جشن تولد امسال هم بی تو گذشت
در امتداد روشنایی قدر طلوع می کنی
و در نوروز باستانی
ای مفهومتر از خورشید
انتظارت شیرین است و ندیدنت تلخ
در زمهریر نبودنت جوانه زدهایم
شوق دیدن تو
شور رویش ماست
چه خشک باشد و چه شور
تنش نیامدنت شاخههایمان را شکسته
خودت نیک میدانی
ایستادن و تو را خواندن
راهگشاست
و نوید آمدنت جان پایداری میدهد
دلخوشیمان به آذینبستن شهرست
در شب میلادت مهدی جان
تا به کی چشم بدوزیم به غروب جمعهها
و خواندن «شاید این جمعه بیاید شاید»
زمزمه ندبه هر صبح جمعه
امید آمدنت را طراوتی تازه است
دخیل بستهایم به ضریح زمان نامعلوم
تو که دلت نمیآید
قفلهای ما بسته بماند آقا
اشک چشمان منتظر را چشم انتظار بگذاری آقا
نگاههای کودکانه ما را در پس دعای عهد صبحگاهی پس از نماز بپذیر
پاک و ساده است
خودت اخلاصش را میسنجی
تکرار «و عجل فرجهم» گفتار یومیه است
شده است خون رگهایمان
جشن تولد امسالت هم بی تو گذشت
نگاهی، سکوتی، رنگی از آمدنت را نشانمان بده، منتظریم
* مریم ریحانی، دانشجوی دکترای شیمی تجزیه و مسوول روابط عمومی واحد شیروان
انتهای پیام/