صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ایده‌پردازی و نگاه شبکه‌ای، ۲ ابزار کامیابی در عرصه صنایع فرهنگی

برای فعالان حوزه صنایع فرهنگی که به دنبال ترکیب موفقیت‌آمیز خلق ایده و مضمون (محتوا) هستند ایده‌پردازی و نگاه شبکه‌ای اهمیت وافری دارد.
کد خبر : 867078

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، فرهنگ مجموعه پيچيده‌ای از معارف، معتقدات، هنرها، صنايع، فنون، اخلاق، قوانين، سنن و بالاخره تمام عادات و ضوابط مشترك ميان اعضای يك جامعه است كه در سه سطح  تولیدات، ارزش‌ها و باورها جای می‌گيرند.

صنايع، فنون و ساير مظاهر قابل‌مشاهده يك جامعه، در دایره مصنوعات (تمدن) هر فرهنگ  قرار داشته  و اخلاق و ساير «خوب و بد»‌های در سطح ارزش‌های ظاهری و معتقدات، معارف و ساير مفروضات در سطح باورها (جهان‌بينی) يك فرهنگ قرار می‌گيرند.

محصولات فرهنگي از تقدس و ارزش ذاتی زيادي برخوردارند، تكثير صنعتی، مبادله اين كالاهای نمادين درازای ساير اشياء، خدمات يا پول را افزايش داده است؛ اين امر موجب تبديل ارزش ذاتی و مقدس فرهنگ و كالای فرهنگی  به ارزش مبادله‌ای شده است، تاجايی كه می‌توان گفت هنر و فرهنگ سرمايه‌داری کاملاً جذب اقتصاد شده است.

از بازارپردازی فرهنگی چه می‌دانیم؟

بازارپردازی فرهنگی که برگردان فارسی عبارت (cultural Merchandaising) است را می‌توان به معنی کسب‌وکار‌های فرهنگی دانست که توانسته‌اند کاراکتر یا شخصیتی را خلق کرده و زنجیره محصولات فرهنگی همانند اسباب‌بازی، عروسک، گیم، انیمیشن، نوشت‌افزار و سایر موارد مشابه را به وجود آورند.

این کسب‌وکار‌های فرهنگی به دلیل استفاده از فناوری‌های نوین فرهنگی و ایجاد یک زنجیره به‌هم مرتبط محصولات فرهنگی کودک و نوجوان به‌عنوان کسب‌وکار‌های فرهنگ‌بنیان نیز شناخته می‌شوند.

کسب و کار‌های فرهنگ‌بنیان، به دلیل توسعه زنجیره محصولات فرهنگی شخصیت‌محور می‌تواند بر ذائقه، الگوها، ایده‌آل‌ها و رفتار‌های فرهنگی کودکان و نوجوانان تأثیرگذار باشند و از این نظر تاثیرگذاری عمیقی بر هویت فرهنگی کودکان و نوجوانان دارند که متأسفانه هم‌اکنون این هویت آفرینی در اختیار مرچن‌دایز کاراکتر‌های خارجی همچون «باب اسفنجی»، «لاک‌پشت نینجا»، «مرد عنکبوتی»، «بتمن»، «السا» و موارد مشابه است.

اخیراً وزارت هنر ایالات متحده آمریکا  اعلام کرد، سازمان ملی بخشش برای هنر (NEA) و اداره آنالیز اقتصادی (BEA) امروز اطلاعاتی را منتشر کردند که نشان دهنده نقش مهم و چشنگیر هنر و صنایع فرهنگی در تولید ناخالص ملی ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ هستند، این در حالی است که تاثیر پاندمی کرونا بر این بخش بعد از سه سال همچنان ادامه دارد.

حساب ماهواره‌های تولیدات هنری و فرهنگی (ACPSA) به بررسی ارزش اقتصادی سالیانه تولیدات هنری و فرهنگی ۳۵ صنعت مختلف از جمله شرکت‌های تجاری و غیرانتفاعی می‌پردازد. داده‌های سال ۲۰۲۱ نشان دهنده مشارکت‌های ملی و دولتی بخش هنری و فرهنگی در اقتصاد کشور بعد از سال اول شیوع کرونا هستند.

این آنالیز نشان می‌دهد در حالی که ارزش افزوده کل اقتصادی ناشی از صنایع هنری و فرهنگی بین سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به میزان ۷/۱۳ درصد رشد کرده است، اما چندین صنعت هنری پایه هنوز نتوانسته‌اند به سطوح تولید قبل از شیوع پاندمی برگردند. این گروه عبارتند از هنرمندان مستقل (به عنوان یک صنعت)، سازمان‌های هنر‌های نمایشی (مانند تئاتر، شرکت‌های اپرا، گروه‌های موسیقی و سیرک ها)، ساخت و ساز مربوط به هنر.

علیرغم موانع پیشروی این صنایع، اقتصاد کل هنر در سال ۲۰۲۱، ۴/۴ درصد از تولید ناخالص ملی امریکا یا بیش از ۱ تریلیون دلار را تشکیل می‌داد.

