صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نگاهی به نقش پدرانه بازرگان برای منافقین

در پانزدهم مهرماه ۱۳۶۰ مهندس مهدی بازرگان در صحن علنی مجلس در قامت پدر معنوی منافقین و تئوری پرداز مبارزه مسلحانه با شهید و جانباز خطاب کردن منافقین و میلیشیای خود، رسم پدری در حمایت از این گروهک تروریستی را به طور کامل به جا می‌آورد.
کد خبر : 871954

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، جنگ و اقدام جهت براندازی انقلاب نوپای اسلامی با دوگانه نهضت‌آزادی-مجاهدین خلق، از اردیبهشت ۶۰ با بازگشت سفر محرمانه مسعود رجوی سال ۵۹ از فرانسه و مقالات نهضت آزادی از فروردین ۱۳۶۰، آغاز می‌شود.

اسفند ماه ۱۳۵۹ طبق هماهنگی با سفارت فرانسه که احتمالاً بنی صدر یکی از واسطه‌های اصلی این ارتباط بود، در اواخر سال ۵۹، رجوی مخفیانه به فرانسه رفته و در اردیبهشت ماه ۶۰، بعد از بازگشت مخفیفانه از مرز زمینی، ترتیب نشست درون گروهک را می‌دهد و خط مبارزه تا سرنگونی نظام را ابلاغ می‌کند. مسعود رجوی در سفر خود به فرانسه، اقدام به هماهنگی با کشور‌های غربی برای مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی نمود و تأیید آن‌ها را اخذ کرد و در نظر داشت در بیست و چهار ساعت اول، حرکت مسلحانه سازمان در صورت موفقیت، ‎‏از سوی قدرت‌های غربی به رسمیت شناخته شود... (سازمان مجاهدین خلق، ج ۲، ص ۵۰۲)

پس از برگشت مسعود رجوی و دریافت موافقت سرویس‌های جاسوسی غربی برای اقدام مسلحانه جهت براندازی، سرمقاله‌های روزنامه میزان و مهندس بازرگان شکل و شدت جدیدی به خود می‌گیرد که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت:

۱/ در تاریخ ۷ اردیبهشت ۶۰ روزنامه میزان، ارگان رسمی نهضت آزادی تحت مقاله‌ای با عنوان "زمینه‌های رشد دیکتاتوری" به صورت تلویحی سیر جمهوری اسلامی را معادل یک رژیم تکامل یافته و همه جانبه دیکتاتوری دینی عنوان می‌کند و می‌آورد که: "وقتی مردم از صحنه غایب باشند، اقلیت زورمند حاکم ارزش‌های مورد پسند خود را بر جامعه تحمیل می‌کنند. نظام‌های توتالیتر با استفاده از یک ایدئولوژی افراطی مساعی لازم را برای استقرار دیکتاتوری همه جانبه فراهم می‌آورند. سیستم سیاسی، مردم را وادار می‌کند از ایدئولوژی حاکم پیروی نموده و در غیراین‌صورت متمردین به انزوا کشیده شده و یا نابود می‌گردند. مسلماً ارزش‌های ایدئولوژیکی تحت چنین نظام‌هایی فقط از طرق ایجاد وحشت و ترور حفظ می‌گردد و از آنجایی‌که ابزار‌های مزبور نمی‌توانند مشروعیت لازم را برای نظام سیاسی کسب نمایند در نتیجه اتوریته سیستم سیر قهقرا پیموده و موجب نابودی رژیم می‌شود. یکی از ویژگی‌های توتالیتر این است که هم فرمانبرداران و هم فرمانروایان هر دو از یکدیگر وحشت داشته و در رعب بسر می‌برند. "

۲/میزان همچنین در مقاله‌ای با عنوان "رشد زمینه‌های عذاب در جامعه" سیر درگیری‌ها، راهپیمایی‌ها، زد و خورد مسلحانه و تیراندازی وانفجار در روزنامه‌ها و بیانیه‌ها را نتیجه نگاه حاکم بر نظام می‌داند و نتیجه این سیر را قهقرایی بدتر از لبنان و ترکیه عنوان می‌کند (روزنامه میزان، ۱۴ اردیبهشت ۶۰)

۳/ روزنامه میزان در مقاله‌ای در صفحه اول خود با عنوان "قهر انقلابی" قیام برای تغییر، خدمت و امر به معروف را به جای افسرده‌شدن از حاشیه رفتن عنوان می‌کند. (میزان، ۱۴ اردیبهشت ۶۰)

