صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در گفت‌وگو با آنا مطرح شد؛

حضرت زهرا (س) لحظه‌ای از سازندگی انسان‌ها و جامعه غافل نبود

کارشناس حوزه دین، تلاش برای سازندگی اخلاقی جامعه و اطرافیان را از ویژگی‌های بانوی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) می داند.
کد خبر : 825807

به گزارش خبرنگار دین و آیین خبرگزاری آنا، یکی از اساتیدی که به‌خوبی دین را برای جوانان ما معرفی می‌کند  زنده‌یاد استاد علی صفایی حائری بود. او می‌گوید خدایا ما را با دست فاطمه (س) و با زبان فاطمه (س) از خاک بردار تا در آتش و ذلت نمانیم. فاطمه (س) کوثر را می‌خواهد. از خدا می‌خواهد که اگر آدمی در محیط غفلت و بی‌توجهی قرار گرفت، نه رو به فساد و تجاوز بگذارد و نه در همان حد از حماقت و غفلت بماند تا باعث بهره‌مندی و استعمار دیگران شود. بلکه از آن‌همه، به ذکر و بیداری و توجه دست یازد.

به مناسبت میلاد بابرکت حضرت زهرا (س) با یکی از شاگردان استاد صفایی، حجت‌الاسلام‌والمسلمین داوود پارسا مصاحبه‌ای داشتیم تا بیشتر به عظمت سیره و زندگی بانوی دوعالم آشنا شویم.

** دلیل عظمت و جایگاه بزرگ حضرت زهرا(س) در اسلام را در چه چیزهایی می‌دانید؟

اگرچه عمر حضرتش بسیار کوتاه بود، زندگی‌اش بسیار ساده بود، خانه‌اش بسیار محقر بود، اما همین کوچکی خانه، کوتاهی عمر و کمی ثروت در او این‌همه عظمت را ایجاد کرده است. بزرگواری و عظمتی که امام زمان (عج) درباره فاطمه زهرا (س) می‌فرماید:

«اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»

در دختر رسول خدا الگو و اسوه حسنه‌ای برای من وجود دارد. امام زمانی که همه منتظر ظهورش هستیم این توصیف را درباره فاطمه زهرا (س) دارند. امام عسکری (ع) در جایی می‌فرمایند که ما اهل‌بیت برای مردم حجت هستیم؛ اما هروقت ما گرفتار می‌شدیم یا مشکلی در زندگی ما ایجاد می‌شد به مادرم فاطمه زهرا (س) پناه می‌بردیم و در واقع فاطمه (س) حلال مشکلات ما بود.

در حدیث قدسی داریم:

«یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما»؛

هان ای احمد! اگر تو نبودی، جهان را نمی‌‏آفریدم و اگر علی نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمی‌‏آفریدم.

ما امروزه می‌بینیم که عظمت و عزت و ذلت انسان‌ها در انتخاب‌هایشان است. ما در گرو انتخاب‌هایمان هستیم. اگر بخواهیم ارزشمندی زندگی هرکسی را بسنجیم، شخصیت کسی را بشناسیم، باید ببینیم که انتخاب‌هایش در زندگی چه بوده است. صعود و سقوط انسان‌ها در زندگی در گرو انتخاب‌های آنهاست. هرچند عوامل محیطی، تربیتی و خانوادگی در انتخاب آدم‌ها نقش دارند، اما جبر آور نیستند. انسان می‌تواند از مجموعه جبرها به آزادی و انتخاب برسد. شخصیت فاطمه زهرا (س) به‌گونه‌ای است که وقتی پنج‌تن آل عبا دور هم جمع می‌شوند، ملائکه می‌پرسند خدایا این‌ها چه کسانی هستند؟ خداوند متعال می‌فرماید:

«فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها»

حول محور فاطمه (س) است که پیامبر و همسرش علی و فرزندانشان حسن و حسین گرد هم جمع شده‌اند. در حدیث کسا نیز حول محوریت این بانوی بزرگوار بقیه مطرح می‌شوند.

