ویژگی های آثار ادیبان پارسی زبان درباره ماه رمضان و عید فطر
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، ویژه برنامه ادبی پاداش بندگی جمعه اول فروردین ماه مصادف با شب عید سعید فطر در گروه بین المللی هندیران با حضور جمعی از شاعران و ادیبان داخلی و خارجی، با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار برگزار شد.
در آغاز این مراسم رضا اسماعیلی شاعر و منتقد ادبی در فرازی از سخنان خود بیان داشت: یکی از دلایل دور افتادن از اصل «توحید» در شعر آیینی امروز، افتادن در دایره دور و تسلسلِ «روزمرّگی» و «جشنواره زدگی» است.
منِ شاعر، امروز دنبال کسی میگردم که متاع ام را بر او عرضه کنم و او به قیمت خوب خریدارش باشد. در این داد و ستد صد در صد خواست مشتری مهم است. این که او چه میخواهد و چه میپسندد؟ شاعر نیز برای این که تلاشش بی مزد نماند، کالایی را عرضه میکند که مشتری پسند است، یعنی «آنچه شما خواسته اید!»؛ و تو خود حدیث مُفصل بخوان از این مُجمل!
رضا اسماعیلی افزود: شوربختانه بسیاری از ما فراموش کرده ایم که خواهان و مشتری اصلی شعر آیینی خدا و خاندان رسالت اند و پیش و بیش از هر کسی تایید و رضایت آنان باید مدنظر شاعر باشد. وقتی مشتری خداست، چشم داشتن به پسند دیگران و صله خواستن از غیر خدا کار مقبولی نیست.
اگر شاعر با خلوص نیت در این راه گام بردارد، به یقین صله خود را از حضرت کریم و سلسله کرامت دریافت خواهد کرد.
با توجه به مقتضیات زمانه و نیاز جامعه به درک عمیقتر و اصیلتر از دین، زمان آن رسیده است که با بهره گیری از منابع اصیل دینی همچون قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و با رونمایی و پرده برداری از حقیقت محمدی (ص)، پرچم «توحید» را دیگر بار در آسمان شعر آیینی به اهتزاز در آوریم.
وی ادامه داد: شعر آئینی ما باید رسانهای برای معرفی گوهر و جوهر دین و آیینهای برای تماشای سیمای «انسان کامل» باشد. انسانی که از رهگذر «یکتاپرستی» و «بندگی» به کمال میرسد. مکتبی برای انسانسازی و جامعه سازی. چرا که از منظر اسلام، شعر فاخر پرتویی از شعور نبوت است و تنها به زبان آوری، صنعتگری، خیال پردازی و ارزشهای هنری و احساسی محدود نمیشود، بلکه راهنمای مخاطبان خود به صراط مستقیم راستی و درستی، بیداری و رستگاری، توحید، عبودیت و اخلاق اسلامی ست.
در ادامه این نشست سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی گفت: در ادب پارسی به عید فطر و ماه مبارک رمضان از جنبههای گوناگونی پرداخته شده است، که با ظرافتهای ادبی و هنری، ابعاد مختلف این رویداد عظیم اسلامی در آثار ادیبان پارسی زبان نقش بسته است. به گونهای که در میان اعیاد مختلف بیشترین توجه شاعران تاریخ ادب پارسی به این عید و ماه مبارک رمضان بوده است.
عید فطر بر خلاف دیگر اعیاد شور و شادی آن آمیخته با اندوهی است که از پایان ماه مبارک نشئت گرفته است و این آمیختگی شادی و اندوه از ویژگیهای خاص این عید میباشد که آن را از دیگر اعیاد متمایز میسازد؛ لذا مضمون پردازی شاعران در رابطه با این رخداد مذهبی بسیار بوده است.
علوی تبار در ادامه بیان داشت: از جنبه مضمون سازی طرب انگیز، میتوان از اشعار مولانا جلالدین محمد بلخی مثال آورد که به حق بزرگترین مادح عید فطر و ماه رمضان در تاریخ ادب پارسی است و همچنین در اشعار شیخ اجل سعدی نیز این طرب و شادی به روشنی قابل مشاهده است. از جنبه اندوه و در میان شعرای معاصر میتوان همین نوسروده استاد علی رضا قزوه را مثال آورد که در همین محفل منتشر و قرائت شد با مطلع "دیروز در این خانه صدای رمضان بود/ حالم چه عجب حالی و بختم چه جوان بود".
