صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۲۰ - ۰۴ مرداد ۱۴۰۲
در مسیر عشق...

حجت‌الاسلام شجاعی: انسان با بهره‌مندی از خداوند جاودانه می‌شود

حجت‌الاسلام محمد شجاعی گفت: انسان با بهره‌مندی از روح خدا، ظرفیت رشد بی‌نهایت و ظرفیت جذب کمالات بی‌نهایت را پیدا می‌کند.
کد خبر : 860087

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حسینیه مجازی این رسانه از ابتدای محرم امسال آغاز به کار کرد. قرار است در این حسینیه مخاطبان این رسانه با مطالبی مثل برنامه هیئت‌های مذهبی، سخنرانی‌ها، مدیحه‌سرایی، سخنرانی و... همراه شوند.

بر اساس این گزارش، حجت‌الاسلام محمد شجاعی در هیات محبان الرضا علیه السلام (بقعه متبرکه شیخ عبدالله طرشتی) با بیان اینکه بحثمان درباره معرفت انسان بود، اظهار داشت: این نکته را عرض کردیم که انسان با بهره‌مندی از روح خدا، ظرفیت رشد بی‌نهایت را پیدا می‌کند. ظرفیت جذب کمالات بی‌نهایت را پیدا می‌کند و این حقیقت انسان است که هر انسانی باید خودش باور کند که انسان است. وقتی فهمید انسان است و ظرفیت جذب بی‌نهایت را دارد، اولین مسئله‌اش این است که من چگونه می‌توانم بی‌نهایت را جذب کنم و چگونه می‌توانم به کسب بی‌نهایت برسم؟

وی افزود: این خیلی مهم است که انسان این سئوال را بپرسد، چون باید به این پرسش جواب بدهد. در وجود همه عشق به بی‌نهایت هست و باید به آن پاسخ مثبت بدهد. اگر انسان به این عشق به بی‌نهایت پاسخ مثبت ندهد، با انسانیت خودش مبارزه کرده است. اگر انسان به سراغ معشوقه‌های محدود برود، در واقع خودش را تحقیر و کوچک و از انسانیت ساقط کرده است، چون ذات و حقیقت انسان این است که به سمت بی‌نهایت حرکت کند. اگر به سمت بی‌نهایت حرکت نکند، دیگر طبیعی عمل نکرده است و در محدودیت دفن می‌شود و در جهنم گیر می‌کند.

حجت الاسلام شجاعی ادامه داد: نجات، آرامش و سعادت انسان در اتصال به بی‌نهایت است. اگر این را خوب فهمید و جذب کرد، آن وقت با حقیقت خودش رو به رو شده است و آن وقت تصمیم‌ها، ارتباط‌ها، انتخاب‌ها، چینش فکری، مهندسی معشوق‌ها و مهندسی آرزوهایش همه درست از آب درمی‌آیند. اما وقتی که خودش را به شکل بی‌نهایت نگاه نکرد و محدود دید، چون محدود نیست، همه زندگی‌اش پر از دروغ می‌شود و اساساً خدا را برای همان محدودیت‌ها می‌خواهد. اهل‌بیت«ع» را برای همان محدود زندگی کردن‌هایش می‌خواهد و ارتباطش با اشیا هم خیانت‌آمیز می‌شود.

وی در ادامه افزود: حتی با همسر و فرزندانش هم همین طور است. این که در قرآن می‌فرماید: « يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ». روزی که انسان از برادر، مادر، پدر، همسر و فرزندش فرار می‌کند؛ به خاطر این است که انسان می‌فهمد که باید فرزندش را تربیت ابدی و او را به ابدیت وصل می‌کرده و به بچه می‌فهمانده که تو غیر از ما پدر و مادری آسمانی و اهل‌بیت«ع» را داری و این کار را نکرده و یا در خانه، فضائی را فراهم کرده که جریان رشد بی‌نهایت مختل شده است.

