صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۴۱ - ۱۴ تير ۱۴۰۲

فوتبال ۷۲ ملت و جولان بازیکنان «غیر بومی» در لیگ برتر/ بومی‌گرایی در یک باشگاه که همیشه کاندیدای سقوط است!

تیم‌های لیگ برتر فوتبال کشور در شرایطی امسال وارد مسابقات می‌شوند که در ترکیب آن‌ها کمتر بازیکن بومی دیده می‌شود.
کد خبر : 856377

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، «وطن» واژه‌ای است مقدس؛ واژه‌ای برخاسته از دل زندگی که گستره‌ای از مفاهیم خاص و ویژه را در بر می‌گیرد. مفاهیمی جهان‌شمول که معنا و مفهوم زندگی در آن نضج می‌یابد و قداست و اهمیت آن ورای زندگی است. در طول تاریخ «وطن» همیشه یک کلمه خاص بوده که تقدیس شده؛ آن قدر مقدس که انسان گاه برای دفاع از آن حاضر شده تا جانش را فدا کند. این همان جایی است که این واژه جهانی، اهمیتی فراتر از زندگی می‌یابد. وقتی جان، بهای وطن می‌شود تا عزیزترین و مهمترین دارایی هر انسان در راه این پدیده قدسی هزینه شود.

آدمی از دیرباز تعصب و دلبستگی ویژه‌ای به وطن داشته و موطن خود را می‌پرستد. پرستشی که در تمامی شئون و رفتار‌های زندگی تاثیر خود را گذاشته؛ حتی در جزئی‌ترین تقسیم‌بندی‌ها. تعصب و سرسپردگی به محله زندگی که از دیرباز در فرهنگ ما ایرانی‌ها جاری و ساری بوده، از همین جا می‌آید. یعنی دلبستگی و سرسپردگی به موطن و عجیب اینکه این عشق ازلی به افراد نیز تعمیم پیدا می‌کند. آنجا که بچه محل و همشهری، همیشه در مناسبات ما ایرانی‌ها احترام و شأنی دوچندان و ویژه داشته است.

**ملی‌پوشان اجاره‌ای

این مفاهیم در ورزش، اما به گونه‌ای دیگر روایت می‌شوند. زمانی که پرچم یک کشور توسط یک ورزشکار به اهتزار در می‌آید، یک جشن ملی برپا می‌شود. چه آنکه وطن به این تعلق خاطر رنگ و بوی ملی و میهنی می‌دهد. فرقی نمی‌کند که این پرچم متعلق به چه سرزمینی باشد، خاور دور، غرب، شاخ آفریقا، قطب جنوب یا شمال، امریکا و خاورمیانه در آتش. همه جا وطن که نماد آن پرچم است، ارزش و احترامی دوچندان داشته و کاتالیزوری برای پیوند یک ملت شده. چه آنکه تمامی ورزشکاران زیر این پرچم هموطن هستند و موفقیت آن‌ها موفقیت یک وطن و یک ملت است. این مفاهیم متعالی، اما حالا مسیر دیگری یافته اند. آنجا که بالا رفتن این پرچم به هر قیمتی هدف شده. آن قدر مهم که برای موفقیت و اهتزار آن می‌توان ملیت را خرید و وطن را هدیه کرد. استخدام ورزشکاران نخبه توسط کشور‌های متمول و اعطای تابعیت و ملیت با همین انگاره صورت می‌گیرد. وقتی پولدار‌ها ستاره می‌خرند تا ستاره‌ها این پرچم را بالا ببرند و مایه افتخار یک ملت شوند. آنچه سبب شده تا مفهوم وطن خلوص و بکر بودن خود را از دست بدهد. اتفاقی که شاید منتقدانی داشته باشد، اما همان منتقدان هم از بالا رفتن پرچم کشورشان به هر قیمتی مشعوف و شادمانند، حتی به قیمت ستاره‌های اجاره‌ای.

قطر به‌عنوان یکی از کشور‌های صاحب سبک در به‌کارگیری ورزشکاران اجاره‌ای در این زمینه پرچمدار است. آن‌ها سال‌هاست که در همه رشته‌ها به‌ویژه فوتبال ستاره‌های دیگر کشور‌ها را استخدام می‌کنند تا بلکه به موفقیت چنگ بزنند. سباستین کینتانا مهاجم اروگوئه‌ای‌تبار سال‌های گذشته تیم ملی قطر شاید بهترین مثال در این زمینه باشد. در همین جام جهانی اخیر از ترکیب ۱۱ نفره قطر، ۶ بازیکن تبعه این کشور بودند و زادگاهشان سرزمین دیگری بود.