علاوه بر این، در سال ۲۰۲۱، کمتر از ۵ میلیون کارگر برای تولید کالا‌ها و خدمات هنری و فرهنگی استخدام شدند، که این تعداد کمتر از ۲/۵ میلیون نفری بود که در سال ۲۰۱۹ (قبل از کرونا) استخدام شده بودند، اما بیشتر از ۶/۴ میلیون نفری بود که در سال ۲۰۲۰ استخدام شده بودند.

«ماریا روزاریو جکسون» رئیس NEA در گفتگو با وزارت هنر امریکا گفت: «این گزارش سالیانه NEA و BEA به خوبی نشان می‌دهد که هنر و فرهنگ جزء لاینفکی از اقتصاد امریکا هستند. با این حال، این به خوبی نشان می‌دهد که این بخش همچنان با مشکلات زیاد ناشی از کووید ۱۹ رو به رو است. از آنجایی که این داده‌ها نشان دهنده فعالیت اقتصادی سازمان‌های غیرانتفاعی و انتفاعی به یک میزان است، بنابراین مشارکت متمایز هر یک از آن‌ها در تضمین یک بخش هنری و فرهنگی پویا و فراگیر اهمیت بسیار زیادی دارد.»

صنایع فرهنگی؛ ترکیب نماد‌ها و معنا در قالبی جذاب

صنایع فرهنگیِ اصلی به صنایعی گفته میشود که از یک‌سو با تولید در مقیاس صنعتی و از سوی دیگر با خلق و نشر «معنای اجتماعی» سروکار دارند و اساساً به کار «خالقان نمادها» وابسته‌اند؛ طبق این تعریف، تبلیغات و بازاریابی، رادیو و تلویزیون، صنعت فیلم، صنعت اینترنت، صنایع موسیقی، چاپ و نشر (کتاب، ویدئو و بازی‌های رایانه‌ای) در گستره صنایع فرهنگی اصلی قرار می‌گیرند.

صنایع فرهنگی جنبی نیز مواردی، چون هنر‌های خلاق و هنر‌های تجسمی را در برمی‌گیرند؛ زیرا این‌گونه هنر‌ها هرچند مستقیماً با ایجاد معنا‌های نمادین اجتماعی سروکار دارند، اما روش‌های غیرصنعتی و یا نیمه‌صنعتی تولید را به کار می‌گیرند.

درمجموع باید گفت هر کالا و خدماتی که ساخته ذهن و دست بشر بوده و در پس شمایل ظاهری خود، واجد ارزش‌ها، پیشنه تاریخی و یا معنا‌های قابل‌انتقال (چه ساده و چه چندلایه) بوده و قابلیت تکثیر را داشته باشد در دایره صنایع فرهنگی قرار می‌گیرد.

اهمیت ایده خلاقانه و نوآوری 

هسته مرکزی صنایع فرهنگی، ایده خلاقانه است. وقتی این ایده خلاقانه با مقادیر هرچه بیش‌تری از نهاده‌های دیگر ترکیب شود تا محصولاتی را در طیفی وسیعر تولید کند، الگویی از یک صنعت خُرد را شکل می‌دهد. این صنعت در بستر هنر‌های خلاق با همان تعاریف سنتی قرار دارد. رشته‌هایی همچون موسیقی، تئاتر، ادبیات، هنر‌های تجسمی، صنایع‌دستی و اشکال جدیدتر آن مثل تولید ویدئو، هنر اجرا، کامپیوتر و هنر‌های دیجیتال و چندرسانه‌ای و مانند آن.

در گستره دیگری از این صنعت می‌توان برحسب ستانده‌های خاص یک صنعت، آن‌ها را ذیل صنایع فرهنگی تعریف نمود. به‌طوری‌که ستانده آن صنعت، واجد شرایطی است که می‌توان بر آن اطلاق کالای فرهنگی کرد که این گروه شامل انتشار کتاب، مجله، تلویزیون، رادیو، روزنامه و فیلم می‌شود.



همچنین در یک گستره وسیع‌تر می‌توان برخی صنایع را یافت که شاید اساساً از قلمرو فرهنگ خارج باشند، اما برخی محصولات تولیدی‌شان دارای محتوای فرهنگی است همچون تبلیغات، گردشگری و طرح‌های معماری. اما این صنایع را فقط در صورتی می‌توان جزئی از صنایع فرهنگی به‌حساب آورد که دارای پایه معنایی بسیار گسترده‌ای باشند.