حجت الاسلام شجاعی گفت: تصمیم‌ها و انتخاب‌های غلط، لقمه‌های مضر، خوراکی‌های مضر، دیدنی‌های مضر روح را نابود می‌کند. در قیامت همه می‌فهمند که به یکدیگر ابدی نگاه نمی‌کردند. می‌فهمند که به زیرمجموعه‌های خودشان محدود نگاه می‌کردند. رؤسا، مدیران، پادشاهان و... می‌فهمند که به صورت ابدی به مجموعه خودشان نگاه نمی‌کردند. شوهر می‌فهمد که به زنش ابدی نگاه نمی‌کرده و به آن شکل، او را دوست نداشته. زن می‌فهمد که نسبت به شوهرش این گونه نبوده. پدر و مادر می‌فهمند که به فرزندشان عشق ابدی نداشته‌اند و در اینجاست که خیانت شکل می‌گیرد.

حجت الاسلام شجاعی با طرح این پرسش که در کجا خیانت نیست؟ گفت: قرآن می‌فرماید: در قیامت همه از هم فرار می‌کنند، مگر متقین. متقین یعنی کسانی که از محدود شدن فرار می‌کردند. تقوا یعنی فرار و خودداری از محدود شدن. به همین دلیل بچه‌اش را بی‌نهایت می‌دید و برایش برنامه‌ریزی بی‌نهایت می‌‎کرد؛ وقتی می‌خواست همسری را انتخاب کند، کسی را انتخاب می‌کرد که هم بتواند با خودش تا بی‌نهایت حرکت کند و هم بچه‌هائی را پرورش بدهد که تا بی‌نهایت سیر کنند، نه بچه‌های محدود را. شغل که می‌خواهد انتخاب کند، دقت می‌کند شغلی را انتخاب کند که او را از بی‌نهایت نیندازد. به این می‌گویند تقوا. صد تا شغل به انسان پیشنهاد می‌شود، ولی انسان به خودش می‌گوید شغلی را انتخاب کنم که از معشوقم و از الله و خانواده آسمانی و بهشت جاودان و بی‌نهایت محروم نشوم. خیلی شغل‌ها وجود دارند که به آدم چشمک می‌زنند، ولی قرار نیست آدم هر شغلی را که خیلی خوش به حالش می‌شود، انتخاب کند. شغلی را انتخاب می کند که ممکن است دنیا و سود کمتری داشته باشد، اما برای شخص ابدیت می‌سازد.

وی ادامه داد: انتخاب همسایه، انتخاب شهری که انسان می‌خواهد در آن زندگی کند. همه اینها مؤثرند و به آن می‌گویند تقوا که من باید مسکنم را در کجا انتخاب کنم که خانواده‌ام و فرزندانم آسیب نبینند. چه کسانی را برای رفت وآمد به خانه‌ام بپذیرم و چه کسانی را نپذیرم؟ بچه‌ام را در چه مدرسه‌ای بگذارم؟ همه واردات و صادرات را باید کنترل کنم که از ابدیت و از جاودانگی نمانم. انسان وقتی که به چیزهای محدود بسنده می‌کند، کاملاً از انسانیت خودش دور می‌شود.

حجت الاسلام شجاعی افزود: خداوند تبارک و تعالی می‌خواهد این عشق را معنا کند. وقتی می‌پرسید: خدایا! چرا این عشق را در من گذاشتی؟ این آیه متاسفانه اکثراً نه درست ترجمه و نه درست تفسیر شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»، با کسره «ن». من جن و انس را خلق نکردم الا برای عبودیت و بندگی من و نه عبادت من. متأسفانه خیلی جاها این را عبادت معنا کرده‌اند که این سئوال مطرح می‌شود که عبادت ما به چه درد خدا می‌خورد؟ اما خدا نمی‌گوید عبادت. عبادت بخشی از عبودیت است، اما بخش مهم، عبودیت و بندگی است. وقتی می‌گوئیم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»، یعنی فقط بنده تو هستیم و عبودیت تو را می‌کنیم و فقط از تو حرف‌شنوی داریم، نه اینکه تو را عبادت می‌کنیم. عبودیت اوج مقام انسان است. وقتی خداوند می‌گوید بندگی، تمام مقام و افتخار انسان را در همین یک کلمه آورده و انسان را به این مقام مفتخر کرده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر