ایران شکل گرفته است. من آن مطلب را عیناً عنوان می‌کنم که چیزی از قلم نیفتد: 1. تشکیل شبکه‌هایی در میان عشایر و ایلات که در صورت اشغال ایران توسط شوروی به جنگ‌های چریکی مبادرت ورزند. 2. ایجاد محورهای گریز و رهایی به منظور استفاده از آنها در یک جنگ طولانی 3. عملیات برون‌مرزی جاسوسی و خرابکارانه در داخل خاک شوروی که با استفاده از عناصر ارامنه، آذربایجانی‌ها و سایر اقوام بتوانیم در دو سوی مرزهای شوروی انجام دهیم. 4. عملیات جاسوسی و ضد جاسوسی به‌منظور نظارت و مقابله با فعالیت‌های شوروی و 5. که یکی از بزرگ‌ترین اهداف و ایجاد مکانیسم ساختاری در ایران بود و در سال 1948 عنوان می‌کنند که شبکه بدامن را ایجاد کردند، اما در تاریخ می‌خوانیم که پنچ شش سال قبل از این تاریخ بوده است.
 
مکی صحبت‌های خود را با طرح این پرسش ادامه داد که "چرا اسم این شبکه را بدامن گذاشتند؟" و در پاسخ گفت: 
To the party be damned = TP Bedaman یعنی عملا لعنت به حزب توده یعنی مکانیسم توده‌‌ای که شوروی‌ها ایجاد کرده بودند. این واژه را هم عملا برای مقابله با شوروی آن زمان نگه داشته بودند. بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، حضور آمریکا را به‌عنوان یکه‌تاز اصلی می‌بینیم. ورود به بحث منابع طبیعی را همیشه تصور می‌کنیم نفت بوده، ولی به‌طور مثال استخراج معدن مس سرچشمه در سال‌های 1346 تا 1350 توسط آمریکایی‌ها انجام شد، از سی سال قبل از آن تک تک محل‌های ایران را بازرسی می‌کردند و آن چیزی را که به دنبالش بودند به دست می‌آوردند. یکی از کارهای اصلی National Geography جستجوی منابع و معادن فلزات گران‌قیمت کشورها، از جمله ایران است. من فایل نشریه ۱۱۰ سال پیش این نشریه را دارم که در آن تک تک منابع معادن ایران را پیدا کرده‌اند.

انتهای پیام/

ارسال نظر