صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
وقتی علم و هنر با هم پیوند می‌خورند؛

تصویرگری علمی؛ راهی برای انتقال یافته‌های دانشمندان به جامعه

بسیاری از دانشمندان قادر به برقراری ارتباط صحیح با مخاطبان خود نیستند. «تصویرگی علمی» شیوه‌ای برای پرکردن همین خلاء است.
کد خبر : 828406

به  گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، اغلب تصور می شود که علم و هنر دو حیطه کاملاً مجزا از هم هستند. با این حال، یک همپوشانی غنی بین این دو وجود دارد. این دو عرصه دارای ارتباطات زیادی هستند که فقط باید کشف شوند. از جمله این ارتباطات می توان به رشته تصویرگری علمی، ارتباطات علمی و نوروآناتومی بصری اشاره کرد.

دکتر «رادیکا پاتنالا» فردی است که مستقیماً روی این رابطه بین هنر و دانش کار می کند. او دیدگاه منحصر به فردی نسبت به این ارتباطات دارد. «پانتالا»یک عصب شناس، هنرمند و تصویرگر علمی حرفه ای  روی رابطه بین این دو جهان کار می کند: او ی است. او بر اهمیت ارتباط علمی کارا، اینکه دانشمندان چطور بهتر می توانند این ایده ها را منتقل کنند و روشها متعددی که علم و هنر یکدیگر را تکمیل می کنند تاکید می کند.

** از آنجایی که شما هم یک هنرمند هستید و هم یک دانشمند، نظرتان درباره برخی ارتباطات ناشناخته بین این دو حوزه چیست؟

هم علم و هم هنر اساساً کارشان کشف و مکاشفه ناشناخته ها است. ابزارهای این جستار و جستجو متفاوت است، اما هدفشان یکی است. در علم، شما اکتشاف می کنید و سعی می کنید چیزی را در دنیای بیرونی قرار دارد درک کنید. در هنر، این اکتشاف درونی است-یک سفر شخصی و فردی است.

چه چیزی ارتباط علمی را موفق می کند؟تصویرگری و نقاشی فرم های بسیار موثری از برقراری ارتباط هستند. شما با نقاشی و تصویرگریمی توانید چیزی را بگویید که گفتنش با کلمات تقریباً غیرممکن است یا ممکن است زمان بیشتری را از شما بگیرد. تصویر فرم بی نهایت موثری از برقراری و ایجاد ارتباط است.دانشمندان عاشق پیچیدگی هستند، اما این می تواند مانعی پیش روی ارتباط موثر باشد. بخش زیادی از این انرژی صرف ساده کردن ایده ها به صورت استراتژیک م شود. رسیدن به یک تعادل بین دقیق بودن و در دسترس بودن کار بسیار دشواری است. رسیدن به چنین تعادلی نیاز به هوش و دقت زیادی دارد.

علاوه بر کارا محض ارتباط، تصاویر همچنین می توانند بیننده را به نوعی درگیر کنند که ایجاد این درگیری به وسیله صرفاً کلمات به مراتب کار دشوارتری است.همچنین باید از تصاویر با دقت و به صورت استراتژیک استفاده کرد. تصاویر باید مکمل کلمات باشند، اما وقتی می شود پیامی را به سادگی با کلمات بیان کرد و کلمه به مراتب بهتر می تواند منظور ما را برساند، تصاویر نباید صد درصد جای کلمات را بگیرند.

** به نظر شما چه چیزی جالبترین و غافلگیرکننده ترین چیز درباره مغز انسان است؟

پیچیدگی مغز انسان حیرت انگز است. همچنین این که هر مغز با مغز دیگر بسیار متفاوت است نیز حیرت انگیز است؛ هر جزء از مغز بسیار متفاوت است و درعین حال از آگاهی ما پشتیبانی می کند تمام این اجزای مختلف، انواع سلولها و ارتباطات وقتی در کنار هم قرار می گیرند آنچه ما هستیم را تشکیل میدهند.همچنین فکرکردن به این موضوع از منظر فعالیت نورولوژیکی غیرطبیعی نیز جالب است. مثلاً، در مغز سالم، من با سلولهایی به نام میکروگلیا کار کردم. این سلولها از مغز محافظت می کنند و همچنین به نگهداری از سیناپسها-ارتباطات بین نورونها که به مغز اجازه برقراری ارتباط می دهند- کمک می کنند.

در برخی موارد، این بدین معنا است که میکروگلیا باید مدام ارتباطات سیناپتیکی که مورد نیاز نیستند را مرتب کند تا ارتباط برقرر شود و حافظه بهتر کار کند. و وقتی که این نوع سلول دچار اختلال می شود، ما می بینیم که فعالیت نورونی نرمال نیز مختل می شود و این نقش مهمی را در بروز بسیاری از ناراحتی های عصبی مانند سکته ایسکمیک، شیزوفرنی و افسردگی بازی می کند.

** چگونه اولین بار به تصویرگری علمی علاقه مند شدید؟

من از سنین بسیار کم به عنوان هنرمند شروع به کار کردم. مادرم از نرم افزارهای طراحی برای انجام طراحی داخلی استفاده می کرد و من دوست داشتم این نرم افزارها را کشف کنم. هنر یکی از مضامین قدرتمند دوران کودکی من بود و من برای سرگرمی هنرهای زیبا را دنبال می کردم.همه اینها مال قبل از این است که علم را به عنوان حرفه ام انتخاب کنم. و من وارد یک مسیر بسیار سنتی شدم.

من مدرک دکتری ام را در یک رشته با مضمون بصری قدرتمند گرفتمیعنی  نوروآناتومی . شروع کردم به مطالعه بصری و عمیق مغز. من یک رویکرد بسیار هنری در مطالعه علمی داشتم.بررسی و مطالعه نوروآناتومی از این منظر هنری به من الهام می بخشید تا به جنبه بصری علم بسیار جدی تر نگاه کنم.من همچنین از یک خانواده بسیار کارآفرین می آیم، بنابراین مفهوم اداره یک کسب و کار برای من یک مفهوم جدید نبود.به عبارت حرفه ای، شروع کردم به کشیدن تصاویر علمی در وهله اول با گروه های بیوتکنولوژی، داروسازی و دانشگاهی. در طول چند سال گذشته، شرکت من موفق شده است ارتباطات علمی بصری فرمتهای متعددی را پوشش بدهد.

** چه توصیه ای برای جوانانی دارید که ممکن است به رشته تصویرگری علمی علاقه مند باشند؟

امروز این رشته بسیار غنی شده است. اگر می خواهید که وارد رشته تصویرگری علمی شوید، باید به پیش رفتن این رشته کمک کنید و این یعنی این که باید استعداد این کار را داشته باشید. شما باید بتوانید توانایی های خود برای تحلیل و فهم بهتر موضوعات پیچیده را تقویت کنید.

**انگیزه شما برای برگزاری کارگاه های آموزشی در این خصوص چه بود؟

یکی از نیازهای مبرم دانشمندان انتقال ایده های شان به شکل موثر است. این ایده‌ها می‌توانند در قالب تحقیق، یافته‌های جدید یا متقاعد کردن یک نهاد معتبر برای سرمایه گذاری بیان شوند. اغلب، تمرکز آموزش علمی منحصراً روی خود علم است و نه روی تبادل ایده ها.قبل از این که دانشمندان بتوانند کار مهم انتقال ایده هایشان به مردم عادی را به ثمر برسانند، ابتدا باید بتوانند ایده های خود را با همکارانشان در کنفرانسها و سایر نشستهای علمی به اشتراک بگذارند.این مهارت بسیار مهمی است که معمولاً در دانشگاه ها آموزش داده نمی شود و بسیاری از دانشمندان درحال حاضر قادر به برقراری ارتباط صحیح با مخاطبان خود نیستند.

انتهای پیام/

ارسال نظر