«خلق نور فاطمه علیهاالسلام قبل ان یخلق الارض والسماء»/ نور فاطمه علیهاالسلام پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شد.

یا در جایی دیگر رسول گرامی می‌فرماید:«فاطمة خيرة الله»/ فاطمه (س) برگزیده خدا هست

چرا این‌قدر این خانم عظمت و مقام دارد؟ درحالی‌که آرزوی همه ما این است که وقتی در حال احتضار قرار می‌گیریم و آخرین لحظات عمرمان فرامی‌رسد، امیرالمؤمنین بالای سر ما بیاید و نگاهی به چهره ما بیندازد، حالا این علی (ع) کنار فاطمه (س) نشسته و زمزمه می‌کند که

کَلِّمینی یا فاطِمَة فَأنَا اِبنُ عَمِّکِ علی ابن ابیطالب

تمام آرزوی علی (ع) این است که فاطمه (س) با او حرف بزند. علی (ع) که تمام مؤمنین آرزویشان است در حال احتضار کنارشان حاضر باشد، امروز تمام آرزویش این است که یک‌بار دیگر فاطمه (س) چشمانش را باز کند تا با علی (ع) سخن بگوید. نه به این خاطر که او دختر پیامبر است، نه به‌خاطر این که او همسر علی (ع) است، حتی نه برای این که او مادر حسن (ع) و حسین (ع) است، به‌خاطر انتخاب‌هایی که در زندگی‌اش کرده است. تمام عظمت حضرت فاطمه (ع) در انتخاب‌های اوست. شما می‌بینید که در زندگی هرکسی یک چیزی را انتخاب می‌کند. یکی می‌گوید فلان بازیگر الگوی من است یا فلان موزیک و آهنگ برای من بسیار زیباست، یا فلان امپراتور و شخصیت برای من به‌عنوان یک فرد موجه و مرجع مطرح است.

انسان‌ها در گروه انتخاب‌هایشان هستند. ما از صبح تا شب دائماً در حال انتخاب هستیم. اگر انسان به جایی می‌رود، اگر نگاه می‌کند، اگر خلوتی را انتخاب کرده، دائماً در حال انتخاب است. مثلاً برای خریدن خانه می‌تواند خانه‌ای را انتخاب کند که نزدیک مسجد باشد تا به نماز جماعت برود و یا جایی را انتخاب می‌کند که دور از مسجد باشد و صدای اذان را نشنود. اینها انتخاب‌های ما در زندگی است. در این مجموعه که مقدمات آن را عرض کردم، چهارتا از انتخاب‌های فاطمه زهرا (ع) را خدمتتان عرض می‌کنم، هرچند که فاطمه زهرا (س) انتخاب‌های زیادی در زندگی‌شان داشتند. 

۱. رضایت و اطاعت فاطمه (س)

۲. روشنگری‌های و محبت حضرت فاطمه (س) به دیگران

۳. پوشیدگی و حیای فاطمه (س)

۴. دعا و راز و ثنای فاطمه (س)

این چهار محور را به‌عنوان انتخاب‌های فاطمه (س) برگزیدیم تا در مقابل هرکدام توضیحاتی را داشته باشیم.

درباره یکی از انتخاب‌های حضرت زهرا (س) که رضا، تسلیم و تبعیت ایشان است، نکاتی را به عرض شما می‌رسانم. در مفهوم رضا و خشنودی و رضای رب که از رضای نفس برآمده است و در رضای رب داخل شده‌اند، باید ۴ معبود را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم رضای خدا را به دست بیاوریم. آن چهار معبود که دائماً در انتخابات ما تأثیرگذار هستند عبارت‌اند از: معبود نفس، معبود شیطان، معبود دنیا و جلوه‌هایش، معبود خلق و حرف‌های آدم‌ها. اینها دائماً سر راه ما هستند و در انتخاب و گزینش‌های ما تأثیرگذار هستند. دل من هر لحظه به سمت‌وسویی می‌رود و نفس من از من دعوت می‌کند. در آن آیه‌ای که می‌فرماید:

«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»

«من هرگز نفس خویش را تبرئه نمی‏کنم که نفس (سرکش)، بسیار به بدی‌ها امر می‏کند»

ما دائماً متأثر از نفس اماره‌ای که انسان را به بدی سوق می‌دهد هستیم. نفس اماره دائماً انسان را دعوت به بدی‌ها می‌کند. ما با چنین دشمنی روبرو هستیم و دائماً بر ما تأثیر می‌گذارد. 