۴/ ارگان رسمی نهضت آزادی در سرمقاله "خط آشتی" نظام را دعوت به ارشاد شورش‌گران حامی مجاهدین می‌کند و در حمایتی آشکار، خصومت منافقین را ناشی از خصومت نظام می‌داند: "اشتباه‌کاران را باید انتقاد و ارشاد کرد، به سرکوب، و هرکه از درِ خصومت برآید بناچار از طرف مقابل جز خصومت بر نمی‌گیرد. (میزان، ۲۶ اردیبهشت ۶۰) "

۵/ میزان در سرمقاله دیگر خود با عنوان "بخاطر خدا همه راه‌ها را نبندید" ضمن نقد تند به محتوای خطبه‌های نماز جمعه ۱۸ اردیبهشت آیت الله خامنه‌ای پیرامون تبار شناسی منافقین، دستگیری مجاهدین درخانه‌های تیمی حین آموزش نظامی را خلاف قانون عنوان می‌کند. میزان در این سرمقاله می‌نویسید: " در مراسم نماز روز جمعه در دانشگاه تهران، امام جمعه مطالبی پیرامون نفاق و منافقین در قرآن با ارتباط و انطباق به گروه معینی ایراد کردند و با مشخص نمودن مصداق نفاق در زمان و جامعه امروز، دراواخر خطبه اول شایستگی این گروه را برای ملاقات با امام با بیاناتی به شرح ذیل بشدت رد کردند. همین دیروز بود که روزنامه‌ها خواندیم ۵۰ نفر از مجاهدین در یک خانه تیمی با عملیاتی که منجر به تیراندازی هم شد، دستگیر شده اند. البته نویسنده از کم و کیف جریان اطلاعی ندارد، اما خبر درج شده حاکی از آنست که این افراد از این محل بدون اینکه عملی ضد انقلابی انجام داده باشند برای تجمع و کلاس‌های آموزشی استفاده می‌کردند که بنظر نمی‌رسد عملی خلاف قانون باشد. بگذریم از اینکه ضوابط رفتاری مسلمانان با غیر مسلمان‌هایی که با آن‌ها جنگ نکرده و آن‌ها را از شهر و دیارشان آواره نکرده اند بدستور قرآن جز با «قسط» و «بِر» (احسان وسیع) نمی‌تواند باشد، چه رسد به مجاهدین که به مسلمان و یکتاپرست بودن اقرار دارند. آیا هرگز مخالفان این آیه را خوانده اند یا شنیده اند؟ (میزان، ۲۰ اردیبهشت ۶۰) "

۶/ این روزنامه در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ با ستایش مجاهدین خلق و هواداران آن، "صمیمانه‌ترین درود‌های گرم و آتشین به کلیه هواداران «آزاداندیش» و مسلمان و انقلابی مجاهدین یا، هواداران صادق و آزاداندیش مجاهدین که برخوردار از گرایشات مکتبی هستند... " تقدیم می‌کند و بدون اشاره به عاملان جنایات و درگیری‌های خیابانی، تلویحا نظام را علت این اقدامات تلافی‌جویانه معرفی می‌کند و می‌نویسد:"با خشونت حجت‌های خدا برپا نمی‌شود. "

۷/ همچنین مهندس بازرگان در سرمقاله خود در روزنامه میزان با عنوان "استقلال، آزادی، حکومت اسلامی" نظام را متهم به تخاصم و اقدامات عجولانه می‌داند و اولین کسی است که تلویحا از "براندازی و از سرگیری دوباره انقلاب" سخن می‌گوید. وی در این سرمقاله، حکومت اسلامی را متهم گونه خطاب می‌کند و می‌نویسد: "آن‌ها (حاکمان اسلامی) تداوم انقلاب را در تحریک و تخاصم و تعجیل می‌دانند و ما در اجرای تدریجی برنامه‌های انقلاب در سایه قرآن و قانون و قدرت یعنی پس از ترمیم خسارات و ضایعات با حفظ و توسعه تولیدات، بدون خونریزی و خرابی و در افتادن بی جهت با استیلای خارجی و ناراحت کردن همسایگان همکیش. تازه اگر یکی را از بین بردید دیگری سر در می‌آورد. از خود باید حفاظت و دفاع نمود، دفاع نظامی، دفاع اقتصادی و تولید و خودکفائی و مخصوصا دفاع فکری و ابتکار. "
نخست وزیر دولت موقت ضمن اعطای آزادی عقیده و اجتماع و اظهار وجود به همه، ولو دشمن و مخالف، به حمایت از منافقین (فرزندان عزیز مجاهد خود) می‌پردازد و خطاب به نظام می‌نویسد: " آزادی باید داد گفته نمی‌شود که جلوی بی بند و باری و تجاوز و تخلف‌ها و هرج و مرج را نباید گرفت. اگر قرار باشد تنها به موافقین آزادی داد و از سایرین به دلیل مخالفت و منحرف بودن یا رشد کافی نداشتن دریغ نمائیم و عقیده و عمل آن‌ها را خیانت و خطا بدانیم این همان آزادی شاهانه می‌شود که می‌گفتند در ایران همه نوع آزادی هست جز آزادی خیانت که البته تعریف خیانت و تشخیص خائن دردست خودش بود. (روزنامه میزان، ۱۵ و ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۰) "

