ای کاروان، ای کاروان من دزد شبرو نیستم! +صوت
به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری آنا، به مناسبت ایام سوگواری شهادت حضرت علی(ع) و شب های قدر چند قطعه پرمخاطب و نوستالژیک که در دوره های مختلف بین مردم پرمخاطب بوده را بازخوانی میکنیم. یکی از این قطعات ، قطعه «قدسیان آسمان» یا همان ای کاروان علیرضا عصار است که در گونه موسیقی پاپ در آلبوم کوچ عاشقانه او قرار دارد.
شاعر این شعر نعیمی استرآبادی است و به تنظیم فواد حجازی در آلبوم کوچ عاشقانه به خوانندگی سیدعلیرضا عصار و محمد اصفهانی منتشر شده بود.
علیرضا عصار از خوانندگان بنام و خوش صدای کنونی است که آهنگهای زیبای زیادی را خوانده است. این اثر در سال ۱۳۷۸ اجرا شده است. خواننده اصلی این اثر علیرضا عصار میباشد که محمد اصفهانی نیز قسمتهایی از این قطعه را خوانده است. یکی از ماندگارترین آثاراجرا شده در باره حضرت علی (ع) همین قطعه است و جزو شاخص ترین قطعات علیرضا عصار به شمار می رود و اجرای این قطعه موجب شد خواننده آن در عرصه موسیقی پاپ به شهرت فراوانی نائل شود.
به گزارش آنا، «علیرضا عصار» خواننده، آهنگساز و نوازنده پاپ ایرانی است. او متولد ۴ بهمن ۱۳۴۸ در خیابان ری، کوچه آبشار است. وی نواختن پیانو را در ۵ سالگی آغاز کرد و نخستین استاد وی کاووس سمندر بوده است. خواندن را از نوروز سال ۷۷ آغاز کرد و نخستین ترانه وی عیدانه با سرودهای از مولانا و آهنگ سازی فؤاد حجازی بود. بنابر گفتهٔ خود شیفتگی ِویژهای به مولانا دارد و این در کارهای او بسیار آشکار است. نخستین کنسرت او در سن ۱۶ سالگی در جایگاه نوازنده پیانو در تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی حضور در تئاتر «پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی داود رشیدی و حضور مهدی هاشمی و فریماه فرجامی در سال ۷۰ در جایگاه نوازنده پیانو اجرا شد.
وی دارای مدرک کارشناسی حقوق و متأهل است. اولین تجربه خوانندگی وی به طور رسمی، با اجرای قطعهٔ عیدانه به سفارش مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما در سال ۱۳۷۷ شکل گرفت، پس از آن در فیلمسینمایی مرد عوضی به اجرای قطعهای پرداخت و سپس به همراه محمد اصفهانی قدسیان آسمان را اجرا کرد. مؤثرترین شخصیت در زندگی وی امیرالمؤمنین علی (ع) است. وجود اشعار مولانا و طرح مسایل اجتماعی از ویژگیهای موسیقی عصار است. این خواننده معتقد است ترانه خواندن به برقراری ارتباط عاطفی با مردم منجر میشود.
متن آهنگ ای کاروان در ادامه آمده است:
ای کاروانای کاروان من دزد شبرو نیستم
من پهلوان عالمم من تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند من دم ز الاهو زنم
باز هوایی نیستم تا تیهوی جانها برم
عنقای قاف غربتم کی بانگ بر تیهو زنم؟
خاقان اردودار اگر از جان مگردد ایل من
صاحبقران عالمم بر ایل و بر اردو زنم
خیزای توانگر پیش من بنشین به زانوی ادب
من پادشاه کشورم کی پیش تو زانو زنم؟
انتهای پیام/