این سناریو تنها مختص قطر نیست. حتی کشور بزرگ و پراعتباری، چون آلمان هم از این گزینه بیش و کم سود برده. لوکاس پودولسکی معروف به پولدی ستاره سال‌های گذشته تیم ملی آلمان و باشگاه بایرن مونیخ و ژروم بواتنگ مدافع تیم ملی و باشگاه بایرن مونیخ دو مثال روشن در این زمینه‌اند. پولدی یک لهستانی‌الاصل بود که پیراهن ژرمن‌ها را با کشورش تاخت زد و بواتنگ که غنایی بود و به کشورش پشت کرد تا پیراهن تیم ملی آلمان را بپوشد درحالی‌که برادرش کریس بواتنگ در تیم ملی غنا توپ می‌زد! از این دست ستاره‌ها در دنیای فوتبال بی‌شمارند؛ آن‌ها که معنا و مفهوم وطن را به گونه‌ای دیگر روایت کرده‌اند.

**باشگاه ۷۲ ملیتی

مفهوم وطن در باشگاه معنای متفاوت و جزئی‌تری دارد. اینکه بازیکنان یک تیم باشگاهی متعلق به همان منطقه و همان شهر باشند، یک اصل سنتی بوده که از دیرباز در باشگاه‌های بزرگ و کوچک رعایت می‌شده. قانون ۳+۱ بازیکن برای باشگاه‌های اروپایی برتافته از همین اصل بود که تا سال‌ها به باشگاه‌های اروپایی مجوز می‌داد تنها از ۳+۱ بازیکن غیربومی در ترکیب خود استفاده کنند. قانونی که با حرفه‌ای شدن هر چه بیشتر ورزش و نفوذ پول و سرمایه در فوتبال منسوخ شد. آنجا که قانون بوسمن در فوتبال اروپا جا افتاد که محدودیت بازیکنان غیربومی را در تیم‌های باشگاهی را زایل کرد.

در طول دو دهه اخیر این روند تا بدانجا پیش رفته که باشگاه‌های اروپایی گاه حتی یک بازیکن بومی را نیز در ترکیب خود ندارند! چه آنکه در تمامی باشگاه‌ها هدف موفقیت و کسب جام است و این هدف بر هر سنتی ارجحیت دارد. در پایان فصل فرقی نمی‌کند که چه کسی جام را بالای سر ببرد؛ یک بازیکن رنگین‌پوست افریقایی، یک سفیدپوست بلوند اروپای شرقی و یا یک سبزه‌روی آمریکای لاتین. مهم این جام است که جام بالای سر می‌رود و هواداران یک تیم را به آسمان می‌فرستد تا از قهرمانی تیمشان سرمست باشند.

«من سیتی» قهرمان سه‌گانه اروپا در فصل جاری مصداق بارز این انگاره است. تیمی که در فصل جاری از تعداد انگشتان دو دست کمتر انگلیسی در اسکواد خود داشت که البته در بسیاری از اوقات عمدتا نیمکت‌نشین بودند و ستاره‌های غیرانگلیسی در ترکیب سیتی به میدان می‌رفتند. گاه حتی اتفاق می‌افتاد که ۱۱ نفر داخل میدان هیچکدام انگلیسی نبودند تا سیتی عملا یک تیم ۷۲ ملت باشد.

**لیگ سترون

در فوتبال ایران به تبع از فوتبال اروپا این انگاره آرام‌آرام جا افتاده. به گونه‌ای که تیم‌های هر شهر از بازیکنان بومی رفته‌رفته تهی می‌شوند و جای آن‌ها را بازیکنان وارداتی از خارج این شهر و استان می‌گیرد. رویه‌ای که البته یک اصل پذیرفته و حرفه‌ای است. فراموش نکنید که در هر شهر و هر استان تعداد بازیکن حرفه‌ای شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد و از همین رو جا‌های خالی پرشمار یک اسکواد را باید با وارداتی ها پر کرد. به‌ویژه اینکه لیگ ایران اساسا در طول این سال‌ها از زایش و تولید تهی شده و بدل به یک لیگ سترون گشته که تقریبا هیچ چهره جدیدی در چنته ندارد و در آن متولد نمی‌شود. چرخه استعدادیابی و بازیکن‌سازی در فوتبال ایران تقریبا متوقف شده و از همین رو بازیکنان موجود حتی در پیرانه‌سری هر فصل در میان تیم‌های لیگی جابه‌جا می‌شوند. تیم‌هایی که لزوما متعلق به شهر و خاستگاه آن بازیکن نیستند.

