صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۵:۰۰ - ۱۲ شهريور ۱۴۰۲

۱۰ آهنگ شنیدنی برای پیاده‌روی اربعین+ صوت

در ایامی که سیل خروشان زائران حسینی به سمت کربلای معلی در حال عزیمت هستند، شنیدن ۱۰ آهنگ شنیدنی برای پیاده‌روی اربعین خالی از لطف نخواهد بود.
کد خبر : 866366

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، این روز‌ها نام پیاده‌روی اربعین به کلیدواژه و موضوع محوری حیات اجتماعی و اعتقادی ایرانیان و گستره جهان تشیع تبدیل شده است. آیینی شکوهمند که تبلور ارادت دوستداران حضرت سیدالشهدا (ع) به حساب می‌آید. پیاده‌روی اربعین حرکت هویتی شیعه است که همراه خود گفتمان، واژگان، رفتار‌ها و ابزار‌های جدیدی را نیز به همراه آورده است.

طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی ستاد مرکزی اربعین، تاکنون بیش از سه میلیون و سیصد هزار نفر از زائران  ایرانی از مرزهای کشورمان برای زیارت اربعین وارد عراق شده‌اند.

در طول سفر به  نجف و کربلا به ویژه درهنگام پیاده‌روی و استراحت علاوه بر گوش سپردن به نوحه‌ها و ادعیه وارده، گاهی شنیدن نواها و آهنگ‌های آرامش‌بخش و مرتبط با این ایام نیز خالی از لطف نخواهد بود. در ادامه به ۱۰ آهنگ شنیدنی برای پیاده‌روی اربعین اشاره خواهیم کرد. البته سه اثر از این مجموعه، ازآلبوم‌هایی انتخاب شده‌اند که سایر قطعات موجود در آن نیز حال و هوایی اربعین و عاشورایی دارند. 

 

 فرصت بدرود- محمد اصفهانی

دلِ آسمان، خون چکان شد، از این غم

زمین یک سر آتشفشان شد، از این غم

نه فرصت که پیراهـن تو ببویم

نه مرهم که بر دل گذارم

نه مهــلت که در ماتمِ تو بمویم

نه رخصت که شیون برآرم

ببین پشتِ سر مانده بر جا، خیمه ها همه خاکستر و خون

ببین پیش رو مانده، تنها کاروانِ اسـیران محزون

مران، کاروان یکـدم بمان، دیگر مزن زنگ عزا را

که گم کرده ام، در دشت غم آیینه خون خدا را

کجا رفتی ای آبروی دو عــالم

نگین سلیمان، به حلقه خاتم

پس از تو خدا را چه چاره کنم

ز زخمِ تـنِ تو به ریگِ بیابان

ز داغ دل خود به آتشِ سوزان

ز غـم شکوه با سنگِ خاره کنم

تو با رفتنت، با رخی گلگون

من و تا قیامت، دلی پرخــون

 
 
کربلا مننتظر ماست- صادق آهنگران

جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده است به تفسیر قیامت خورشید

آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک در خون خدا می شکفد می بالد

آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

تیغ در معرکه می افتد و برمی خیزد

رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم

دست عباس به خونخواهی آب آمده است

آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

کاش ای کاش که دنیای عطش میفهمید

آب مهریه زهراست بیا تا برویم

جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

 

 بهشت یاد- علیرضا افتخاری

ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاری
عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری
نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاری

تو نسیم خوش نفسی
من کویر خار و خسم
گر به‌فریادم نرسی
من چو مرغی در قفسم

تو با منی اما
من از خودم دورم
چو قطره از دریا
من از تو مهجورم

با یادت ای بهشت من
آتش دوزخ کجاست
عشق تو در سرشت من

با دل و جان آشناست
چگونه فریادت نزنم
چرا دم از یادت نزنم
در اوج تنهایی

اگر زمین ویرانه شود
جهان همه بیگانه شود
تویی که با مایی

 
رو به سوی تو- سید محسن حسینی
 
 
به  سوی بی کران - نوحا رحیمی
 
 هم صدا با اربعین- حوزه هنری

 دل من به یاد تو چله نشینه
یکی از پیاده های اربعینه

محبتت سرشت من، زیارتت بهشت من
شهید شدن به عشق تو، ایشالله سرنوشت من

دل رو، می خوام برای آتنیش غمت
چشمو برای گریه کنج حرمت
جون رو، برای جون دادن پا علمت