از زوایای عرفانی، اجتماعی، رندانه و عاشقانه نیز به وفور عید فطر دست مایه مضمون سازیهای بدیع شاعران قرار گرفته است. چنانکه که به عنوان مثال: از دید عاشقانه برخی از شعرا ابروی دلدار خود را به هلال ماه نو تشبیه کرده اند و در نگاههای عرفانی، با کنایات و ایهامهایی مثل میو میخانه پاداش یک ماه بندگی را در شعر خود به تصویر کشیده اند.
سید حکیم بینش شاعر پارسی زبان افغانستانی دیگر سخنران این محفل طی اظهارات خود بیان داشت: شاعران پارسی زبان به ماه، هلال ماه و بخصوص هلال ماه شوال و عید فطر توجه ویژه داشتهاند. این توجه باعث خلق مضامین و تصاویر ماندگاری شدهاست. گاه ماه نو را به معشوق تشبیه کردهاند که چشم به راهش بودهاند، گاه هلال ماه را به ابروی یار. در واقع عید یکی از مضامین بسیار پر تکرار در ادبیات ماست و البته که نگاه بسیاری از شاعران ما خلاقانه و تازه و بکر بوده است.
دیگر سخنران محفل ادبی «پاداداش بندگی» شازیه مهدی از کشمیر بود که طی سخنانی بیان داشت: عید فطر روزی است که نیكوكاران در آن پاداش می گیرند. این عید بعد از یک ماه روزه داری و شرکت در ضیافت بزرگ الهی رمضان ، جشن پیروزی بر هوای نفس و وسوسه شیطان و موفقیت بر انجام دستور الهی گرفته می شود. امام راحل (ره) می فرمایند: «عید شریف فطر عید است برای ضیافت الله، و عید شریف قربان عید است برای لقاء الله و آن عید که ضیافت الله است، مقدمه است برای لقاء الله.»شازیه مهدی افزود: همچنین مسئله ی عید فطر و روئیت هلال ماه شوال همواره در شعر و ادب پارسی موضوعی بوده که در آثار شاعران و ادیبان آن از آن بهره های فراوانی وام گرفته شده است . که در این میان می توان به شعرهای بدیع و جذاب مولانا که از بزرگترین سرایندگان در این زمینه است نام برد.
علی رضا قزوه، رضا اسماعیلی، سید مسعود علوی تبار، امیر عاملی، محمد علی یوسفی، مسعود ربانی، سید حکیم بینش، علیرضا حکمتی، عزیز آذین فرد، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانی زاد، سیده فرشته حسینی، عارفه دهقانی، سارا عبدالهی فر، سمانه خلف زاده، صبا فیروزی، فاطمه ناظری، و زیبا فلاحی از جمله شاعران و ادیبان بودند که در این محفل حضور داشتند که به ارائهی جدیدترین سرودههای خود در رابطه با وداع با رمضان و عید فطر پرداختند که در انتها برخی از این اشعار را با هم میخوانیم:
علی رضا قزوه
دیروز در این خانه صدای رمضان بود
حالم چه عجب حالی و بختم چه جوان بود
بسیار بلا بر سر و بر سینه میآمد
وز تیر بلا جان و تن ما به امان بود
این روزه که هر روز مرا بودی قسمت
هم روح و روان بود مرا هم تن و جان بود
با مهر و مروت به جهان بود نگاهم
هر کینه و بدخواهی از دیده نهان بود
این چرخ ز نفرینش اگر تیر و کمان داشت
در دست من از بال دعا تیرو کمان بود
بی توشه مبادا گذریای دل غافل
زین چند شب و روز که عمرت به جهان بود
جرم از همه سو بر سر من بال میافشاند
خود روزه مرا باعث زنهار و ضمان بود
از هر طرفی رفتم سد بود و مقابل
تزویر و ریا لشکری از زهد گران بود
بسیار گمانها که سرانجام یقین شد
بسیار یقینها که سرانجام گمان بود
شد روزی ام از روزه دریغا عطش و تب
این سهم من خشک لب و خشک زبان بود
رحمت کند الله تعالی رمضان را.
