کتاب ۱۷ ساله گرت بیل بسته شد؛ ستارهای که همیشه نورانی نبود
محمد رضا سروش- به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری آنا، گرت بیل با انتشار بیانیهای در فاصله چند ماه تا ۳۴ سالگی بازنشستگی خود را از فوتبال ملی و باشگاهی اعلام کرد.
برای این ستاره ولزی، زمین و زمین بازی ممکن است یکسان بوده باشند. با نگاه به برخی از بهترین گلهای او تقریباً میتوان کراوات مدرسه را که در حین دویدن پشت سر او تکان میخورد، یک توپ اسفنجی ضربه خورده که به پایش میچسبد، و معلم محتاط که سینی کدوی نارنجی رنگ را در محوطه جریمه حمل میکند، دید. البته بیل همیشه برای پیروزی بازی میکرد اما در فریادهای ۳۰ یاردی و انفجارهای رعد و برقی او، میتوانید چیز دیگری را ببینید. مرد جوانی که به خاطر بازی کردن، برای هیجان و برای احساس بازی میکند. دویدن چه فایدهای داشت مگر اینکه قرار بود این کار را تا حد امکان سریع انجام دهد؟ زدن ضربه آزاد چه فایدهای داشت مگر اینکه میخواست آن را به گوشه بالا بچسباند و اگر این چیزها را امتحان نمیکرد اصلاً فوتبالیست بودن چه فایدهای داشت؟
این به آن معنی نیست که بیل فاقد جاهطلبی یا استراتژی است. هیچکس یک قهرمانی MLS را با سه قهرمانی لالیگا، پنج قهرمانی لیگ قهرمانان و یک کوپا دل ری عوض نمی کند، بدون اینکه تصور دقیقی از آنچه میخواهد و چگونه به آن برسد داشته باشد اما احتمالاً منصفانه است که بگوییم بیل به جای ثبات الگو، بازیکن لحظات بود، بازیکن آثار تاریخی بود تا نقاط عطف.او احتمالاً میتوانست بیشتر برنده شود و بیشتر بازی کند. او احتمالا میتوانست کمی زودتر رئال مادرید را ترک کند.
داستان خداحافظی ستاره ولزی را باید در مادرید شروع کنیم، باشگاهی که قرارداد بیل را با مبلغی رکورددار امضا کرد، همه چیز را برای برد به دست آورد و با این حال به نوعی چیزی از خودش را نیز از دست داد. با نگاهی به گذشته، کریستیانو رونالدو در سال ۲۰۱۳ خیلی خوب و بیرحمانهتر از آن بود که نمیشد از او پیشی گرفت. اکثر بازیکنان رئال مادرید یا این موضوع را دریافت کردند و خود را وقف یک عمر خدمت کردند (کریم بنزما، لوکا مودریچ، آنخل دی ماریا)، یا رئال را ترک کردند. بیل اما هیچ کدام را انجام نداد، او که در ابتدا در جناح راست بازی می کرد در نهایت به میانه زمین رفت. خروجی او فقط بسیار خوب بود اما جراحات روحی شروع به گاز گرفتن او کردند. در همین حال، هواداران مادرید هرگز مانند رونالدو با او گرم نشدند و بعداً از طریق بنبستهایی که در قراردادش ایجاد شده بود او را کاملاً مورد توجه قرار دادند اما وقتی بیل داغ شد، کسی نتوانست او را لمس کند.
ضربه دوچرخه سوزان مقابل لیورپول در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۸ احتمالاً بهترین گلی است که از او به یاد میآورید. سپس یک تلاش انفرادی ظالمانه در فینال کوپا دل ری ۲۰۱۴ مقابل بارسلونا بود که در آن بیل توپ را در نیمه زمین گرفت، یک چهارم طول زمین بیرون از خط تماس را دوید و سپس شوتی را به پاهای دروازهبان زد. این شاید کاملترین بیان زمین بازی بیل بود. نوع هدفی که اکثر بازیکنان به سختی میتوانستند تصور کنند، چه برسد به تلاش، چه برسد به اجرای آن. البته قبل از آن بازی در تاتنهام بود. یک هت تریک هیجان انگیز در برابر اینتر در سن سیرو در سال ۲۰۱۰، نابودی مایکون در بازی برگشت، یک رگبار غیرقانونی مقابل استوک، یک کمپین ۱۳-۲۰۱۲ که به عنوان یکی از بهترینها شناخته میشود. در آن سال بیل ۲۱ گل به ثمر رساند که ۹ گل از آنها خارج از محوطه بود که ۴ گل در دقیقه ۷۸ یا بعد از آن زده شد. با این کار او به تنهایی تیمی شامل استیون کالکر، کایل نوتون و لوئیس هولتبی را به آستانه لیگ قهرمانان کشاند و زمانی یک مدافع چپ لاغر ۵ میلیون پوندی بود که نتوانست در هیچ یک از ۲۴ بازی اول خود در تیمش برنده شود.
اما پس از آن، داستان بیل همیشه به همان اندازه که بیان میشود، یک داستان رشد است. ساوتهمپتون او را مطرح کرد، تاتنهام او را به ستاره تبدیل کرد، سپس با تیم ملی ولز بود که به بهترین سفر رفت. زمانی که بیل در سال ۲۰۰۶ اولین بازی خود را به عنوان یک نوجوان ۱۶ ساله انجام داد، ولز در ۴۸ سال گذشته به هیچ تورنمنت بزرگی راه نیافته بود. آنها اکنون سه مورد از چهار مورد آخر را ساختهاند و اگر بیل تنها عضو کلیدی نبوده، ریهها و قلب آن، جاهطلبی و جسارت، سرگرمی و هیاهوی او نقش ویژهای داشته است.
شاید همه چیز کمی متواضعانه به پایان رسید. آن سالهای هدر دادن و پوسیدگی در مادرید، انتقال قرضی بیخطر به تاتنهامِ ژوزه مورینیو، طلسم نیمه کاره در لسآنجلس و اولین بازی ضعیف در جام جهانی که با تعویض مقابل انگلیس به اوج خود رسید. این اتفاقات هم برای بهترینها اتفاق میافتد و شاید این اجتناب ناپذیر بود که برای بازیکنی که در ایجاد لحظات کمال و شگفتانگیز تخصص داشت، این افت نیمه خمیده هرگز مناسب نباشد.هنوز هم این دیدگاه را میشنوید که در برخی بخشها مطرح میشود مبنی بر اینکه بیل به نحوی نتوانسته سرنوشت خود را ترسیم کند و از استعداد خود حداکثر بهره را ببرد.
شاید گاهی فراموش کنیم که فوتبال یک تمرین بالینی یا بازی با اعداد یا رکوردها نیست، بلکه یک کتاب تلنگر، زمزمه، هق هق و فریاد از خاطرات ناب است. خاطرات ارزشمند و خاطراتی که به اشتباه به خاطر سپرده میشوند. بیل در ۱۷ سال به عنوان یک فوتبالیست حرفهای بیش از هر فوتبالیستی از این سواحل چنین خاطراتی را خلق کرده است.
انتهای پیام/