هدف فعالان حوزه صنایع فرهنگی، ترکیب موفقیت‌آمیز کارکرد‌های خلق ایده و مضمون (محتوا) در ساحت فرهنگ با کارکرد‌های صنعتی همچون تولید و تجاری‌سازی انبوه کالا‌های فرهنگی است. نوآوری در محصولات و کالا‌های فرهنگی یکی ازبنیادی‌ترین نیاز‌های جامعه معاصر ایران است، نگاهی هرچند گذرا به محصولات و کالا‌های فرهنگی رایج در جامعه نشان می‌دهد که بازار ایران مملو از محصولات و کالا‌های فرهنگی وارداتی است، بازار محصولاتی، چون فیلم، موسیقی، اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، لباس در قبضه نام‌ها و نشان‌های خارجی است.

در یک تعریف اجمالی می‌توان گفت منظور از نوآوری در ایده پردازی، تبدیل دانش و «ایده انتزاعی» به «محصول عینی» است، نوآوری‌، یک فعالیت فردی نیست و نمی‌تواند صرفاً برحسب تصمیم‌گیری‌های مستقل در سطح یک فرد یا بنگاه درک شود بلکه یک فعالیت جمعی است و درنتیجه تعامل‌های پیچیده بین نهادهای گوناگون شکل می‌گیرد؛ تعامل‌های مداومی که به خلق ایده و به‌کارگیری آن در قالب فناوری‌های نرم و سخت می‌انجامد.

نوآوری برون داد یک نظام است؛ نظامی مرکب از نهادهای به‌هم‌پیوسته که نتیجه حضور و تعامل آن‌ها، خلق ایده و تبدیل آن به محصول است.

در دنیای پررقابت و متلاطم کنونی، نوآوری از جایگاه منحصربه‌فردی برخوردار است، در کشورهای توسعه‌یافته حفظ جایگاه رقابتی مستلزم ایده پردازی و نوآوری لازمه بقا در عرصه‌ اقتصادی است، در کشورهای توسعه‌نیافته و یا درحال‌توسعه، نوآوری از اهمیت مضاعفی برخوردار است، چراکه بازار هنوز تشنه و منتظر طرح‌های جدید است. تولید ثروت اقتصادی از منبع صنایع فرهنگی درگرو نوآوری است. جریان تقریباً یک‌سویه محصولات و کالاهای کشورهای غربی که فرهنگ و هویت کشورهای مقصد را به چالش کشیده، اهمیت نوآوری را در همه عرصه‌ها به‌ویژه عرصه صنایع فرهنگی مضاعف می‌کند.

نگاه  سامانمند و شبکه‌سازی

شکل‌گیری نظام نوآوری صنایع فرهنگی مستلزم نگاه سامانمند به‌تمامی بازیگران، نهاد‌های اصلی و واسطی است که به نحوی در این زمینه فعالیت دارند و چرخه علم، فناوری و نوآوری به کمک هنر و علوم انسانی را تکمیل می‌نمایند. به نظر می‌رسد نگاه سیستمی و شبکه‌ای به بازیگران و نهاد‌های کلیدی در این عرصه ازجمله دولت، قوانین و مقررات، پژوهشگاه‌های فرهنگی و صنعت و رفع موانع و مشکلات فعالیت مؤثر آن‌ها، یکی از مؤثرترین راه‌کار‌های تحریک و تسهیل نوآوری بوده و زمینه‌ساز رشد، بالندگی و بازتولید فرهنگ بومی است.

در این میان، باید در حوزه فرهنگ نیز باید همچون صنعت نفت خام‌فروشی را کنار بگذاریم؛ یعنی صنایع تبدیلی داشته باشیم و به صورت مداوم آن را تقویت کنیم.



نهاد‌های کلان متولی فرهنگ می‌بایست امکان شکل‌گیری، تداوم و تقویت شبکه ضعیف نظام نوآوری در صنایع فرهنگی ایران را فراهم آورده، تمهیدات لازم برای تبدیل ایده، دانش و میراث فرهنگی بومی به کالا‌ها و محصولات فرهنگی را مهیا کنند.

در حوزه‌هایی، چون تولید اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، بازی‌های رایانه‌ای و سایر محصولات فرهنگی، فقدان نگاه سیستمی و شبکه‌ای باعث شده تا میان طراحان، تولیدکنندگان و پژوهشگران این عرصه از یک‌سو و مخاطبانی که در قامت مشتری ظهور می‌کنند از سوی دیگر، ارتباطی منطقی شکل نگیرد.

شبکه‌سازی در این مفهوم به ایجاد سازوکاری منظم، روشمند و قابل پیش‌بینی است که طی آن پژوهشگران عرصه جامعه‌شناسی، هنر، روانشناسی و مطالعات فرهنگی با حصول اطمینان از حمایت دولت و بازار، ایده‌های خلاقانه خود را طرح و محک بزنند. حمایت دولت در اینجا بیشتر ناظر به حمایت‌های حقوقی و بحث مالکیت فکری است، عدم پشتیبانی مؤثر نهاد‌های حقوقی از یافته‌های پژوهشی و هنری در سال‌های اخیر باعث شده تا بسیاری از فعالان این عرصه قدرت حضور درصحنه را ازدست‌داده و به‌تدریج به حاشیه بروند.

انتهای پیام/

ارسال نظر