صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در عملیات بیت المقدس صورت گرفت؛

سفارش شهید آزادسازی خرمشهر برای گرفتن عکس حجله

عملیات الی بیت المقدس در پیش بود و شهید «هادی محمدنفری» می‌دانست که در این عملیات شهید می‌شود. او به عکاس محله گفته بود که یک عکس مخصوص برای روی حجله شهادتم از من بگیر.
کد خبر : 845572

خبرگزاری آنا ـ فاطمه ملکی: یکی از به یادماندنی‌ترین عملیات‌های دوران دفاع مقدس، عملیات آزادسازی خرمشهر بود که این عملیات طی ۴ مرحله از ۱۰ اردیبهشت تا سوم خرداد انجام گرفت. در این عملیات تعداد زیادی از نیروهای نظامی و مردمی به شهادت رسیدند که شهید «هادی محمدنفری» از لشکر ۹۲ زرهی اهواز یکی از این شهداست.

** کارهای الکتریکی خانواده‌های محروم را مجانی انجام می‌داد

این شهید اهل شهرری بود. ۲ برادر و ۳ خواهر داشت. پدرش کارگر کارخانه چیت‌سازی در خیابان فدائیان اسلام بود که به کسب روزی حلال توجه می‌کرد. هادی یکی از دانش‌آموزان درسخوان بود که با معدل ۱۹ دیپلم‌اش را در رشته برق گرفت. هادی بعد از گرفتن دیپلم، برق­کاری می­کرد؛ با اینکه این شهید تازه‌کار بود و درآمد قابل توجهی نداشت اما خیلی وقت­ها کارهای الکتریکی خانواده­های محروم را مجانی انجام می­داد و حتی یک مبلغی هم به ­آنها کمک می­کرد. وی علاقه‌مند به ادامه تحصیل در دانشگاه بود اما وقتی شرایط جنگ را دید، اقدام به حضور در جبهه کرد و سرباز ارتش شد.

مادر شهید درباره اعزام فرزندش به جبهه بیان می‌کند: «هادی به خدمت سربازی رفت و دوره آموزشی را گذراند؛ بعد هم از لشکر 92 زرهی اهواز عازم جبهه شد. آن موقع جوان­ها باید برای دفاع از مملکت به جبهه می­رفتند؛ من خیلی نگران بودم اما پدرشان می­گفت: این بچه­ها نروند پس چه کسی باید برود؟! دیگر چاره­ای نبود. باید می­رفتند.»

** مادری که سه فرزندش را راهی جبهه کرده بود

مادر شهید هادی محمدنفری، دو فرزند پسر دیگر را هم راهی جبهه کرده بود. حتی خودش هم درمسجد محله به همراه دیگر بانوان جمع می‌شدند و لباس رزمنده­ها را می­شستند و تحویل مسجد و حسینیه می‌دادند. او دراین باره می‌گفت: «با شور و اشتیاق وصف‌ناپذیری این کارها را انجام می‌دادیم. کسانی که چرخ خیاطی داشتند، لباس می­دوختند و به جبهه می­فرستادند. هادی و مهدی و مرتضی درگیر جبهه بودند و از اینکه می­دیدند ما داریم در پشت جبهه این طوری خدمت می­کنیم خیلی خوشحال می­شدند.»

** هادی نگران چادر مادرش بود

عملیات آزادسازی خرمشهر در پیش بود و رزمنده‌ها کم‌کم باید راهی جبهه می‌شدند. هر یک از آنها احتمال شهادتشان را می‌دادند و سعی می‌کردند قبل از این اتفاق، خانواده‌هایشان را آماده این داغ بزرگ کنند. شهید محمدنفری قبل از اعزام به جبهه به مادرش دلداری می­داد و می­گفت «اگر من شهید شدم، در خیابان و کوچه فریاد نزنی؛ طوری نشود که بر اثر گریه و بی­حالی چادر از سرت بیفتد. خوشحال باش از خبر شهادت من؛ دوست دارم شجاع باشی».

** سفارش هادی به عکاس برای گرفتن عکس حجله

شهید محمدنفری ۲ روز قبل از آخرین اعزام به جبهه، به برادرش مهدی گفته بود که این دفعه بروم به جبهه، برنمی­گردم. بیا باهم برویم عکاسی یک عکس رنگی برای روی حجله بگیریم. برادر شهید ابتدا مانع انجام این کار می‌شود اما شهید اصرار می‌کند تا باهم به عکاسی بروند.

این دو برادر به عکاسی زهره در شهرری مراجعه می‌کنند و هادی از عکاس می‌خواهد که یک عکس رنگی مخصوص حجله شهادت بگیرد. عکاس که از دوستان شهید بوده، ناراحت می‌شود و می‌گوید: «این حرف­ها را نزن؛ من فقط یک عکس سیاه و سفید معمولی می­گیرم.» وی عکس سیاه و سفید از هادی می‌گیرد اما بعد از شهادت هادی همان عکاس عکس سیاه و سفید را تبدیل به رنگی می‌کند و خودش روی حجله هادی نصب می‌کند.

** شهادت شکارچی تانک‌های عراقی

شهید محمدنفری شکارچی تانک‌های عراقی شده بود. ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ روزی بود که شهید هادی محمدنفری در حالی که عازم آزادسازی خرمشهر بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا به شدت مجروح می‌شود و به علت خونریزی شدید، به شهادت می‌رسد. مادر شهید خبر شهادت فرزندش اینگونه روایت می‌کند: «شبی که هادی به شهادت رسید از خواب پریدم و بچه­ها بالا سرم آمدند و به آنها گفتم: گویا یک اتفاقی افتاده؛ خواب هولناکی دیدم. آن شب هادی من شهید شده بود. یکی دو روز بعد از بنیاد شهید با منزل همسایه­مان تماس گرفتند و ماجرای شهادت هادی را گفتند. هادی از کودکی خیلی به فکر همسایه­ها بود و آنها هم علاقه زیادی به هادی داشتند. وقتی هادی شهید شد، همسایه‌ها آمدند و کارهای مراسم را انجام دادند.»

** وصیتی برای همیشه تاریخ

مزار این شهید ۲۱ ساله در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. در بخشی از وصیت‌نامه‌اش این شهید آمده ‌است: «ای عزیزان! سنگرهای نماز شب را ترک نکنید که سپری بسیار عالی در برابر تیرهای شیطان است. ای خواهران عزیز! نکند که تقوایتان را شیطان با بی‌حجابی و بی‌نمازی غارت کند و در روز محشر شرمنده باشید.»

انتهای پیام/

ارسال نظر