چراغ سبز بازرگان برای اقدام مسلحانه منافقین.
اما چیزی که از آن به عنوان چراغ سبز بازرگان، نخست وزیر دولت موقت و موسس نهضت آزادی برای اقدام مسلحانه مجاهدین خلق علیه نظام و کشتار مردم بی‌گناه با هدف براندازی یاد می‌شود، مقاله " مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه" او در روزنامه میزان بوده است. در این مقاله مهندس بازرگان مشروعیت اقدام مسلحانه را این‌گونه توصیف می‌کند: " در هرجا و هر زمان که جلوی آزادی و عدالت گرفته شود و زبان‌ها و قلم‌ها شکسته شود و کسانی که در برابر قدرت انحصارطلب، احساس تبعیض و ظلم نمایند و نتوانند حرفشان را راحت بزنند، بلکه جو سازی و هزار مانع و محظور از قبیل تهدید، توقیف، چماق و تهمت‌های ضد انقلاب، همکاری با دشمن، اخلال در امنیت و تضعیف دولت ببینند و بشنوند و بطور خلاصه مبارزه پارلمانی ممنوع باشد، چنان محیطی محیط ظلم و فساد است" و در با اشاره به سنت تاریخی و الهی!، اقدام مسلحانه را نتیجه قطعی، الهی و مشروع منافقین قلمداد می‌کند.

بازرگان در ادامه با یاداوری هشدار‌های قبلی خود، تلویحا نظام را به تقلب در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی و رای نیاوردن مسعود رجوی متهم می‌کند و عنوان می‌کند که اگر آن موقع او را وارد مجلس می‌کردید (صرف نظر از میزان رای ماخوذه‌اش) شاهد تشنج و شورش‌ها نمی‌شدیم.

او در ادامه با قیاس شباهت عینی جمهوری اسلامی با رژیم مستبد سلطنتی، این‌گونه به توصیفی خیانت‌بار از نظام می‌پردازد: "ای دوستان دست اندرکار و صاحب اختیار! امروز شما وسیله دارید، حزب و سازمان‌ها دارید، سپاه و پاسدار دارید، کمیته دارید، جهاد سازندگی دارید، دادگستری و دادگاه‌های انقلاب دارید، حزب الله دارید، صدا و سیما دارید و خطبه و پیش خطبه‌های نماز جمعه دارید، مجلس دارید و دولت دارید و هرکاری بخواهید می‌توانید بکنید. راهپیمایی و تعطیل و تظاهرات هم می‌‎توانید را بیندازید، بدون آن‌که بازرپرس ویژه ایراد قانونی بگیرد. شاه هم چیز‌های زیادی داشت، خیلی منظم‌تر و مسلط‌تر! ولی یک چیز را نداشت، ملت را نداشت! نباید ملت را در نظر نگرفت، نباید مثل فرعون دسته بندی و تفکیک و تضاد طبقات راه انداخت که عده‌ای مستضعف و عده‌ای مسلط باشند! " و بعد از این تهمت‌ها، سنت الهی و مشروع مبارزه مسلحانه را نتیجه قطعی وضعیت می‌داند و با تهدید به شورش‌های مسلحانه و عن‌قریب خیابانی می‌نویسد: " قبل از آن‌که با مبارزه مسلحانه و قیام مستضعفین!، همه شیرازه‌ها در برود کاری بکنید" پیشنهاد می‌دهد با شکستن انحصار، نظام امتیاز و سهم فرزندان عزیز مجاهدش را بدهد! و با ژس مظلومانه ادعا می‌کند " ما چیزی خلاف و خارج از قانون اساسی که به رفراندوم ملت رسیده است، نمی‌خواهیم. (روزنامه میزان، ۹ اردیبهشت ۶۰) "


شما فرزندان نهضت آزادی هستید ...
سرمقاله "مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه" به قلم پدر معنوی مزاحمین خلق، به علت تئوریزه و مشروع کردن عملیات مسلحانه برای مجاهدین، آن هم در آغاز فوران شورش‌ها و کشتار منافقین که از غائله ۱۴ اسفند شکل میدانی به خود گرفته بود، حواشی بسیاری در برداشت. مهندس بازرگان، در مقاله «فرزندان مجاهد و مکتبی عزیزم» خطاب به مسعود رجوی و اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق می‌نویسد: «مجاهدین خلق، شما فرزندان نهضت آزادی هستید، در سال ۱۳۴۳ که در زندان بودیم به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید بدون آن که از خانه فرار کرده و یا اخراج شده باشید».

او در ادامه با ظاهری مثلا پدرانه، قیام مسلحانه مجاهدین را ناشی از انحصارگری نیرو‌های نظام می‌داند و در عبارتی عجیب، ضمن متاثر نامیدن انقلابی‌ها، از خود ونهضت آزادی می‌نویسد: "مکتبی‌ها نیز با همه تندی و تلخی و بدخلقی که دارید از ما هستید. اولاً افکار و اعتقادات اسلامی اجتماعی سیاسی همه‌تان مستقیماً یا با واسطه از تفسیرها، تعلیمات، کتاب‌ها و سخنرانی‌های امثال طالقانی، شریعتی پدر و پسر، مطهری، دکتر سحابی و من درست شده است که همگی رسماً یا فکراً نهضتی بودیم. "
بازرگان در مقابل نظرات و بیانات صریح امام و شخصیت‌های انقلاب، تمام قد از مجاهدین دفاع می‌کند و به کار بردن واژه " نفاق و منافق" برای مجاهدین را بیجا و آن‌ها را "تفکر انقلابی مخلص پرشورِ جانباز" می‌نامد و می‌نویسد: "یکدیگر را گروهک نخوانید. مجاهدین عده قلیل نیستند و نفوذ عجیب در دختر و پسر‌های دانش‌آموز و دانشجو و در مدارس دارند. "
آخرین اتمام حجت امام خمینی (ره)
جنگ و اقدام جهت براندازی انقلاب نوپای اسلامی با دوگانه نهضت‌آزادی-مجاهدین خلق، از اردیبهشت ۶۰ با بازگشت سفر محرمانه مسعود رجوی از فرانسه و مقالات نهضت آزادی و نامه نگاری‌های منافقین خطاب به امام خمینی و پاسخ صریح ایشان به تلاش‌های این دوگانه "چپ-لیبرال" شکل عینی و میدانی به خود می‌گیرد.

امام خمینی پس از نصیحت و دعوت به زمین گذاشتن سلاح منافقین، در سخنرانی روزکارگر ۱۰ اردیبهشت ۶۰، آخرین اتمام حجت خود را پس از سرمقاله‌ها و صحبت‌های بازرگان و تهدید‌ها و نامه‌های منافقین، با اشاره به دوگانه برانداز "قلم و سلاح" در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۶۰ این‌گونه طرح می‌کنند: " آن‌هایی که این طور با قلم هایشان علاوه بر تفنگ هایشان با ما معارضه دارند، به آن‌ها کراراً گفته ایم و حالا هم می‌گوییم که مادامی که شما تفنگ‌ها را در مقابل ملت کشیده اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده اید، نمی‌توانیم صحبت کنیم و مجلسی با هم داشته باشیم".
فرزندان عزیز مهندس بازرگان، یک ماه پس از حمایت‌ها و تئوری‌پردازی‌های پدر معنوی خود در مشروعیت اقدام مسلحانه و تلافی‌جویانه، در ساعت چهار بعد از ظهرِ سی‌ام خرداد ماه ۱۳۶۰، با صدور اعلامیه‌ای، از خانه‌های تیمی خود خارج شدند و خیابان‌های تهران را به خاک و خون کشیدند و اقدام به ترور مردم بی‌گناه، مذهبی‌ها، ائمه جمعه، نظامیان و شخصیت‌های سیاسی و قضائی کردند.

اما بعد از فوران این آتشفشان و جنایات منافقین، بازهم پدر معنوی منافقین و تئوری پرداز مبارزه مسلحانه پا به میدان حمایت از فرزندان عزیز خود می‌گذارد و در صحن علنی مجلس به‌تاریخ ۱۵ مهر ۶۰، با شهید و جانباز خطاب کردن منافقین و میلیشیای خود، رسم پدری در حمایت از این گروهک تروریستی را به طور کامل به جا می‌آورد.

انتهای پیام/

ارسال نظر