انقلاب، حیات دینی را به جامعه برگرداند
به گزارش گروه دیگر رسانهها خبرگزاری آنا، موضوع دینداری جامعه ایرانی، از موضوعاتی است که در هفتههای گذشته در محافل مختلف علمی و اجتماعی، همواره مورد بحث بوده است. این موضوع، در دیدار رهبر معظّم انقلاب با ائمه جمعه هم، مورد اشاره ایشان قرار گرفت. در همین راستا گفتوگو با یونس نوربخش، جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران،انجام شده است. ایشان عقیده دارند، دینداری در جامعه ایران پس از انقلاب، کاهش نیافته است؛ بلکه افراد و گروههای جامعه در نوع دینداری تفاوتهایی با هم پیدا کردهاند.
بهنظر شما دینداری جامعه قبل و بعد از انقلاب، چه تغییری کرده است؟
ما از دوره قبل از انقلاب، بیشتر از دو تحقیق و نظرسنجی، در خصوص سنجش دینداری جامعه ایران، در اختیار نداریم. این تحقیقات بسیار محدود بود؛ ولی پس از انقلاب، دهها نظرسنجی در سطح ملی، در سطح استانی و بین گروههای مختلف اجتماعی انجام شده و اطلاعات بیشتری داریم. وقتی همه اینها را مطالعه میکنیم، میبینیم که دینداری جامعه ایران، پس از انقلاب کاهش نیافته است.
نظرسنجیهای مختلف و متعدد نشان میدهد که هنوز مردم ایران چه از جهت باورها و چه در رفتارها و مناسک، بهشدت مذهبی هستند؛ البته افراد و گروههای جامعه، در نوع دینداری تفاوتهایی با هم دارند و ممکن است نسبت به بعضی از گزارههای دینی یا مناسک اعتقادی و رفتاری با هم تفاوتهایی داشته باشند؛ اما نظرسنجیهای متعدد در دورههای مختلف چهل سال گذشته، نشان میدهد که بیش از ۹۰درصد مردم، به اصول دین اسلام معتقدند و بسیاری از مناسک را بهجای میآورند.
کارهای آماری یا نظرسنجی هم در زمینه دینداری مردم ایران وجود دارد که بحث را مصداقیتر کند؟
بله. مثلاً بیش از ۸۰درصد مردم، فطریه میپردازند. بیش از ۷۰درصد، انواع زیارتهای مذهبی را انجام میدهند. بسیاری از مراسمها مثل ازدواج و طلاق و کفنودفن، همچنان بهصورت مذهبی انجام میشود. انجام امور خیریه مذهبی، مثل دادن صدقه و نذر و احسان، در سطح بالایی در جامعه وجود دارد. علاوه بر اینها، پس از انقلاب، مفاهیم دینی زیادی بازتولید شدند و حیات دینی به جامعه ایران برگردانده شد. مفاهیم مهمی مثل شهادت، ایثار، مقاومت و ظلمستیزی که قبل از انقلاب، به این شکل اساساً مطرح نبوده است بلکه دین، صرفاً در قالب یک سری مناسک عبادی محدود، مطرح بود و ابعاد گسترده اجتماعی دین، مورد توجه قرار نمیگرفت. در آن دوره حتی بهنوعی خوانش غلط از مباحث دینی مطرح میشد؛ به همین دلیل است که روشنفکران دینی قبل از انقلاب، شروع به بیداری دینی و آگاهیبخشی کردند و بعد اجتماعی و غیرمهجوری از دین را ارائه کردند که توانست در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران مؤثر باشد و بهعنوان موتور محرکه انقلاب قرار بگیرد.
شرایط اجتماعی جامعه قبل و بعد از انقلاب، با هم بسیار متفاوت است. چه شاخصههایی را باید مدنظر قرار دهیم تا بتوانیم به نتایج دقیقتری درباره میزان دینداری مردم دست پیدا کنیم؟
در مقایسه دینداری جامعه ایران قبل و بعد از انقلاب، باید به شرایط اجتماعی متفاوت این دو مقطع، توجه کرد و سپس آنها را باهم مقایسه نمود. باید توجه داشت که جامعه ایران، دیگر مثل جامعه قبل از انقلاب نیست. بعد از انقلاب، رسانههای دنیا با بمبارانهای تبلیغاتی و پخش برنامههای مختلف ضد دینی، جامعه ایرانی را مورد هجوم رسانهای قرار میدهند. اساساً، در عصر جدید در دنیا، دینداری بسیار سختتر از گذشته است و با انبوه شبهات، نیاز به اقناع بیشتری وجود دارد. با این وجود، در این شرایط جدید، ما میبینیم که آگاهی دینی مردم افزایش یافته است.
حضور مردم در دفاع مقدس، یک حضور دینی بزرگ بود که این مسئله را اثبات میکند. همچنین در سالهای اخیر، بسیاری از مراسمهای دینی، مثل راهپیمایی اربعین، اعتکاف و ... وجود داشته که حضور مردم را با انگیزههای دینی، در این برنامهها شاهد بودهایم.
آیا در سالهای اخیر تحولات اجتماعی جامعه فقط منجر به دینیتر شدن جامعه شده یا تحولات منفی هم داشتهایم؟
همه تحولات مثبت نبوده است بلکه با آسیبهایی هم مواجه بوده. یکینبودن رفتار و گفتار برخی افراد، حجم شبهاتی که نسل جوان با آن مواجه است و حتی نزاعهای سیاسی گوناگون، میتواند به انسجام اجتماعی آسیب بزند و نوعی دلزدگی دینی ایجاد کند.
اسلام، دین منطق و استدلال است. سخنگویان مذهب، اگر به دانش مجهز نباشند، نهتنها نمیتوانند جوانان را اقناع کنند، بلکه ممکن است خودشان شبهات را بیشتر کرده و شک و تردیدها را افزایش بدهند؛ رهبر انقلاب هم به برخورد پدرانه روحانیت با همه آحاد مردم تأکید کردند. قطعاً، این برخورد پدرانه روحانیت با همه مردم و گشودن در رحمت، باعث جذب افراد به دین میشود. ما در کنار این مسئله، باید به مسائل آسیبشناسی هم بپردازیم.
نقش دین در توسعه و پیشرفت یک جامعه، در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را چگونه تحلیل می کنید؟
نقش دین در توسعه و پیشرفت جامعه که یک نمونه از آن، پس از انقلاب اسلامی، در جمهوری اسلامی ایران تحقق پیدا کرد، این بود که در بین جامعه شناسان، بهخصوص جامعه شناسان کلاسیک، در مدتهای طولانی الگوی سکولاریزم حاکم بود؛ به این معنا که معتقد بودند جامعه برای رسیدن به مدرنیته و پیشرفت و توسعه، باید از مسیر سکولاریزم که همان جدایی دین از جامعه و سیاست است، عبور کند. آنها معتقد بودند دین باید یک امر شخصی باشد و نباید در تصمیمگیریهای کلان اجتماعی و سیاسی دخالت کند. با این الگو، غرب توانست مسیر پیشرفت را طی کند. اما اینکه این حرف چقدر در مورد جوامع دیگر درست است و میتواند بهعنوان یک قاعده کلی باشد یا نه، محل بحث و تردید است.