زیرا رمضان شاددل و شادروان بود
الله مدد کرد و سرآمد مه روزه
ما را نه غم تن نه غم آب و نه نان بودای کاش شود سهم همه قوّت و قوتیای کاش به بازوی همه زور و توان بود
از سفرهی نان و نمک خشک کسانی ست
هر لقمه پرچرب که ما را به دهان بود
شبها همه تا صبح دلم زمزمه میخواست
سهم دل دلسوخته فریاد و فغان بود
با روزه سخنهای دلم سیر نگفتمای کاش مرا یک دو شبی باز زمان بود
"افسوس که ایام شریف رمضان رفت"
ایام شریفی که پر از عطر اذان بود
تا رنگ دعا گیرد و تا بوی هوالله
پیک رمضان در همه آفاق روان بودای کاش که ذی قعده و ذی حجه نمیشد
شوال نمیآمد و ماه رمضان بود
......
سید مسعود علوی تبار
در شگفت از معجزات روح ساز عید فطر
عشق بشکافد ز هم دریای راز عید فطر
پرچم شوّال را توفان فطر افراشته است
جلوههای صوم هم در اهتزاز عید فطر
روزه داران عید پاداش است ما را عید فطر
اینچنین فرخنده باشد امتیاز عید فطر
صید شکر بندگیها در صیام افتاده است
در کمند لحظههای یکه تاز عید فطر
باشد ار دل در عروج قلهی ماه صیام
قاف این معراج باشد در جواز عید فطر
در قبول بندگی هایت دلا صد چاره است
در تمام لحظههای چاره ساز عید فطر
....
کاظم جیرودی
شب عید است و به آیینه نظر باید کرد
چهره را پاکتر از قرص قمر باید کرد
عید فطر آمد و دلها همه، چون آینه است
دیگر از گرد غم و غصه حذر باید کرد
فرصتی ناب و عزیز است و حضوری دیگر
جامهی عشق در این بزم به بر باید کرد
شکرلله که به کام دل ما شد ایام
بار دیگر ز همین راه گذر باید کرد
در شب ماتم و تنهایی و اندوه آخر
تا به سرچشمهی خورشید سفر باید کرد
مثل آن چشمه که از کوه فرو میریزد
در گذرگاه به هر سنگ اثر باید کرد
سینه گر در طلب دوست به تاریکی رفت
جانب چهرهی جانانه نظر باید کرد
تا که از راه رسد عطر دلانگیز بهار
سینه را خانهی انفاس سحر باید کرد
هادی جادهی عشق است کنون باور دل
تا به مقصود در این راه خطر باید کرد
....
محمد علی یوسفی
ای ماه خدا ماه دعا ماه مناجات
ای مایه تقوا و ورع شهر خرابات
ای مونس تنهایی هر رند سحرخیز
ای فرصت ابراز وفا وقت ملاقات
ای ماه کرم ماه پر از جود و سخاوت
ای مایه سرزندگی و فخر و مباهات
ای موسم اکرام یتیمان و فقیران
ماه مدد و یاوریای ماه مواسات
تکلیف خدا بر همه این ماه صیام است
بر عاجز و بر پیر و مریض است مراعات
پاداش خدا در رمضان چند برابر.
اما ز کرم بر همه تخفیف مجازات
یا رب ز کرامت نظری جانب ما کن
غیر از تو نداریم در این دار مکافات
هر چند که ما غرق گناهیم و خطاییم
بر ما شده بخشندگی و جود تو اثبات
رفتی رمضان قدر تو ما هیچ ندانیم
ما قدر شب قدر تو؟ صد دریغ و هیهات
هر کس به شب قدر به اخلاص نظر کرد
در ارزش آن واقعه مبهوت شد و مات
هنگام خداحافظی از شهر خدا شد
آیا بشود بار دگر وقت ملاقات
....
سید حکیم بینش ازماه بانو سفرهاش را چید، بعدش عید شد
ماه را دیدیم و بیتردید، بعدش عید شد
دستهای مرد خالی؛ زن طلایش را فروخت
گلچمن کفش نوی پوشید، بعدش عید شد
عاقبت امروز پول پستههایش را گرفت*
گلنسا شد نامهاش تمدید، بعدش عید شد
زن به گلدانهای خانه آب داد و شعر خواند
طبق معمول اطلسی رقصید، بعدش عید شد
گلنظر با پای مصنوعی اتن را زنده کرد
از ته دل کودکش خندید، بعدش عید شد
ماه از آیینه میتابید بر شبهای مرد
تا که روی ماه را بوسید، بعدش عید شد
اشاره به پسته شکنی، یکی از مشاغل در میان مهاجرین
* اتن نوع رقص محلی و دستهجمعی در افغانستان
....
نغمهی مستشار نظامیای نگاه تو کلید بخت خوش اقبالها
کاش دیدارت میسر بود در این سالها
ندبه ات آرامش نابی به دلها هدیه داد
دورمان کرد از هجوم پوچ قیل و قالها
هر سحر بعد از نماز صبح حافظ خواندهایم
تا بیاید نامتای فریاد رس! در فالها
در نماز عیدمان هم آرزویی جز تو نیست
اینکه پایانی شوی بر جنگها، جنجالها
آخرین افطاری این ماه نزدیک است و کاش
روی ماهت جلوه گر باشد در استهلالها
....
سارا عبدالهی فر
هر بند مجیر و ربنا نالیدیم
با نور کبیر یا علی تابیدیم
بر سفره عاشقی، دعای باران
سی روز به رسم بندگی باریدیم
....
رباب کلامی
رمضان بر همه بارید، مبارک باشد
گلِ صد معجزه رویید، مبارک باشد
ابر و باد و مه و خورشید ازو میگویند
جشن همخوانیِ توحید مبارک باشد
کنج آغوش تو بودیم، خدایا شکرت!
دلمان بهر تو لرزید، مبارک باشد
خواستم دست به دامان خدا باشم، گفت
پسر فاطمه بخشید... مبارک باشد
روح آبستن یک زندگیِ دیگر بود
مژدگانی بده، خندید! مبارک باشد
ماه من! دیدهی من لایق دیدار تو نیست
هرکه اَبروی تو را دید، مبارک باشد
.....
زیبا فلاحی
وقت خوش شعبان به هوای رمضان بود
شب زنده به تسبیح و دعای رمضان بود
افسوس که این فرصت مکشوف فرو خفت
پایایی نوروز؛ به پای رمضان بود
......
سیده فرشته حسینی
نغمهی عاشقی و عطر گل و صوت اذان
چه مبارک سحری بود شروع رمضان
آمد و با نفسش سردی دنیا را برد
رفت و با خود دل دنیازدهی ما را برد
میسپارم به خدا ماه خدا را ... بدرود
اهای ماه خدا، ماه دلآرا بدرود
با توای ماه خدا در دل ما غوغا بود
هر سحر بزم مناجات و دعا بر پا بود
دور هم بودن و افطاریِ با عشق و صفا
بوسه بر دست پر از زخم پدر مادرها
آشتیها و دل از کینه رها کردنها
در سحرهات غریبانه دعا کردنها
وقت افطار و لب تشنه و چشم گریان
لک صمنا و علی رزقک افطرنا مان
چشم بر هم زدنی ساعت پایان آمد
سحر وصل گذشت و شب هجران آمد
مهرتای ماه به جان و دل عالم افتاد
اشک ما، حسرت ما بدرقهی راهت باد
کاشکی قدر تو در هر شب ما جاری بود
حاصل روزهی ما کاش که بیداری بود
.....
مهسا ایمانی
صوت اذان، شمیم گلاب و تب بهار
گل واژهی مجیر و فرج بغض روزه دار
یک ماه مهر مادرمان نور سفره بود
با هر اذان گرفت ز چشمانمان غبار
با هر قنوت عید دل و چشممان سرود
در وصف کبریایی و شوق نگاه یار
باران گرفته چشم غزل را در این کویر
باران طنین توست توای مهربان نگارای کاش قلب خستهی ما هم قرار داشت
سرشار عشق بود سرانگشت روزگار
ادرک جنودک بابی انت یا عزیز
کی میرسی بهانهی چشمان بی قرار
......
صبا فیروزی
وقت نماز خواندن
با مُهر و چادرِ خود
پروانهی قشنگی
مهمانِ چادرم شد
حمد و قنوت من را
انگار میشنید او
با هر رکوع و سجده
آرام میپرید او
با هم نماز خواندیم
ما هر دو خوب و خوشحال
به به چه روز عیدی.
شد عیدِ فطرِ امسال!
....
انتهای پیام/