دشمن دوم شیطان است. بعد از آنکه از آن مقام الهی رجیم شد، قسم یادکرد که من بر سر راه انسان‌ها می‌نشینم و از بالا و پایین و چپ و راست به آنها حمله‌ور می‌شوم و از نقطه‌ضعف‌های آنها به آنها نفوذ می‌کنم و به فکر و قلب و روح آنها تأثیر می‌گذارم. چنین دشمن قسم خورده‌ای که ما را لحظه‌ای در امان نمی‌گذارد، کنار ما قرار گرفته است و بر انتخاب‌های ما تأثیرگذار است.

معبود سوم دنیا و جلوه‌های آن است. دنیایی که خیلی‌ها به همین مقدار کم راضی شدند. به یک ماشین، خانه، به عمل جراحی زیبایی، به تعریف دیگران.

«فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إِلّا قَليلٌ»

«متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست»

بااین‌همه استعداد و ظرفیتی که خدا به ما داده است، ارزش‌های وجودمان را پای کم‌ها ریختیم و به کم‌ها راضی شدیم. درحالی‌که فاطمه زهرا (س) این‌گونه نبوده است. او به مقدار کم دنیا قانع نشده است.

«رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»

«به زندگی دنیا دل‌خوش کرده‌اند و به آن آرام‌گرفته و تکیه می‌کنند» آیه 7 سوره یونس

 این سومین معبودی بود که متأسفانه خیلی از ما به آن متأثر هستیم.

معبود چهارم، مردم و حرف‌های آنهاست. بعد از آنکه از آن سه معبود، عبور کنیم و پیروز آنها شویم، این معبود چهارم اثر می‌گذارد. حرف‌های دیگران، دوستان و نزدیکان، گاهی مشی و الگوی مرا در زندگی تغییر می‌دهد. چرا این تیپ؟ چرا این لباس؟ چرا این حجاب؟ همه اینها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و مرا متزلزل در روند زندگی‌ام می‌کند. من باید از حرف‌ها هم عبور کنم و از حرف‌های دیگران نیز بزرگ‌تر شوم. باید بتوانم از این فضای مجازی که دائماً به من هجوم می‌آورد و همه وجودم را پرکرده است عبور کنم. پس آنچه که فاطمه (س) را فاطمه (س) کرد این بود که از این چهار معبود عبور کرد و دل را از این ویروس‌ها و از این الهه‌های چهارگانه خالی کرد و با شناخت معبود اصلی که الله باشد و با عشقی که در دلش ایجاد شد و با ایمانی که آورد، همواره دنبال کسب رضایت خدا، رسول و ولی خدا بود. پس رضا همان خوشنودی رب است.

که در واقع باباطاهر هم در اینجا این‌گونه بیان می‌کند:« یکی درد و یکی درمان پسندد/یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران/پسندم آنچه را جانان پسندد».

لذا فاطمه زهرا (س) به دنبال رضایت حق بود و ازآنجاکه از آن چهار معبود عبور کرده بود، هیچ‌چیز دیگری برایش مهم نبود.

سلمان می‌گوید در محضر رسول خدا (صلی) بودم که ناگهان فاطمه زهرا (س) با یک حالت محزون و گرفته‌ای وارد شدند. از حسادت و طعنه‌زنان قریش دررابطه‌با ازدواجی که قرار بود با امیرالمؤمنین انجام شود، به پدر شکایت کردند تا بتوانند ارشادات پدر و رسول را و هدایتی که از طرف ایشان می‌آید را به گوش مردم برساند تا از آن معیارهای جاهلی که دنیا و دنیاپرستان داشتند، دست بردارند و بتوانند پاسخگوی آنها باشند. پدر حضور ایشان را به گرمی پذیرفتند و دست لطف و مهربانی بر سر حضرت کشیدند و به ایشان فرمودند که این عقد به امر خدا بوده است و هر دو شما برگزیده خدا و کفو هم هستید. اینجا بود که حضرت زهرا (س) خوشحال و مسرور سر به آسمان برداشت و فرمودند:

«رَضیتُ بِما رَضِی اللهُ لی وَ رَسُولُهُ»/ «به آنچه خداوند و رسول او برای من بپسندند، راضی‌ام»

در جای دیگر داریم که وقتی علی (ع)، حضرت زهرا (س) را از رسول‌الله (صلی) خواستگاری کرد، پدر با دخترش مشورت کردند. حضرت زهرا (س) به احترام پدر می‌فرمایند که نظر شما چیست؟ رسول‌الله (صلی) می‌فرماید خدا از آسمان این اجازه را فرمودند. حضرت زهرا (س) درحالی‌که تبسم ملیحی بر چهره داشتند، فرمودند:

«رَضیتُ بِما رَضِی اللهُ لی وَ رَسُولُهُ»/ «به آنچه خداوند و رسول او برای من بپسندند، راضی‌ام»

در روایت دیگری، روزی امام حسین (س) در دامن حضرت زهرا (س) بودند که پیامبر (صلی) او را بغل گرفت و آنگاه قاتلینش را لعنت کردند. حضرت زهرا (س) پرسیدند که ای پدر جان چه می‌گویی؟ پیامبر فرمودند از مصائب او یاد می‌کنم، گویا هم‌اکنون جایگاه شهادت او و یارانش و سبقت آنها در شهادت را می‌بینم. حضرت زهرا (س) از قاتل و مکان شهادت فرزندشان پرسیدند‌. رسول‌الله (صلی) فرمودند در کربلا و به دست بدترین افراد. آنگاه رسول‌الله (صلی) از عظمت و منزلت حسین (ع) می‌گوید. وقتی که گریه حضرت زهرا (س) را می‌بینند باز هم از فضائل حسین (ع) می‌گویند که دیگر زهرا (س) طاقت نمی‌آورد و می‌گوید:

" یا أبة سلمت و رضیت و توكلت علی الله "

"ای پدر جان در برابر خواسته خدا تسلیم و راضی‌ام و بر او توکل می‌کنم."

زهرا (س) از تمام معبودها گذشت تا زهرا (س) شد. انسان امروز اگر می‌خواهد به آن مقامات عالی برسد و سیر الی الله را پیدا کند راهی جز این سلوک ندارد که از معبودهای غیر اله بگذرد و بتواند الله را در سرزمین وجود خودش حاکم کند.

انتخاب سوم حضرت فاطمه (س) روشنگری‌ها و محبت و انتقال معارف بود. او یک‌لحظه بیکار نبود و بعد از رسیدن به آن‌همه عظمت، به آن‌همه معارف و عشق به الله، بیکار نبود. او در جامعه ورود پیدا کرد و اثرگذار بود. از خانواده شروع کرد و فرزندانی را تربیت کرد که این فرزندان در نظام عالم و جهان تأثیرگذار بودند و امروز می‌دانیم که آن فرزندان دلبند زهرا (س) چقدر در تربیت آدم‌ها تأثیرگذار بودند. زندگی حضرت زهرا (س) سرشار از سازندگی و تربیت است. 

در تمام دوران کوتاه عمر خودشان، لحظه‌ای از آن جدا نیستند. با انفاقشان، با احسانشان، با اطعام و دعوتشان، با سلام و ادبشان، با دعا و قرآنشان، با راست‌گویی و محبتشان، باانصاف و وفایشان، با فریادها و تبسمشان، با علم و حلمشان، خلاصه با تمام زندگی‌شان، درس سرشاری و سازندگی را به انسان‌ها آموخت. حضرت در عمر کوتاه خودشان آن‌قدر بلند زیست که اسوه بلندای قامت ایمان و صاحب‌الزمان (عج) گشت. او لحظه‌ای از سازندگی انسان‌ها و جامعهغافل نبود. چه آنجایی که از او سؤال می‌شد و چه آنجا که به عیادتش می‌آمدند، چه آن هنگامی که در مسجد علیه جور زمان و ستم خلفا می‌شورید. چه آن دم که در خانه با فضه و ام ایمن به سر می‌برد. حضرت زهرا (س) به ما آموخت درس تربیت و سازندگی فقط در کلاس نیست. فقط در جلسه سخنرانی خلاصه نمی‌شود. باید به جامعه آمد و با مردم انس گرفت و با آدم‌ها زندگی کرد. امروز جامعه ما محتاج چنین الگوهایی هستند که با تمام زندگی‌شان به سازندگی پرداختند.

 امروز دختر و پسر جوان ما نیاز به چنین الگوهایی دارند که بعد از تولد به تولید پرداختند و از استعدادهای سرشار آدم‌ها به‌سادگی عبور نکردند. الان دغدغه امروز ما چه شده است؟ تمام هم‌وغم ما قیمت دلار، وضعیت اقتصادی و کلاً حالت انتقادی و دیگران را زیر سؤال بردن است. این انتقادها در جامعه باید باشد؛ اما همه‌اش به دیگران پرداختن، پس کی به خود پرداختن؟ کی باید خودمان را به جریان بیندازیم و خودمان مولدی باشیم که بر دیگران تأثیر بگذاریم به تعبیر آن کلام نورانی رسول خدا که فرمودند:

«قليلُ المؤونةِ ، كثير المَعونةِ»

«مؤمن کم‌خرج و زحمت است و بسیار کمک و یاری می‌رساند»

خیر انسان مؤمن زیاد به دیگران می‌رسد و حلال مشکلات دیگران است؛ اما از دیگران کم‌توقع دارد. نسل امروز ما بسیار مطالبه‌گر است. هرچند مطالبه‌گری حق است، ولی اگر همه زندگی‌مان شد، پس خودم چه؟ دستان خودم چه؟ پس تکلیف این‌همه استعداد که خدا به من داده است چه می‌شود؟ ما به‌راستی که از خودمان غافل شده‌ایم و آن نیازها و استعدادها را به کار نبسته‌ایم. از همسرمان، فرزندانمان، بستگانمان و از دوستانمان غافل شده‌ایم. جامعه را رها کرده و به دیگران واگذار کرده‌ایم. ولی می‌بینیم حضرت زهرا دغدغه جامعه را داشتند. بیشترین گریه‌های حضرت زهرا (س) نه به این خاطر بود که به خودش ظلم کردند، نه به‌خاطر اینکه به علی (ع) ظلم کردند، بلکه به‌خاطر این بود که جامعه را به ظلم بستند. جلوی رشد استعدادها را گرفتند. جلوی نور حق را گرفتند. 

آن چیزی که درد و دغدغه فاطمه (س) بود، این بود که جلوی نور را گرفتند و می‌خواستند انسان‌ها را در تاریکی محض فرو ببرند. فریاد فاطمه (س) به‌خاطر شکستن در خانه‌اش و سقط فرزندش نبود، بلکه گریه‌ها و اشک‌های شبانه‌روزی او به‌خاطر این تاریکی و ظلمتی که در جامعه ایجاد کردند بود و نگذاشتند که این نور هستی و نور الهی بر قلوب آدم‌ها بتابد. فلذا می‌بینیم که فاطمه (س) این‌گونه دغدغه‌مند بود. ولی ما در لاک خودمان فرورفته‌ایم و فقط به زندگی شخصی و خانوادگی خودمان می‌پردازیم و از وضع جامعه فارغ شده‌ایم پس نمی‌توانیم حضرت زهرا (س) را الگوی خود قرار دهیم. 

** این تاثیرات اجتماعی حضرت زهرا(س) چه مصادیقی داشت؟

حضرت زهرا (س) الگوی کسانی هستند که بیش از دنیا و بیش از این ۷۰ سال زندگی را خواستارند. حضرت زهرا (س) حتی از خدمه‌های خودش در خانه، چه انسان‌هایی را ساخت؟ 

از فضه خادمه حضرت زهرا (س) یک عارفه حافظ قران و یک ایثارگر مدافع تربیت کرد. از ام ایمن یک محدثه در اسلام و یک مجاهد مهاجر تربیت کرد. از اسما یک عالمه مادر و همسر شهید و هوشیار مبارز ساخت. در خانه چگونه رفتار کرد؟ و با خطبه‌های خودش در جامعه چه دل‌هایی را روشن کرد؟ از چه حقایقی پرده‌برداری کرد؟ فاطمه این‌گونه بوده است که بعد از رسیدن به آن معارف و رسیدن به آن عشق الهی و سالک الی الله ساکت ننشست و با فریادهای خودش آدم‌ها را دعوت به این نور کرد و این ظلمت‌ها را کنار زد. هم صالح زیست و هم مصلح که مصلح یعنی پرداختن و انتقال معارف به دیگران که امروز جامعه ما به این معارف زلال و بکر نیازمند است تا در قلب جوانان ما اثر بگذارد و بتواند آنان را حرکت دهد. 

در انقلاب ما وقتی جوانان عزیز ما به این معارف بکر رسیدند چگونه از خودشان غیرت نشان دادند و تحولاتی ایجاد کردند که می‌بینیم شخصیت‌هایی مانند حججی‌ها، همت‌ها و شخصیتی مثل شهید سلیمانی این مرد بزرگ که مانند مالک‌اشتر چگونه در بین جامعه آمد و این الگوسازی را از سرور زنان عالم، سیده نساء العالمین آموخت و درس زندگی را به همه داد. درود خدا بر این مرد بزرگ باد. 

** در مورد حجاب فاطمی و توجه ایشان به این امر هم بفرمایید.

یکی از انتخاب‌های حضرت زهرا (س) توجه به حجاب، حیا و عفت است. حضرت در طول زندگی، دغدغه‌شان این بود که کمتر با نامحرم ارتباط داشته باشد. حتی آنجا که می‌بینیم پدر عزیزشان رسول‌الله (صلی) فرمودند بهترین چیز برای زن که او را به خدا نزدیک می‌کند چیست؟ تنها کسی که توانست پاسخ را بیان کند حضرت فاطمه زهرا (س) بودند که فرمودند: بهترین چیز برای یک زن این است که تا آنجایی که مقدور است نامحرمی او را نبیند و او هم نامحرمی را نبیند. البته این سخن به معنای آن نیست که زن فقط در خانه بنشیند و خودش را محبوس کند. ما این را در زندگی کوتاه حضرت زهرا (س) نمی‌بینیم. در آنجا که بحث تجاوز و ظلم دشمنان مطرح می‌شود، در جامعه ورود پیدا می‌کنند و اصحاب و دیگران را به بینش و بیداری دعوت می‌کنند و آن جایی که لازم است فریاد می‌زنند و در مقابل تجاوزهای آنها می‌ایستند.

 در کنار تمام دغدغه‌هایی که در برخورد با نامحرم دارد در آن جا که لازم باشد بیرون می‌آید. پس ملاک ضرورت است و این ضرورت را ما در انقلاب خودمان هم دیدیم. به تعبیر رهبری واقعاً اگر نقش‌زن‌ها در انقلاب بیشتر از مردان نبوده باشد کمتر هم نیست. زنان بودند که توانستند نقش‌آفرینی بکنند و تا امروز توانستیم در مقابل دشمنان بایستیم.

 نکته‌ای که دررابطه‌با بحث حجاب هم در آیات و هم در روایات و هم در کلام بزرگان بیان شده است، باتوجه‌به آیه ۵۹ سوره احزاب:

«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا»

«اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش‌هاى خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک‌تر است و خدا آمرزنده مهربان است.»

جلابیب که جمع جلباب هست در لغت و بسیاری از بزرگان به یک‌پارچه سراسری مانند عبا ترجمه کرده‌اند که امروزه به‌صورت همان چادر است. در این آیه می‌فرماید که چادرها را به خودتان نزدیک کنید که این برای شما بهتر است تا آن افراد اوباش و منحرف شما را بشناسند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرید.

یا در آیه ۲۴ سوره نور می‌فرماید:«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَ» 

«و زنان مؤمن را بگو تا چشم‌ها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهراً ظاهر می‌شود (بر بیگانه) آشکار نسازند»

در آیه 33 سوره احزاب می‌فرماید:«وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى»

«و در خانه‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت‌های خود را آشکار مکنید»

یعنی در واقع اصل مدیریت شما این است که در خانه‌ها قرار بگیرید و خدمت به همسر، تربیت فرزندان و مدیریت خانه را انجام دهید. اما همان‌طور که عرض کردیم امروز ضرورت پیدا می‌کند تا زن به جامعه بیاید و کارهایی که مربوط به آن‌ها است را عهده‌دار شوند و ما نیاز به زن و دخترانی داریم که بتوانند با حفظ چارچوب حجاب به فعالیت‌های خودشان در جامعه بپردازند. متأسفانه امروز جامعه غرب از شخصیت زن، فقط جسم زن را به نمایش می‌گذارد و انسانیت زن مغفول واقع شده است. استاد صفایی نیز در این باره بیان می‌کردند که حجاب میوه درخت شناخت است و کسانی می‌توانند این میوه را بر سر خودشان تحمل کنند که از زمینه‌ها معرفتی و ریشه‌های اعتقادی محکمی برخوردار باشند. 

مادامی که تلقی ما از انسان و برداشت ما از خودمان دگرگون نشده است، مادامی که نقش انسان مجهول مانده است و بینش او از این نقش در حد تنوع، در حد زندگی تکراری و مداربسته، در حد خوشی‌ها و سرگرمی‌ها و در حد بازیگر شدن و بازیچه ماندن و تماشاچی بودن باشد، دنیا برای انسان می‌شود عشرتکده و آخور و خوابگاه که اینجا هیچ حرکت و رشدی نیست. مادامی که زندگی را در محدوده ۷۰ سال رقم بزنیم و او را در این وسعت ببینیم و زندگی جز نمایش و تنوع، باری ندارد، به‌ناچار سنگینی حجاب طبیعی است. باید تلقی انسان عوض شود.

 در آنجا اگر زمینه‌ها که معارف باشد و ریشه‌ها که همان اعتقادات باشد، شکل گرفت و محکم شد، بالطبع حجاب سبک می‌شود. برای اینکه در جامعه گردوخاک ایجاد نکنم و چشم‌ها را آلوده نکنم باید جوری حرکت کنم تا این مشکلات را در جامعه ایجاد نکنم. با این دیدگاه حجاب برای انسان راحت می‌شود و ما متوجه می‌شویم که در نظام عالم حرکت ما باید با نظام هستی و با نظام تشریحی و تکوینی که خداوند به‌وسیله انبیا و اولیا خودش برای انسان ترسیم کرده است، هماهنگ باشد و بتوانیم آنها را در زندگی پیاده کنیم. 

** استاد صفایی همواره از اضطرار به دین و اضطرار به حجت صحبت می‌کردند. این موضوع را در شخصیت و زندگی حضرت زهرا (س) چطور تحلیل می‌کنید؟

مرحوم استاد درباره اضطرار به دین نکات بسیار دقیقی را می‌فرمودند. سؤال اینجاست که ما چه موقع مضطر به دین می‌شویم؟ ما زمانی احساس نیاز به دین و حجت خدا و فاطمه زهرا (س) می‌کنیم که اول‌ازهمه باید در بینش و نگاه و جهان‌بینی خودمان، بررسی کنیم تا ببینیم خواسته ما و آن چیزی که ما از دنیا می‌خواهیم چیست؟ اگر همه هم‌وغم من فقط دنیا باشد و به تعبیر استاد صفایی رسیدن به آزادی و رفاه و امن باشد یا به تعبیر دیگر فقط دنیا را پاسداری از دنیای رفاهی ببینم، این دنیا برای من کافی است و نیازی به دین و حجت خدا ندارم. نیاز به زهرای اطهر ندارم. پس اگر من این انسان را شناسایی بکنم تا ببینم آیا نیازهای این انسان در محدوده خوراک و پوشاک و آشامیدن و لذت‌بردنش است، این دینی که در دنیای غرب امروزه برای انسان‌ها ترسیم کردند، زیاد هم هست.

