در آنا بخوانید؛
این ۳ اتفاق ۱۳ آبان را در ایران خاص کرد
گاهی اوقات برخی رخدادها آنچنان در دل تاریخ جا خوش میکند که نسل اندر نسل سخن برای بازگویی آن لازم است، سخن از ۳ رخداد خاص ۱۳ آبان است.
کد خبر : 876713
خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ گروه دین و آیین: هر سال موعد سیزدهم آبانماه که میرسد طبق سنوات گذشته تجمعی در خیابانهای منتهی به سفارت سابق ایالات متحده آمریکا که پیشتر به لانه جاسوسی میشناسند، شکل میگیرد، دانشآموزان تهرانی از گوشه و کنار این شهر بزرگ به این نقطه میآیند تا یاد و خاطره شهدای دانشآموز را گرامی بدارند، اما به راستی در این روز چه اتفاقاتی رخ داده است که ماندگاری آن در تاریخ معاصر ایران را در پی داشته است، بگذارید به سه برداشت اشاره کنیم شاید شما هم در آن حال و هوا قرار بگیرید:
پس لرزه خروش دانشجویان مذهبی تهرانی بر دولت آمریکا
44 سال پیش دقیقاً در چنین ساعتی قرار است اتفاقی خاص روی دهد، اتفاقی که حاصل برگزاری بیش از 2 ماه جلسههای مختلف در دانشگاههای آن روز تهران بود، درست زمانی که بیش از 500 اتاق از سوی جریانات منحرف در دانشگاهها مانند کمونیستها، تودهایها، مجاهدین خلق و غیره گرفته شده بود تا بتوانند در محیط آکادمیک اصل انقلاب اسلامی را به انحراف بکشانند، اما در این میان دانشجویان مذهبی و انقلابی بیکار ننشسته بودند، این را روز 13 آبان 1358 میگوید، چرا که از دخالتها و جاسوسیهای آمریکا که مخل فعالیت انقلاب اسلامی بود، به ستوه آمده بودند.
چند روز قبل از 13 آبان، «مصطفی بازیار» در اتاقش طبقه هفتم ساختمان خوابگاه نشسته بود که «رضا سیفاللهی» به او، «احمد شیرزاد» و «بهروز سلطانی» خبر داد فردا ساعت 2 تا سه در سالن اجتماعات دانشکده مکانیک جمع شوید. همین جمله سیفاللهی کافی بود که حس کنجکاوی بازیار را برانگیزد و بیخیال او نشود، چون خاطرات قبل از انقلاب برایش زنده شد و فهمید قرار است اتفاق مهمی روی دهد، برای همین دست و پای سیفاللهی را با همراهی آن دو نفر بست و حسابی او را به باد کتک گرفت(البته به شوخی)، سیفاللهی وقتی هم دید هوا پس است، بالاخره اعتراف کرد قرار است سفارت آمریکا را تسخیر کنند!
13 آبان 1358 حدود 430 دانشجو که 200 نفر آنها از دانشجویان دانشگاه شریف بودند، در حالی از خیابانهای اطراف خودشان را به سفارت آمریکا میرساندند که فقط «موسوی خوئینیها» و آیتالله «حسن لاهوتی»، فرمانده وقت سپاه در جریان اقدام آنها بودند. آنها وقتی به سفارت رسیدند سربازان جلوی سفارت را خلع سلاح کردند، سپس گروهی از دیوارهای سفارت بالا رفتند و برخی دیگر با قیچیهای آهنبر، قفلها را بریدند و ظرف نیم ساعت وارد سفارت شدند و حدود ساعت 13 روز 13 آبان این لانه جاسوسی با همه دیپلماتها و کارکنانش را به تسخیر خود درآوردند.
نزدیک دانشگاه تهران در 13 آبان 1357 چه خبر بود؟
یک سال قبل از تسخیر لانه جاسوسی اتفاقاتی دیگر در اطراف میدان 24 اسفند (انقلاب) در حال وقوع بود، اتفاقی که با خون رنگین دانشآموزان بر خیابانهای منتهی به دانشگاه تهران مرتبط است. در همان حوالی ساعت هشت صبح بیشتر دانشآموزان مدرسه به همراه تعدادی از معلمانشان بدون توجه به اخطارهای مدیر و ناظم مدرسه تصمیم گرفتند همراه با دیگر مردم تهران برای حضور در تظاهرات آماده شوند.