بررسی بازیکنان بومی تیم‌های لیگ برتری تصویر روشنتری از این واقعیت را پیش روی ما قرار می‌دهد. آنجا که در می‌یابیم تعداد بازیکنان بومی در هر تیم لیگ برتری حتی به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی‌رسد. مثال‌ها در این زمینه حقیقت را فریاد می‌زنند. در پرسپولیس به‌عنوان قهرمان مطلق فصل گذشته فوتبال ایران که دبل کرد، تنها ۲ بازیکن بومی در فصل گذشته عضویت داشتند که خاستگاهشان پایتخت بوده؛ مهدی ترابی و کمال کامیابی نیا. البته اگر بخواهیم کرج را که مرکز استان البرز است، هم جزو تهران و پایتخت حساب کنیم چرا که ترابی بچه کرج است!  در استقلال هم تنها دو بازیکن بومی و بچه تهران حضور دارند؛ روزبه چشمی و آرش رضاوند. 

در سپاهان، اما اوضاع عجیب‌تر از سرخابی‌های تهرانی است و هیچ بازیکن بومی وجود ندارد. یعنی تیم نایب‌قهرمان ایران با آن همه بریز و بپاش و البته داشتن آکادمی یک بازیکن اصفهانی هم در ترکیب خود ندارد. اتفاقی که به نظر در اصفهان مد شده چرا که دیگر تیم این شهر یعنی ذوب آهن هم از بازیکن بومی تهی است. درحقیقت در استان اصفهان با دو نماینده در لیگ برتر هیچ بازیکن اصفهانی در ترکیب تیم هایش ندارد. در تراکتور دیگر تیم پرطرفدار و ریشه‌دار ایران تنها ۳ بازیکن بومی هستند که البته یکی از آن‌ها در پایان فصل از تیمش جدا شد و یکی دیگر تازه به این تیم پیوسته. سعید آقایی تنها بازیکن تبریزی در اسکواد فعلی تراکتور است و محمد قنبری را نیز با ارفاق می‌توان بومی نامید، چون زادگاه او ارومیه بوده. مهدی کیانی کاپیتان کهنه‌کار تراکتور هم تبریزی است که البته در پایان فصل جدا شد.

بررسی تیم‌های لیگ برتر از لحاظ فراوری بازیکنان بومی در ترکیب آن‌ها جالب است و البته باید به این نکته اشاره کرد که آمار استخراج‌شده مربوط به بازیکنان اصلی تیم‌ها در فصل پیش رو است و ممکن است برخی باشگاه‌ها نفرات بومی زیر 21 و 23 سال در تیم خود داشته باشند؛ اما آنها در ترکیب اصلی حضور ندارند ضمن آنکه این آمار مربوط به باشگاه‌های مطرح و باسابقه لیگ برتر است.

پرسپولیس: کمال کامیابی‌نیا، مهدی ترابی (کرج)

استقلال: روزبه چشمی، آرش رضاوند

سپاهان: بدون بازیکن اصفهانی!

تراکتور: سعید آقایی، محمد قنبری (ارومیه)، مهدی کیانی (در پایان فصل جدا شد)

نساجی: حسین خطیر، مهرداد عبدی

آلومینیوم: امیر نوری و سجاد آقایی

مس رفسنجان: فرشید باقری (کرمان)
 
ذوب آهن: بدون بازیکن اصفهانی!

گل‌گهر: مهران گلزاری (کرمان)، احمد زنده‌روح، مهدی تیکدری، علیرضا آرتا (کرمان)

فولاد: ایوب والی، مجتبی نجاریان، حمید بوحمدان، سینا مریدی

نفت آبادان: محمد اهل شاخه(اهواز)، عباس بوعذار(اهواز)، امید خالدی( رامشیر)، یوسف وکیا(اندیمشک)، طالب ریکانی( آبادان)، فاخر تهامی(آبادان)، حسین بیت سعید( سوسنگرد)، حکیم نصاری(آیادان)، احمد شریعت‌زاده(آبادان)

با این آمار مشخص است که تنها نفت آبادان از بازیکنان بومی در ترکیب اصلی خود بهره می‌برد که البته این تیم هم تقریبا در طول سال‌های گذشته همیشه کاندیدای سقوط به لیگ دسته اول محسوب می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر