صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۷:۵۸ - ۲۶ اسفند ۱۴۰۱
گفتگو/ از تغییر لحن پکن تا میانجیگری در منطقه؛

شاهد پایان صبر راهبردی چین در برابر آمریکا هستیم

پژوهشگر مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می‌گوید: دولت پکن چاره‌ای جز آن ندارد که در مقابل سیاست «چرخش به آسیا» آمریکا، صبر راهبردی را کنار گذاشته و اقدام کلامی و عملی علیه واشنگتن انجام دهد.
کد خبر : 838063

گروه جهان خبرگزاری آنا- این روز‌ها شاهد موضع گیری‌های بی سابقه پکن در قبال سیاست‌های آمریکا هستیم و برای نخستین بار از زبان «شی جینپینگ» رئیس جمهور چین می‌شنویم که «آمریکا» سد راه توسعه اقتصادی چین است. از سوی دیگر، در اقدامی کم سابقه شاهد میانجیگری پکن میان ایران و عربستان سعودی هستیم.

روسیه و چین بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده اند و این مایه حساسیت غرب است. در سایه این تحولات، خبرنگار آنا گفتگویی تفصیلی با «محسن کشوریان آزاد» داشته است.  

کشوریان استاد مدعو گروه روابط بین الملل دانشگاه خوارزمی و پژوهشگر میهمان مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه بررسی ملاحظات استراتژیک چین در خاورمیانه است.

**اخیرا شاهد تغییر لحن پکن در برابر واشنگتن بوده ایم. آیا این تغییر پاسخی ساده به لفاظی-های طرف مقابل است یا باید آن را اقدامی راهبردی تلقی کنیم؟

ابتدا باید در نظر داشت که واکنش های اخیر چین و شدیدتر شدن موضع این کشور نسبت به آمریکا در واکنش به اقدامات عملی آمریکا و نه لفاظی های آن علیه پکن است، اقدامات عملی ضد چینی آمریکا، این ادراک را در مقامات پکن ایجاد کرده که اکنون زمان آن فرا رسیده تا راهبرد «صبر استراتژیک» را مقابل واشنگتن کنار بگذارند و در سطح کلامی نسبت به ایالات متحده واکنش نشان دهند. این واکنش کلامی چین رفته رفته جنبه اقدام عملی به خود می‌گیرد. در واقع دولت پکن چاره ای جز آن ندارد که در مقابل سیاست «چرخش به آسیا» آمریکا و تمرکز بر چین اقدام کلامی و عملی انجام دهد.

**واشنگتن به دفعات درباره نزدیکی رابطه پکن-مسکو هشدار داده است. اساسا چین در کوتاه مدت و بلند مدت چه آینده ای را برای روابط با روسیه ترسیم کرده است؟

آینده روابط چین و روسیه نیز در همین چارچوب معنا پیدا می کند و با توجه به روند اقدامات آمریکا علیه چین و سطوح روابط چین و روسیه در چند سال اخیر، می‌توان پیش بینی کرد که چینی ها در آینده کوتاه مدت به دنبال حمایت ضمنی و محدود از روسیه خواهند بود و در بلند مدت بر روی همکاری چندجانبه و راهبردی تر با روسیه برنامه ویژه خواهند داشت.

دلیل اتخاذ راهبرد کوتاه مدتِ حمایت محدود از روسیه این است که سیاست خارجی چین تلاش می کند که در دام تبلیغاتی رسانه ای ضد چینی آمریکا و شرکایش قرار نگیرد. در صورتی که در بازه زمان فعلی چین به صورت واضح از روسیه حمایت (مثلا نظامی) کند، با موج تبلیغات رسانه ای آمریکا و شرکا روبه رو خواهد داشت و این اقدام تصویر چین را نزد افکار عمومی جهان خدشه دار می کند که به تبع آن می تواند به نفوذ اقتصادی و تجاری چین -به ویژه در بخش سرمایه گذاری زیرساختی- لطمه بزند.

 اکنون چینی ها از سوی آمریکا به پهن کردن «دام بدهی»، «سرمایه گذاری سودآور برای چین و متضرر برای شرکا»، «استفاده از کارگران چینی در مناطق دیگر و به حاشیه راندن کارگران بومی در کشور‌های دیگر همانند بندر گوادر، هامبانتوتا سریلانکا» و ... متهم هستند و واشنگتن به دنبال ایجاد بهانه های جدید برای لطمه به وجه بین المللی چین است. حمایت مستقیم چین از روسیه می‌تواند این خواسته آمریکا را تأمین کند؛ بنابراین برای چین مقبول نیست که در کوتاه مدت به صورت مستقیم از روسیه حمایت کنند. 

چینی ها برای حمایت از روسیه در کوتاه مدت تلاش می کنند که بر روی توسعه همکاری دیپلماتیک، حقوقی (همانند خودداری از رأی گیری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایجاد کمیسیون تحقیق در مورد جنایات جنگی روسیه، رأی منفی به تعلیق روسیه از شورای حقوق بشر، مخالفت با پیشنهاد‌های دولت‌های غربی برای عدم دعوت از روسیه در نشست گروه ۲۰ در اواخر سال ۲۰۲۲) و اقتصادی (بخش انرژی، کمک به زنجیره تأمین جهانی، عدم پایبندی به تحریم های همه جانبه علیه روسیه، قرار گرفتن در مسیر دلار زدایی) و ... حساب باز کنند.

اما نگاه چینی ها به روسیه در بلند مدت فرق می کند و در آینده بر روی روسیه به عنوان یک شریک راهبردی در پیشبرد رویکرد چندجانبه گرایی بین الملل حساب ویژه باز کرده اند. روند‌های همکاری چین و روسیه در بریکس، شانگهای، رزمایش های نظامی، توسعه قرارداد و اتصال خطوط لوله های انرژی، حمایت دیپلماتیک در نهاد‌های بین المللی، موضع یکسان نسبت به نظم سایبری (حمایت از حاکمیت سایبری در تقابل با آزادی سایبری آمریکا)، حضور روسیه و نقش آفرینی در نهاد‌های مالی چینیِ موازی با نظم مالی موجود (همانند بانک سرمایه-گذاری زیرساخت آسیا، بانک توسعه جدید، صندوق ذخیره جاده ابریشم)، مطرح شدن «شراکت بدون محدودیت» طرفین، حمایت از رویکرد یکدیگر در برابر رفتار ناتو و ... نشان از آن دارد که روسیه در نگرش چندجانبه گرایی چین در آینده نقش اول را دارد. 

از طرف دیگر، فشار چندجانبه و اقدامات عملی آمریکا و شرکای لیبرال علیه چین همانند تحریم فناوری چین، رژیم کنترل صادرات با محور محدودیت دسترسی چین، معرفی چین به عنوان چالش نظم در اسناد آمریکا و کشور‌های همسو، تمرکز ناتو بر چین، ابتکار «ساخت جهانی بهتر» به همراه گروه ۷ وغیره، چین را واداشته است که به دولت های در حال توسعه و «هم اندیش» نگاه ویژه داشته باشد و روسیه در اولویت این نگاه چین قرار دارد. در واقع این اقدامات آمریکا، چین را مجبور به ایجاد حلقه های پیوند با روسیه در بلند مدت خواهد کرد و گریزی برای چین وجود ندارد. پکن و مسکو، آمریکا را نه تنها تهدید خارجی، بلکه تهدید امنیت داخلی خود می‌دانند و در محدود کردن قدرت آمریکا در نظام بین الملل اشتراک نظر دارند.

**وقتی «چین گانگ» وزیر خارجه چین به صراحت این سوال را مطرح می‌کند که «چرا آمریکا به تایوان سلاح می دهد، اما توقع ندارد که ما به روسیه سلاح بدهیم»، آیا باید هشدار را جدی گرفت، یا صرفا در حد تهدید است؟

این صحبت چین گانگ نشان می دهد که چین دیگر نمی‌خواهد در مقابل اقدامات عملی آمریکا موضع انفعالی داشته باشد و باید از دو جنبه این صحبت را تحلیل کرد: اول افکار عمومی جهان را آگاه کند که آمریکا سیاست‌هایی را برای خود جایز می داند، اما این سیاست ها را برای بقیه جهان منع و بدعت جلوه می دهد. پکن با این سخنان درصدد است تا زمینه برای اقدام بعدی که «گام عملی» یعنی همکاری امنیتی و حتی تسلیحاتی با روسیه است، فراهم گردد. اگر چه چین نسبت به جنگ اوکراین تاکنون محتاط بوده و علی رغم حفظ همکاری دیپلماتیک و اطلاعاتی کمک نظامی مستقیم به روسیه نداشته، اما بنظر می رسد اگر روسیه در مسیر شکست قرار گیرد، چین، همکاری نظامی با روسیه را نیز وارد گام اقدام خواهد کرد. در واقع، موضع چین درباره فروش تسلیحات به روسیه به دو مسئله «قرار گرفتن روسیه در مسیر شکست» و «جهت گیری و رقابت چین با ایالات متحده آمریکا» بر می گردد. هر چه موضع آمریکا و شرکا برای محدودیت و ایجاد موانع چین افزایش یابد، این بازیگر در جستجوی شراکت راهبردی‌تر (فروش تسلیحات و همکاری نظامی) با روسیه خواهد بود و هر چه روسیه در نقطه ضعف در جنگ اوکراین قرار گیرد، امکان فروش تسلیحات چین به آن بیشتر خواهد بود.

**این ادعا مطرح است که نزدیکی ایران و عربستان در دکترین خاورمیانه ای بایدن هم گنجانده شده بود تا همزمان با چرخش به سمت ایندوپاسیفیک، تنش در منطقه را مدیریت کند. با توجه به این ادعا، اکنون رسانه های غربی این استدلال را مطرح می‌کنند که در نهایت همان نتیجه حاصل شده، با این تفاوت که چین ابتکار عمل را از آمریکا گرفته است. این ارزیابی تا چه اندازه صحت دارد؟ 

برای اینکه بدانیم آیا چینی ها ابتکار عمل را در دست گرفته اند باید به چند نکته توجه داشت. 

نکته اول: کاهش نقش هژمون آمریکا در منطقه و شکل گیری آرایش جدید از ائتلاف های چندجانبه و دوجانبه است.

نکته دوم: تلاش چین برای نقش آفرینی دیپلمایتک و امنیتی در خاورمیانه در زمان کاهش نقش آمریکا است.

نکته سوم: موضع خود دولت های منطقه به ویژه عربستان و ایران در وضعیت کاهش نقش هژمون و آرایش جدید در منطقه است. 

در چارچوب این گزاره ها در زمان کاهش نقش آمریکا، چینی ها به دنبال نقش آفرینی در مسائل امنیتی و دیپلماتیک جهانی به ویژه خاورمیانه هستند.

 به عنوان مثال، چین در ۲۰۲۲، «ابتکار امنیت جهانی» و «طرح پنج بندی چین برای صلح و ثبات در خاورمیانه» را مطرح کرد، همچنین بیانیه امنیتی سفر دسامبر ۲۰۲۲ شی جینپینگ با شورای همکاری خلیج فارس و عربستان این رویکرد چین را آشکارتر کرد. 

پس در زمان کاهش نقش آمریکا، چینی ها برای امنیت انرژی، توسعه شبکه زیرساختی و امنیت آنها به دنبال نقش آفرینی بیشتر‌ی در مسائل منطقه هستند و در آینده نیز اینگونه خواهد بود. 

در واقع، چین که اصطلاحاً تاکنون به عنوان سوار مجانی در امنیت منطقه مطرح بوده است، اکنون باید برای محافظت از منافع خود حضور پررنگ تری در منطقه داشته باشد. از آنجا که ایران و عربستان دو شریک چین در منطقه هستند و رویکرد چین به آنها بر مبنای نظریه «مصون سازی استراتژیک» و متوزان دنبال می‌شود، فرصتی برای چین بود تا در چارچوب منافع خود (صلح و ثبات منطقه) آنها را به هم نزدیک کند؛ بنابراین بیش از اینکه توافق ایران و عربستان ابتکار بایدن باشد، ناشی از کاهش نقش آمریکا و حضور چین در نظم امنیت جهانی و منطقه، شکل گیری آرایش جدید در نظم منطقه‌ای و چرخش و ابتکار دو بازیگر ایران و عربستان در منطقه بوده است.

اکنون حتی اگر آمریکا هم چنین توافقاتی را دوست نداشته باشد، باز هم در آرایش جدید شاهد چنین توافقات دوجانبه و چندجانبه‌ای خواهیم بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر