صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۵۵ - ۱۴ فروردين ۱۴۰۲
پس از پرفروش شدن دهمین اثر منتشر شد؛

توصیه­‌های هارلن کوبن به نویسنده­‌های تازه‌­کار

کوبن بعد از سال‌ها تجربه اندوزی، چند استراتژی برای نویسنده‌هایی دارد که تازه این راه را شروع کرده‌اند.
کد خبر : 839848

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، در یازدهم ژوئیه ۲۰۰۱، هارلن کوبن در خانه‌اش در نیوجرسی نشسته بود که ناشرش زنگ زد تا خبر خوشی درباره دهمین رمانش به او بدهد. کتاب «به هیچکس نگو»، دهمین رمان کوبن، پرفروش شده بود. او در یک مصاحبه تلفنی به نیویورک تایمز گفت: «این اولین باری بود که یکی از کتاب‌های من وارد لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز می‌شد. آن روز همچنین روزی بود که چهارمین فرزندم به دنیا آمده بود. بعد از آن، همه چیز تغییر کرد.»

درباره خاطراتش از یکی از جشن امضاهایش، کوبن گفت: «در طول ساعت اول مراسم، فقط چهار نفر به طرف من آمدند، که دو نفرشان آدرس دستشویی را می‌خواستند بپرسند. نفر سوم برایم تئوری توطئه اش درباره ترور جان اف کندی را شرح داد و نفر چهارم هم ازم پرسید که آیا کتاب جدید استفن کینگ را داریم؟»

حالا بعد از سال‌ها تجربه اندوزی، کوبن چند استراتژی برای نویسنده‌هایی دارد که تازه این راه را شروع کرده‌اند: تا می‌توانید آب بخورید. با دوستانتان ملاقات کنید و وقتی وقت آزاد دارید بروید قدم بزنید.

کوبن درباره کار کردن روی کتاب جدید وقتی به سفر‌های کاری و برای امضای کتاب‌هایش می‌رود گفت که او به ندرت در این زمان‌ها روی اثر جدیدش کار می‌کند. «مثل این می‌ماند که از یک کوه بلند بالا رفته‌ای و حالا به قله رسیده‌ای و دیگر جایی نیست که بروی و انقدر خسته‌ای که دوست نداری دیگر هرگز آن کار را تکرار کنی و دلت می‌خواهد که دراز بکشی و از دور به قله یک کوه دیگر نگاه کنی.»

کوبن می‌گوید همیشه به نقطه‌ای می‌رسد که به خانواده‌اش می‌گوید که کارش را کرده است و دیگر نمی‌تواند سراغ هیچ کتاب تازه دیگری برود. «وقتی این را می‌گویم هر چهار فرزندم، می‌خندند.»

انتهای پیام/

برچسب ها: توصیه
ارسال نظر