نفسام، تا جون دارم نذر تو باشه
نکنه دلم یه دم از تو جدا شه

عشق و غم تو مثل خون
جاریه تو رگم حسین
ای نفسا رو نمی خوام
اگه یه روز نگم حسین

دل رو، می خوام برای آتنیش غمت
چشمو برای گریه کنج حرمت
جون رو، برای جون دادن پا علمت

 
 وداع- حسام‌الدین سراج
 

جان خواهر در غمم زاری مکن

با صدا بهرم عزاداری مکن

معجراز سر، پرده از رخ، وامکن

آفتاب و ماه را رسوا مکن

هست بر من ناگوار و ناپسند

از تو زینب گر صدا گردد بلند

هرچه باشد تو علی را دختری

ماده شیرا کی کم از شیر نری؟!

با زبان زینبی شاه آنچه گفت

با حسینی گوش، زینب می شنفت

با حسینی لب هر آنچاو گفت راز

شه بگوش زینبی بشنید باز

گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق

فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق

با زبان دیگر این آواز نیست

گوش دیگر، محرم این راز نیست

ای سخنگو، لحظه‌یی خاموش باش

ای زبان، از پای تا سر گوش باش

تا ببینم از سر صدق و صواب

شاه را، زینب چه می‌گو‌ید جواب

معنی اندر لوح صورت، نقش بست

آنچه از جان خاست اندر دل نشست

معنی خود را بچشم خویش دید

صورت آینده راه از پیش دید

آفتابی کرد در زینب ظهور

ذره‌یی ز آن، آتش وادی طور

طلعت جان را به چشم جسم دید

در سراپای مسمی اسم دید

غیب بین گردید با چشم شهود

خواند بر لوح وفا، نقش عهود

دید تابی در خود و بیتاب شد

دیده‌ی خورشید بین پر آب شد

صورت حالش پریشانی گرفت

دست بیتابی به پیشانی گرفت

دید شه لب را بدندان می‌گزد

کز تو اینجا پرده داری می‌سزد

رخ ز بیتابی، نمی‌تابی چرا؟

در حضور دوست، بیتابی چرا؟

از تجلی‌های آن سرو سهی

خواست تا زینب کند قالب تهی

سایه سان بر پای آن پاک اوفتاد

صیحه زن غش کرد و بر خاک اوفتاد

از رکاب ای شهسوار حق پرست

پای خالی کن که زینب شد ز دست

گفتگو کردند با هم متصل

این به آن و آن به این، از راه دل

گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق

فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق

گفتگو کردند با هم متصل

این به آن و آن به این، از راه دل

دیگر اینجا گفتگو را راه نیست

پرده افکندند و کس آگاه نیست

فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق

گفتگو کردند با هم متصل

این به آن و آن به این، از راه دل

دیگر اینجا گفتگو را راه نیست

پرده افکندند و کس آگاه نیست

 

 
 
نینوا- حسین علیزاده
 
 
 رخصت دیدار- غلامعلی کویتی‌پور
 

آن‌قدر در میزنم تا در برویم وا کنی، رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی 

بیش از این ما را گرفتار غم هجران مکن ، ای لقاالله من رخسار خود پنهان مکن

در تحیر مانده ام باید کجا جویم تو را، چون نسیم کوی خود ما را تو سرگردان مکن

آن‌قدر در میزنم تا در برویم وا کنی، رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی 

مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم، در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم

ای بهشت آرزو گر خار ناچیزم ولی ، دل به عشقت داده ام فکر جدایی نیستم

آن‌قدر در میزنم تا در برویم وا کنی، رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی 

 

 
همه جا کربلا- امیرحسین مدرس
 

همه جا کربلا همه جا نینوا
تو حسین منی نور عین منی

از لب نهر آب همه در پیچ و تاب
خون به لب تشنگی کرده دلها کباب
ساقی تشنه لب غرق بحر تعب
شده نقش زمین کوه عشق و ادب

همه جا کربلا همه جا نینوا
توحسین منی، نورعین منی

شده قحطی آب کن عمو جان شتاب
شد خزان گلشن پسر بوتراب
زینب بی پناه درغم و اشک و اه
می‌کند در خیال به برادر نگاه

شد به پا همهمه، آید این زمزمه
دشت کرببلا آمده فاطمه

حکایت تو به ام البنین که خواهد گفت
کز این حزین چه حالی دهد به مادر

انتهای پیام/

ارسال نظر