نفوذیهای بیوطن؛ از سرلشکر زاهدی تا خانواده رشیدیان
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، همه ساله با نزدیک شدن به روز سرنوشت ساز ۲۸ مرداد ایرانیان با افسوس از روزی یاد میکنند که استعمار پیر انگلیس با همکاری آمریکا نهضت ملی شدن صنعت نفت را به شکست رساندند. این دو کشور مداخله جو برای به شکست کشاندن نهضت به مزدوران داخلی نیاز داشتنند.
استعمار پیر در مقابل جنبش ملی کردن صنعت نفت
بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ش ملت ایران به رهبری رهبری محمد مصدق ملی شدن صنعت نفت را آغاز کرد. این نهضت بیشتر متلعق به طبقه متوسط و شهری بود و آنها حضور چشمگیرتری نسبت به سایر طبقات داشتند. نهضت ملی شدن صنعت نفت در مراحل ابتدایی پیروزیهای روشن و امید بخشی را کسب کرد، اما تاریخ نشان داده است پیروزی اولیه و درخشان نهضت اگر با روشن اندیشی و سعه صدر رهبران همراه نباشد توفیق نهایی به همراه نخواهد داشت. چون دشمنان این مرز و بوم با ابراز کهنه و قدیمی و در عین حال کارآمد تفرقه امید مردم را نامید میکنند.
نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز از این قاعده مستثنی نبود و مسیر مبارزه بهتدریج با تفرقه داخلی و مداخله خارجی روبهرو شد و به شکست انجامید.
حل نشدن اختلافات نفتی ایران و بریتانیا برای ایران پیامدهای وخیمی داشت. مذاکرت بینتیجه سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۱ نشان داد که بریتانیا مایل به قبول اصل ملی شدن صنعت نفت نیست و علاوه بر آنکه نگران اعتبار و موقعیت جهانی خود است، حاضر نیست از سود سرشار و بادآورده شرکت نفت چشم بپوشد.
حاصل این مناسبات، انزوای دولت مصدق و محروم ماندن آن از حمایت بینالمللی در مبارزهاش با انگلستان شد و بدتر از این، راهاندازی شبکه جاسوسی انگلیس در ایران بود. بنابر اسناد و شواهد تاریخی اعضای این شبکه را «برخی از نمایندگان مجلس، مقامهای درباری، خبرچینان، مقامهای بانکی، ارتشیان بازنشسته و غیربازنشسته و...» تشکیل میدادند.
خاندان انگلوفیل رشیدیان
فعالیت خاندان رشیدیان در مقام جاسوس و همکاری با قدرتهای خارجی، با پیشینه حبیبالله رشیدیان بهعنوان درشکهچی سفارت انگلیس در ایران آغاز شد.
پسران وی نیز در راه پدر قدم نهادند؛ راهی که انعکاس خواستههای انگلیس و سپس آمریکا بود. خاندان رشیدیان ابتدا با کمک به پیدایی سلطنت پهلوی (کودتای ۱۲۹۹) و سپس تلاش برای پایایی آن (کودتای ۱۳۳۲) در عرصه سیاست ایران ایفای نقش کردند که نشان از ارتباطات گسترده آنان با دولتهای انگلیس و آمریکا داشت.
بنا بر گزارش منابع تاریخی، برادران رشیدیان قدرتالله، سیفالله و اسدالله که ثروت زیادی داشتند بهعنوان تأمینکنندگان مالی جریان مخالف ملی شدن نفت و سپس کودتا وارد صحنه شدند. در این میان اسدالله رشیدیان، که اصناف تهران را در اختیار داشت و بانکی به نام بانک اصناف تأسیس کرده بود، نقش پررنگتری برعهده گرفت.
نخستین اقدام مهم برادران رشیدیان علیه دولت مصدق در سال ۱۳۳۲ش، دست داشتنِ آنان در توطئه ربودنِ سرتیپ افشارطوس و قتل این رئیس شهربانی حامی مصدق در اوایل اردیبهشت سال یادشده بود. رشیدیانها در این رویداد، آنقدر زیرکانه و مرموزانه عمل کردند که نه تنها در آن برهه زمانی و بهرغم بازجوییهای فراوان، هیچ رد پایی از آنان در واقعه یادشده کشف نشد، بلکه تا سه دهه بعد از آن نیز چیزی افشا نشد.
شبکهای غیررسمی از نیروهای مسلح
یکی از شبکههای ایرانی که در مقابل ملت ایران قرار گرفتند جمعی از نظامیان ایرانی بودند که به قول یرواند آبراهامیان نویسنده چپ گرای ایرانی شبکهای غیررسمی از نفوذیان انگلیس در میان نیروهای مسلح ایران را تشکیل دادند. شبکهای که سابقه آن به جنگ جهانی دوم باز میگردد؛ افسران محافظهکار و اشرافزادهای، چون سرلشکر حسن ارفع، رئیس سابق ستاد ارتش، سرهنگ تیمور بختیار، سرهنگ هدایت گیلانشاه، سرهنگ حسینقلی اشرفی، سرهنگ حسن اخوی که دو سال فرمانده ریاست اداره رکن دوم ستاد ارتش و بخش اطلاعاتی ارتش را برعهده داشت؛ کسی که فردوست او را مغز متفکر جناح ایرانی کودتا میدانست. سرلشکر ارفع نیز در این جریان بسیار نقش داشت. وابسته نظامی انگلیس از ارفع به عنوان کسی یاد کرده است که با تمام وجود با ما همکاری دارد و دچار جنون جاسوسی است. این شبکه از روابط ام. آی. سیکس (MI۶)، موجب شد سازمان جاسوسی انگلیس به فهرستی بلندبالا از اسامی افراد نظامی و اطلاعاتشان دست یابد؛ آنچه سیا فاقد آن بود.
سیاستمداران و درباریان بانفوذ
یکی دیگر از ارکان اصلی شبکه جاسوسی استعمار پیر در ایران سیاستمداران بانفوذ و درباری بودند؛ کسانی، چون احمد هومن، معاون تشریفات دربار، شاپور ریپورتر، خبرنگار ویژه «لندن تایمز» عامل مهم MI۶، شیخ هادی و هاشم ملکمدنی، نمایندگان کهنهکار مجلس، سیدضیاءالدین طباطبائی و سرانجام سرلشکر زاهدی در این فهرست بودند.
فضل الله زاهدی اردیبهشت ۱۳۳۰ در دولت دکتر مصدق نیز عهدهدار سمت وزارت کشور بود. پس از وقایع تیر ۱۳۳۰ بین زاهدی و دکتر مصدق اختلاف پدید آمد از وزارت استعفا داد و از مخالفین مصدق شد مجدداً به سنا بازگشت و پس از انحلال مجلس توسط مصدق در اسفند ۱۳۳۱ بازداشت شد و پس از دو ماه آزاد شد، اما همکاری خود را با مخالفان دکتر مصدق ادامه داد و بالاخره در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با همکاری کودتاگران به عنوان نخستوزیر منصوب شاه دولت دکتر مصدق را ساقط کرد. زاهدی تا فروردین ۱۳۳۴ در مسند کار بود.
انتهای پیام/