گروهی از دانشآموزان با بلند کردن پلاکاردها و عکسهای امام خمینی (ره) شعار میدادند: «مرگ بر شاه - مرگ بر شاه - مرگ برشاه»، «تا شاه كفن نشود، این وطن وطن نشود» و راهی میدان محمدرضا شاه (میدان جمهوری فعلی) شدند. خیلی منظم حرکت میکردند و یک پا در زمین میکوبیدند تا توجه مردم را به خودشان جلب کنند.
هنوز چند قدمی به میدان مانده بود که مشاهده کردند ارتشیها با تجهیزات کامل از جمله ماسک و اسلحه ژ3 و ماشینهای جیپ در ابتدای خیابان نواب و ورودی میدان حی و حاضر ایستادهاند. اما این بچههای دانشآموز دل نترسی داشتند و با صدای رسا فریاد میزدند: ؛ «زیر بار ستم نمیكنیم زندگی جان فدا میكنیم در ره آزادگی سرنگون میكنیم سلطنت پهلوی»، «ای امام زمان رحمی به ما كن، ما را از دست این جلاد رها كن»، «ای بیشرف حیا كن سلطنت را رها كن»، «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد» و «این شاه آمریكایی، اعدام باید گردد».
در این هنگام صدای تیر هوایی به گوش میرسید، برخی روی زمین دراز کشیدند، چند تا سرباز هم با گاز اشکآور میخواستند جمعیت را متفرق کنند، وقتی یکی از معلمها تیر خورد، دانشآموزان با دیدن این صحنه ترغیب شدند و بلندتر فریاد زدند: «اللهاكبر، خمینی رهبر - خمینی بت شكن ریشه شاهو بكن»، وضعیتی شده بود. در همان لحظات پیام آوردند که دانشجویان دانشگاه تهران به همراه تعدادی از دانشآموزان در میدان 24 اسفند با گارد نظامی درگیر شدند و تعدادی از مردم هم به شهادت رسیدند.
جمعیت بیمحابا به سوی دانشگاه تهران حرکت کرد تا بتواند به یاری محاصرهشدگان دانشگاه تهران بشتابد. بییقین این روز یکی از روزهای تاریخی انقلاب اسلامی است که برای همیشه در تاریخ ماندگار است.
13 آبان 1343 و برکتی که 14 سال بعد خودش را نمایان کرد
در این روایت سوم، روایت تقابل از سر ضعف رژیم پهلوی با جایگاه مرجعیت است، جایی که محمدرضا شاه نتوانست اعتراضهای آیتالله العظمی روحالله خمینی (ره) را تاب بیاورد و این مرجع بزرگ شیعه را 13 آبان سال 1343با هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کرد، اما اصل ماجرا چه بود؟
رژیم پهلوی پس از 10 ماه زندان و حصر در تهران، امام خمینی (ره) را آزاد کرد و بیخیال خودش فکر میکرد امام پس از زندان و حصر دست از حرکت اسلامخواهانهاش بر میدارد، اما در مهرماه سال 1343 وقتی مجلس مصونیت مستشاران نظامی آمریکا را تصویب کرد، اما سخنرانی معروف امام (ره) در روز تولد حضرت زهرا (س) در چهارم آبانماه مبنی بر اینکه تنظیمکننده لایحه و تصویبکنندگان و توشیحکننده و اجراکنندگان خائن به اسلام و کشور هستند، بر مذاق محمدرضا پهلوی خوش نیامد.
امام (ره) در این سخنرانی بیان کرده بود: «دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچکس حق تعرض ندارد».
البته بعد از این سخنرانی، امام دستور داد این سخنرانی به صورت اعلامیه توسط مؤتلفه اسلامی به صورت گسترده پخش شود. در این میان شرایط سیاسی و اجتماعی سال 1343 مزید بر علت شد تا شاه برای تبعید امام مصمتر شود، این تبعید سرآغاز هجرتی 14 ساله شد که خاتمهاش با وقوع انقلاب اسلامی شیرینی زائدالوصفی را برای مردم ایران به ارمغان آورد.
انتهای پیام/