امروزه، صحبت از مدرنیتههای متکثر از توسعه پایدار است. همه اینها، به مسائل زیستبوم آن محل ربط دارد؛ مثلاً، آن مدل فئودالیتهای که در غرب ایجاد شد، وقتی که بهدلیل شرایط خاص تاریخی و رابطه به وجود آمده کلیسا با سیستم فئودالیته، با شکست مواجه شد، این مدل هم، همراه با نظام کلیسا، از هم پاشید؛ اما در جوامع شرقی چنین نبود. دین در جوامع شرقی هنوز پایگاه مهمی در بین مردم دارد. باورهای دینی، هنوز قوی است و حتی بسیاری از جنبشهای سیاسی و اجتماعی، نهتنها علیه دین نیستند، بلکه از خود دین نشأت میگیرند. بنابراین، دیدگاه جامعهشناسان، امروزه تغییر پیدا کرده و معتقدند سکولاریسم، نهتنها یک قاعده و قانون عمومی نیست، بلکه یک امر استثنایی است که تنها در غرب تحقق پیدا کرده است.
نهاد دین و مخصوصا دین اسلام، در تحولات اصلاحی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران چه نقشی داشته است؟
در تاریخ ایران میبینیم که بسیاری از جنبشهای آزادیخواهانه و مترقی، از دین اسلام الهام گرفته بودهاند. دین اسلام، برای مردم ایران، همیشه یک پناهگاه و یک موتور محرکه برای انسجام و حرکت اجتماعی، علیه ظلم بوده است. امروزه، صحبت از نقش دین در توسعه مطرح است، نقش دین در توسعه اجتماعی، در توسعه سیاسی، در توسعه فرهنگی؛ حتی جوامع غربی در تلاشند که ببینند، چگونه در نظامهای سکولار، میتوان از ظرفیتهای دین و باورمندان دینی، برای رشد و توسعه جامعه استفاده کرد. آموزههای اسلام که ناظر بر ترویج کار و تلاش و کوشش هست، خودش میتواند نقش مهمی در تلاش انسانها، برای رشد اقتصادی داشته باشد. اسلام، با ترویج تابآوری بیشتر و مقاومت و صبر کمک میکند تا مردم در برابر مشکلات و سختیها، مقاومت بیشتری از خودشان نشان بدهند. همین طور دین، با ایجاد انسجام اجتماعی، تشویق به حمایت اجتماعی، کمکهای خیرخواهانه و توجه به فقرا و ضعفا، توانسته است بهنوعی، مردم را برای حرکت در مسیر عدالت اجتماعی و برابری تشویق کند. اینها همه خود شاخصهای توسعه و پیشرفت هستند.
در دفاع مقدس نیز، دیدیم که چگونه باور به اسلام و مکتب تشیع، توانست به مردم انگیزه و شور بدهد و این آگاهی را ببخشد که یک افتخار ملی و مذهبی خلق شود. حتی میبینیم که در سالهای اخیر، گروههای جهادی که در دنیا از آنها در بحثهای جامعهشناسی، بهعنوان سازمانهای ایمان محور مردمی صحبت میشود، چه نقش بسزایی در دینداری جامعه داشتهاند. این اتفاق، از اول انقلاب در قالب جهاد سازندگی شکل گرفت؛ در ادامه نیز گروههای جهادی در حوزه های سازندگی، رفع فقر، توجه به فقرا، توسعه بهداشت و درمان و آموزش عمومی فعالیتهای جدی داشتند.
حالا در ایران در سطح وسیعتر، صحبت از تمدنهای نوین اسلامی است. همان طور که ما در تاریخ اسلام، شاهد یک نوع تمدن اسلامی بودیم که برگرفته از آموزههای اسلامی بود، امروزه هم در ایران، ایده تمدن نوین اسلامی مطرح است. این ایده، بر این باور استوار است که تمدن و پیشرفت میتواند الهام گرفته از علم و آوازههای اسلامی باشد که نهتنها با هم در تضاد نیستند بلکه میتواند یک قرائت مترقی از دین باشد که منجر به پیشرفت جامعه می شود.
بنابراین میتوان گفت که دین میتواند منجر به توسعه شود. البته قرائت غلط متحجرانه از دین نیز، میتواند مانع پیشرفت بشود که این تفکر متحجرانه را در داعش و القاعده دیدیم.
منبع: رسانه KHAMENEI.IR
انتهای پیام/