 اما اگر انسان را ذوابعاد دیدیم پس این انسان نیازهای متعددی دارد. علاوه بر نیازهای فیزیکی و مادی که همان آشامیدن و خوراک، پوشاک و لذت‌بردن است، یک نیازهای روانی دیگری نیز دارد. نیاز به‌یقین و حرکت دارد. سپس اگر دیدیم بالاتر از این نیازهای روانی، انسان نیازهای عالی هم دارد که استاد در جایی می‌فرمایند انسان نیاز به حرکت و نیاز به رشد دارد؛ زیرا امکاناتش را دارد. اگر این استعدادهایی که به ما داده شده است راکد بمانند و با آنها حرکت نکنیم، موجب می‌شود انسان در رکود بماند و به پوچی برسد.

پس این امکانات اضافی نشان‌دهنده این است که ما یک مکتب و ولی و دینی را می‌خواهیم که برای تمامی نیازهای انسان پاسخگو باشد. ما سه نیاز در تنهایی داریم. نیازهای فیزیکی و مادی مثل خوردن و آشامیدن. نیازهای روانی مانند امنیت، یقین و رسیدن به یک سری امکانات روحی و روانی و یکی هم نیازهای عالی است که همان رشد و حرکت آدمی است. یک نیازهایی را هم ما در اجتماع و جمع داریم. نیاز به قانون و نیاز به ولی است.

 پس ما باید مکتب و انسانی را انتخاب کنیم که بتواند به‌تمامی نیازها پاسخ دهد. آیا علم امروز بااین‌همه پیشرفت، می‌تواند به فلسفه، علم و عقل و همه نیازهای انسان پاسخگو باشد؟ امروز با اینکه می‌بینیم امکانات رفاهی انسان بیشتر شده است، بیشتر به بن‌بست رسیده است و مشکلاتش بیشتر شده است. آمار خودکشی‌ها و افسردگی‌ها و اضطراب‌ها بیشتر شده است.

در این قرنی که قرن اینترنت و فضای مجازی است. زیرا انسان فقط به بعد فیزیکی‌اش می‌پردازد. زیرا فقط به زندگی ۷۰ سالش می‌پردازد. اما اگر دیدیم انسان فراتر است و استعدادهایی دارد که این استعدادها و نیازها، مکتب، دین و حجت و ولی و رهبری را می‌طلبد که بتواند به‌تمامی ابعاد جسمی، فکری، عقلی، قلبی و روحی او پاسخگو باشد. یعنی بتواند به تمام ابعاد او پاسخگو باشد. ما دنبال چنین مکتبی هستیم و اینجا است که می‌بینیم دغدغه حضرت زهرا نیز چنین بود که می‌خواستند جلوی نور خدا و ولی خدا را بگیرند و مردم را از این نور الهی که امیرالمؤمنین علی (ع) بود محروم بکنند.

فاطمه زهرا (س) همه اشک و دغدغه و همه نگرانی‌اش این بود که مردم از این نور محروم شوند و دشمن می‌خواهد فقط مردم را به زندگی مادی سوق دهد و آن چیزی که حضرت زهرا (س) در خطبه‌هایش، در صحبت‌هایش، در برخوردهایش به آن اشاره می‌کند این بود که آگاهی به توده‌ها بدهد تا مردم را به این بینش و آگاهی و بصیرت برساند که اگر شما از ولی خدا و از دین واقعی خدا محروم شدید، قطعاً در بن‌بست خواهید رفت و قطعاً آن استعدادهای شما به پوچی خواهد رسید.

انتهای پیام/

ارسال نظر