صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۴۴ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵

شهید آیت‌الله بهشتی چطور یک جوان بهایی را اهل مسجد کرد؟

در شرایطی که در پی برخی رخدادهای سیاسی، موضوع برخورد با هواداران بهائیت به موضوع بحث روز تبدیل شده، بازخوانی نحوه برخورد ایدئولوگ مظلوم انقلاب اسلامی، شهید آیت‌الله دکتر بهشتی درس‌آموز است.
کد خبر : 85892

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، کتاب «سیره شهید دکتر بهشتی» که به خاطراتی از نحوه سلوک آن شهید می‌پردازد، نحوه برخورد او با یک دانشجوی بهایی را این گونه شرح داده است:


✳️ با یکی از دانشجویان بجنوردی مقیم آلمان که با من دوست بود شب جمعه ای در هامبورگ بودیم.
نزدیک مغرب به ایشان گفتم من می خواهم به مسجد برم.
پرسید: مسجد؟
گفتم: بله، شما هم می آیید؟
یک دفعه گفت: مگر دیوانه ام که مسجد بیایم؟
در همین لحظه که صحبت می کردیم آقای بهشتی سر رسید.
عادت آقای بهشتی این بود که هر کس را به ایشان معرفی می کردم با او دست می داد.
وقتی نام او را می شنید دستش را همچنان در دست طرف نگه می داشت و می فشرد و می گفت: آقای … تا فرد نام خود را دوباره تکرار کند.
قضیه را به شوخی با آقا گفتم که می گوید مگر دیوانه ام که به مسجد بیایم!
آقای بهشتی خندید و گفت: پس با این حساب تکلیف ما روشن شد!
او هم خیلی صریح گفت: من بهایی هستم.
تا آقای بهشتی این جمله را از او شنید گفت: بَه بَه چقدر خوب است آدم با صراحت و صداقت عقیده خود را بگوید.
بعد حرف اصلیش را زد که: ما اگر بمیریم از ما نمی پرسند چقدر در اعتقادات خود تعصب داشته ای، بلکه می پرسند چقدر نسبت به این عقیده و مذهب تحقیق و جستجو کرده ای و آدمی که خودش می گوید بهایی هستم لابد به آن اعتقاد دارد.


بعد به او گفتند: برای من بگو بهائیت چی هست، شاید ما گمراه باشیم و چون تعصبی نداریم و می خواهیم دین درست و سالمی داشته باشیم برای ما از تفکر بهایی گری حرف بزن.
او بهت زده گفت: در بهائیت تک همسری هست ولی مسلمان ها چند زن می گیرند و … که معلوم شد چون پدرش 4 زن و 23 بچه داشته او از مسلمانی پدرش زده شده و بهایی شده است.
آقای بهشتی حرف او را شنید و گفت: اشکالاتی که به چنین مسلمانهایی گفتید وارد و درست است ولی می دانید که قرآن گفته در صورت برقراری عدالت می توانید چند همسر دیگر داشته باشید؛ ولی اگر نتوانید عدالت را برقرار کنید مجاز به این کار نیستید و باید تک همسر باشید.


به تدریج که او حرفهای آقای بهشتی را شنید صادقانه گفت: آقا من به این خاطر بهایی شده ام، لذا اطلاعات دیگری ندارم.
همان شب کار به جایی رسید که همراه آقای بهشتی به مسجد رفت و از مریدان پر و پا قرص آقای بهشتی شد.
این در حالی بود که آقای بهشتی حداکثر ۱۵ دقیقه بیشتر با او حرف نزده بود.
جذابیت بهشتی در این حد بود.


شهید مظلوم آیت الله دکتر #بهشتی
کتاب (#سیره_شهید_دکتر_بهشتی) ص 178


? کانال راست قامتان تاریخ ?


انتهای پیام/

برچسب ها: شهید بهشتی
ارسال نظر